۰ نفر
۲۶ آذر ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۹

یادداشتی از دکتر محمد رضا سنگری در نقد اسطوره سازی عاشورا

آیا اسطوره ساختن از این جریان به نفع عاشورا است ؟ و اینکه می گویند عاشورا جریان ، انقلاب ، نهضت ، حماسه و قیام است کدام ارجح است ؟ و کدام یک از این عناوین را به کربلا می دهند ؟

در ابتدا تفاوت بین اسطوره و تاریخ :

(تاریخ ) واقعه ای است که اتفاق افتاده حال ممکن است چاشنی آن دروغ هایی هم باشد . اما واقعه ای است که اتفاق افتاده : به این می گویند (تاریخ) : اما هر گاه این تاریخ : با افسانه هایی آمیخته شود و تمام حقیقت معلوم نباشد و بخشی از آن پشت پرده قرار گیرد و این افزوده ها از جنسی باشند که بیشتر رنگ تخیل داشته باشد به آن اسطوره می گویند . پس یک پایه ی اسطوره تاریخ است . و پایه ی دیگر آن تخیل و ساخته های ذهنی انسانی است .

ما اسطوره کم نداریم ، حالا اسطوره های ملت های دیگر بماند اما یونان باستان لبریز اسطوره ها ست ، اسطورهای ایرانی را هم می شناسید . در شاهنامه فردوسی هم با اسطوره ها سر و کار داریم : اما کربلا تاریخ است ، حادثه ای است که اتفاق افتاده ، ولی از جنس حادثه های عادی و معمولی نیست ، و الا مثل همه ی حادثه های دیگر رنگ می باخت و گم می شد و تنها اهل تحقیق تاریخی می توانستند در انبوه تاریخ یک صفحه پیدا کنند و آنجا یک عنوانی : که در کربلا روزی روزگاری ، مثلا یک کسی آمد در یک جایی با این تعداد جنگید و قصه تمام شد و چون حادثه اش هم خیلی کوچک بوده ، قطعا سریعتر از بسیاری از حادثه های دیگر گم می شد .

در جنگ جهانی دوم که فاصله اش با روزگار ما زیاد نیست _ هستند کسانی که جنگ دوم جهانی را تجربه کرده اند _ تعداد کشتگان بسیار زیاد بود . شاید به اندازه 40 میلیون انسان کشته شده اند ، که 19 میلیون آن فقط در منطقه شوروی و سمت اروپا بوده ، این قدر انسان کشته شده و الان از این حادثه فقط یک یادی می کنند . خوب کربلا در مقایسه با جنگ دوم جهانی از نظر کمیت که چیزی نیست ؟ اگر این جا تراژدی است ، آنجا هم تراژدی ، اگر اینجا اتفاقی افتاده آنجا هم ، اگر اینجا بچه را تیر زده اند ، آنجا هم ، اگر اینجا کشتند آن جا هم ، اگر این جا اسب بر بدن ها تاختند ، آن جا با تانک ازروی بدن ها گذشته اند ، خیلی حادثه های تلخ اتفاق افتاده اما اگر کربلا از جنس آنها بود باید خیلی زود تمام و فراموش می شد ، اما این ماندگاری رازی دارد _ و من در اول یکی از کتابهایم نوشته بودم . شگفت است گویی خداوند به زمان ماموریت متفاوتی نسبت به کربلا داده است که آن حادثه (جنگ دوم جهانی ) از زمان

 ولادتش هر چه فاصله می گیرد بیشتر رنگ می بازد ، اما کربلا هر چه از روز گار خودش بیشتر فاصله می گیرد صیقل خورده تر ، درخشان تر و زیباتر در دل ها و چشم ها می نشیند . اگر کربلا اسطوره بود باید تمام می شد .

کشت !؟ علی اکبر چندتا کشت !؟ و ابا عبدالله !؟ میشد یک میلیون و خورده ای !!! اما ما تحقیق کرده ایم ، و اگر خیلی خوب فکر کنیم ، شمشیری که یکی را در یک ثانیه و یک ثانیه زمانی برای کشتن یک نفر باشد ، یک میلیون و خورده ای را اگر حساب کنیم به اندازه ی روز عاشورا نمی رسد ژس برای حل این مجبور به ساختن اسطوره ای جدید شدند و آن هم اینکه خدا آن روز را طولانی کرده یعنی به جای اینکه روز 24 ساعت باشد ، 72 ساعت شده ، تا بتوانند توجیهی برای مسئله کشته شدن این همه درست کنند.

غافل از اینکه آنهایی که در کربلا بودند انسان بودند. اباعبدالله انسان است ، حالا خود امام و یاران توان ویژه ای هم داشته باشند اما انسانند ، خسته می شوند ضمنا تشنه هم بودند زخم هم برداشته بودند ، در تیر باران صبح عاشورا یاران بدون اسثناء تیر خورده بودند ، خوب زخم برداشته باشند ، آب هم نیست. خستگی ، سنگینی زره و... ( یکی دو بار من خودم تصمیم گرفتم یک زره بپوشم برای اینکه من مرتبا درباره کربلا حرف میزنم ، در حالت خوشی سیر هم آب بخورم ، غذا هم بخورم ، یک زره هم بپوشم ، یک سپر و شمشیر دست بگیرم و یک تیر دان به خودم ببندم ، مثلا یک مسیر 480 متری را که عمق کربلا بوده حدود 15 بار بروم و بیام ، ببینم می شود !؟ یکبار این کار را بکنید ببینید چقدر سخت است ! )

اسطوره است که می افزایند و مسائل عجیب و غریب طرح می کنند ، بخشی از اینها دروغهای بنی امیه است ، من بحثی داشتم در باب ابن عساکر ، گفتم چه دروغهایی بسته اند به اباعبدالله که ممکن است من و شما هم بدمان نیاید ، آسمان اینجور شد ، طوفانی مزید آن جور شد ، در حالیکه می دانیم هیچکس گزارش این حرف ها را هم ندارد. این منتسب کردن واقعه به اسطوره است و این اسطوره گاه باعث می شود اصل حادثه گم شود.

مقام معظم رهبری در باب مداحی سخنانی مطرح کرده بود که یک کسانی درباره چشم و ابروی گفته بودند . چشمات اینطوره ، لبات اینطوره ، توضیحات آنجوری ، مقام معظم رهبری گفته اند : آخر چه نیازی دارد ؟! اولا اباالفضل (ع) را دیده ای که میگویی چشم و ابروی او آنجوری بود ؟! تازه از این چشم و ابروها اینقدر زیاد هست .

 ارزش اباالفضل به این چشم و ابرو که نیست ، ارزش اباالفضل به نگاه حسین یاب است به چشمی است که در آن ایمان موج دارد ؛ به پیشانی فراخی است که گفته اند ، وقتی سرش را بر نیزه هم کرده بودند ، " بین عینیهم من اثر سجود " اثر سجده بر پیشانی حضرت عباس روی نیزه کاملا معلوم بود. ارزش اباالفضل العباس به اینهاست. بعضی ها هم توصیف های امروزی اروپایی می کنند : چشمان آبی ، اباالفضل چشم آبی ، اصلا عرب و چشم آبی ؟! اینها هم به زیان جریان کربلاست و اسطوره سازی است.

اما اسم کربلا را چه بگذاریم ؟

جریان ، انقلاب ، نهضت ، حماسه ، قیام.... ؟

واقعیت این که کربلا از همه اینها بالاتر است. حماسه ؟ نه حماسه لباسی متناسب برای اندام کربلا نیست ، بگوییم انقلاب ؟! انقلاب هم اینجوری نیست ؛ بگوییم قیام ؟! بگوییم نهضت ؟! می شود از سر ناگزیری از همین واژه ها استفاده کرد . اما اگر از من بپرسند اسم کربلا را چه بگذاریم ؟ به گمان من زیباترین و مناسب ترین نام همان است که خود ابا عبد الله بر سر نیزه گفت ؛ خود را آیه عجیبی نامید ، به نظر من مناسب ترین نام آیه شگفت است . آری کربلا آیه ای شگفت است و این بار معنای عجیب خودش را دارد . همه ی شما شنیده اید که ابا عبدالله بر سر نیزه سوره کهف را خواند . (من ایاتنا عجبا )

 62

کد خبر 116451

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام KW ۱۵:۰۳ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۶
    0 0
    معمولا در روضه ها ومداحی دست به تصویر سازی زده می شود ممکن از در آن اغراق شود هدف میدان دادن به شور است امادر کنار اَن تبیین هدف ورسالت امام از قیام هنوز جای کاردارد گرچه بخشی از شور وشعور را می توان در کنار هم در سریال مختار نامه دید تصویرسازی این سریال کجا وتصویری سازی مداحان کجا
  • کاوه IR ۰۹:۵۷ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۷
    0 0
    اتفاقا دراین ایام از همین آقا(دکتر سنگری)سخنرانی در مورد عاشورا در شبکه های ایران پخش شدکه در حین مداحی جملاتی گفت که دست هرچی اسطوره سازه از پشت بست.مثلا می گفت : هنگامی که امام حسین حضرت علی اصغر را درآغوش گرفته بود و به نزد سپاهیان یزید رفته بود و درخواست آب کرده بود ولی تیری ازجانب سپاهیان یزید پرتاب شد و گلوی حضرت علی اصغرراشکافت .امام حسین دستش را جلوی گلوی بچه گذاشت .به روایت امام سجاد:بخدا قسم که حتی یک قطره ازین خون به زمین نرسید و همه خون آن حضرت به آسمانها رفت.
  • بدون نام IR ۱۹:۱۶ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۹
    0 0
    امام حسین (ع)وسلام خدا براوست با عمل به وظیفه وکلام الهی تمامی زوایای انسان عارف و به ارامش رسیده وهمچنین در طرف مقابلش انسان جاهل و خائن وخائف وخاسرونازل در گمراهیوتاریکی وسیاهی را اشکار کرد اگر عقل ودلی متصل علوم الهی داشته باشم پس هر کلمه ای بشر به ان افتخار می کند منسوب به اما حسین است انشائالله همه جزئ قبول شدگان مرام حسینی باشیم امین
  • کاوه IR ۰۸:۵۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
    0 0
    براستی که واقعه عاشورا درسی فراموش نشدنی به مردم تمام اعصار داد. ولی شبیه این وقایع هم در مملکت خودمون ایران اتفاق افتاده.(البته نه باون عظمت و جهان شمولی) نمونش ایستادگی آریوبرزن و خواهر سپهسالارش در نبرد با اسکندر مقدونی بود که تا آخرین نفر برای دفاع از میهن کشته شدند.