وی که به جنایات بسیاری همچون به شهادت رساندن امام هادی (ع) پرداخته بود، پرونده خود را با قتل زائران امام حسین (ع) تکمیل نمود. از دوره خلافت متوکل، مذهب سنیان افراطی، مذهب رسمی دولت عباسی گردید و پیروان مذاهب دیگر همچون شیعیان مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند. متوکل در میان عباسیان ،به کینهتوزی با خاندان پیغمبر مشهور بود، مخصوصاً امیر مؤمنان علی (ع) و خاندان ایشان را سخت دشمن میپنداشت و هر کس را که دوست آن امام بود بیرحمانه میکشت و مال او را می گرفت.
بنا بر متون تاریخی نقل شده است که متوکل، مامون، معتصم و واثق را که دوستدار علی (ع) (هر چند به شکل ظاهری) بودند دشمن خود مینامیده و از این رو ندیمان و همنشینان خود را از کسانی که به بغص اهل البیت شناخته شده بودند برمیگزید و آنان نیز متوکل را از علویان میترساندند و از او میخواستند از آنان رو برگرداند و تبعیدشان کند و با آنها بدرفتاری نماید. از این رو اقداماتی که وی در حق فرزندان حضرت علی (ع)، از جمله سیدالشهدا (ع) نمود، بسیار بیشرمانه بود به نحوی که عدهای این اقدامات را با اقدامات یزید و معاویه شباهت میدهند.
از اقدامات جنایتکارانه وی، ویران کردن قبر امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا در سال ۲۳۶ ﻫ بود به نحوی که به دستور وی قبر سیدالشهدا را با زمین یکسان کردند و آب بر آن بستند و زمین آنجا را شخم زدند. که رخداد تاریخی گرد آمدن آب بر پیرامون قبر مبارک حضرت و حائر شدن آن، خود از معجزات این مکان مقدس در تاریخ گردید و از این پس مجاورین حضرتش را حائری نامیدند. او که قبر امام حسین (ع) را پایگاهی بر علیه حکومت خود میدید، متوجه گردید که گروه گروه از مردم، پس از تخریب نیز شبانه به زیارت محل قبر امام (ع) میروند و آنجا را زیارت میکنند. از این جهت مامورانی را در نزدیکی قبر امام (ع) قرار داد تا هر کس را که به آنجا میرسد به قتل برسانند ولی باز هم این روش (کشتن زائران قبر اباعبدالله الحسین توسط عمال متوکل) مفید فایده قرار نگرفت و باز هم مردم با وجود این به زیارت قبر امام (ع) میرفتند.
به رغم وحشیگریهای متوکل نسبت به زوار قبر امام حسین (ع)، هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورتهای مختلف خود را به کربلا میرساندند و امام حسین (ع) را زیارت میکردند. سرانجام متوکل مجبور شد طی بخشنامهای زیارت قبر امام حسین (ع) را به شرط این که دست راست زائر را قطع کنند، آزاد نماید! و در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید!
مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب مینویسد: خانمی به قصد زیارت قبر امام حسین (ع) به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند آیا میدانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟ آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را مینویسد. آن گاه به وی میگوید دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون میآورد! مامور میگوید: خانم! بخشنامه میگوید باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود. آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و میگوید: این دست را که سال گذشته قطع کردهاید!
البته از زمان شهادت امام حسین تا به امروز، زیارت قبر آن حضرت، غالباً همراه با خوف و هراس بوده است. گفتنی است اگر شخصی با وجود همۀ این خطرها، باز هم عاشقانه برای زیارت قبر پاک آن حضرت، حرکت کند، این کار او نه تنها بیاجر و مزد نخواهد بود بلکه اجر مضاعفی خواهد داشت.
محمد بن مسلم میگوید: «حضرت ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسّلام به من فرمودند: آیا به زیارت قبر حسین علیه السّلام میروی؟ عرض کردم: بلی ولی با خوف و هراس. فرمودند: هر قدر در زیارتت خوف بیشتر باشد ثواب در آن به مقدار خوف و هراس توست و کسی که در زیارتش خائف و بیمناک باشد، در روزی که مردم برای حساب پروردگار عالمیان بهپا میخیزند، حق تعالی او را در امان قرار داده و خوف و وحشت او را برطرف میکند و با آمرزش گناهان برگشته و فرشتگان بر او سلام نموده و نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به زیارتش آمده و برای او دعا میفرمایند و به واسطه نعمت الهی، حالش دگرگون شده و فضلی که هیچ مکروه و بدی با آن همراه نیست شاملش شده و به دنبال آن رضوان خدا نصیبش میگردد».(کامل الزیارات، ترجمه ذهنی تهرانی، ص۴۱۴)
چه بسا افرادی که به دلیل عشقی که به حسین بن علی(ع) داشتند با جان و دل، مصائب و مشکلات زیارت را میپذیرفتند. بله در حال خوف و هراس دستور به زیارت تربت امام حسین داده شده است. نمونه آشکار در این راستا، دوران حکومت صدام بود که صدها نفر را در این راه به شهادت رسانیدند، لیکن باز زیارت حضرت همچنان ادامه یافت و به یاد دارم که عشائر ساکن در کناره فرات از نجف به کربلا، شبها به عنوان روشنایی برای آبیاری نخلستانها و مزارع خود، فتیلههایی را در ظرفهای نفت سیاه قرار میدادند که بدین ترتیب، مسیر رهروان حرکت حسینی، مشخص شده و زائران که از بیم بعثیان، شبانه به کربلا و از کنار فرات و در میان نخلستانها راهپیمایی میکردند، با این روشنایی در مسیر، راه خویش به سوی عاشق را طی مینمودند. و این گونه بود که راه امام حسین (ع) تداوم یافت و قبر ایشان بسان پرچم رهایی بخش برای همیشه به اهتزاز درآمد.
منابع:
۱- شهیدی، سیدجعفر. تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی؛ نشر دانشگاهی، ۱۳۸۷.
۲- فیاض، علی اکبر. تاریخ اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲.
۳- بشارتی، علی محمد. از ظهور اسلام تا سقوط بغداد (تاریخ تحلیلی اسلام و ایران)، تهران: سازمان تبلیغات اسلام؛ حوزه هنر، ۱۳۷۹.
۴- خضری، سید احمدرضا. تاریخ خلافت عباسی (از آغاز تا پایان آل بویه)، تهران: سمت، ۱۳۸۸.
نظر شما