داماد می‌گفت: چون از اول زندگی مادرزنم قصد دخالت در کارهایم را داشت از این ازدواج پشیمان شدم و فرار کردم.

روزنامه اطلاعات دوشنبه هفتم فروردین ماه سال 1340 در صفحه 18 نوشت:

 روز سوم فروردین مردی که دو سال و نیم قبل دختری را به عقد خود درآورده و چندی بعد از دست مادرزنش فرار کرده بود در حوالی چهار راه عباسی به وسیله مادرزنش دستگیر شد.

رمضان دو سال و نیم قبل دختری را به عقد خود درآورده بود ولی قبل از انجام عروسی متواری شده و خبری از او در دست نبود.

بستگان عروس مدتی در جست‌وجوی داماد گریز پا بودند تا تکلیف دختر را معلوم کنند بالاخره صبح روز سوم فروردین، رمضان در حال عبور از خیابان به وسیله مادرزنش شناخته شد و به کلانتری اعزام گردید.

وقتی در کلانتری از رمضان سؤال شد که چرا زن عقدکرده‌اش را به خانه خود نمی‌برد رمضان گفت: چون از ابتدای زندگی مادرزنم قصد دخالت در کارهای مرا داشت من از این ازدواج پشیمان شدم و از خیر زن داشتن گذشتم زیرا من اهل مشهد هستم و پس از عقد هم تصمیم داشتم زنم را با خودم به مشهد ببرم ولی مادرزنم به این کار راضی نبود، اگر حال هم راضی شود زنم را با خود به مشهد خواهم برد.

مأموران رمضان و مادرزنش را برای تعیین تکلیف به دادسرا فرستادند.

کد خبر 110330

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناصر IR ۰۴:۵۲ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۲
    0 0
    خدا لعنت کند به تمام مادرزنهایی که دخالت میکنند و خدا رحمت کند به تمام مادرزنهایی که فرزند خود را هدایت و در زندگی کمکشان میکنند
  • سالار IR ۱۰:۱۶ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۲
    0 0
    این خبرهای تاریخی را چرا منتشر می کنید؟