فرهاد عشوندی: «نمی گذارم حقم را بخورند و هم آبرویم را ببرند، خود آقایان در این مملکت از 100 جا حقوق می گیرند و آب از آب تکان نمی خورد ، در این مملکت معتاد می شدم ، بهتر از ورزشکار شدن بود.» باورتان می شود همه این حرف ها را هادی ساعی گفته باشد؟
هادی ساعی که پر افتخارترین المپین کشور است؟ حتما حالا فکر می کنید چه اتفاقی افتاده است که اینچنین او برآشفته است. پسری که دو دوره و حدود ده سال یکی از تصمیم سازان اصلی برای شهر تهران بوده است و به واسطه رای اعتماد مردم به مدیریت شهری رسیده است ، فکر می کنید چرا اینگونه لب به انتقاد گشوده ؟
اتفاقی خیلی ساده دلیل همه این جنجال هاست. قهرمانان شاخص المپیکی که تعدادشان شاید به 50 نفر هم نمی رسد ، با مصوبه ای جدید ، به دلیل ایرادهای قانونی از سوی نهادهای نظارتی ، برای مدال های المپیکی شان دیگر قرار نیست هم از فدراسیون ، هم کمیته المپیک و هم صندوق حمایت از ورزشکاران حقوق بگیرد. حالا فقط ماهی یکی از این حقوق را قرار شده بگیرند و کل فرق معامله شاید برای شان بشود یک یا دو میلیون تومان.
قرار است رقم صرفه جویی حاصل از این طرح برای قهرمانان کم بضاعت هزینه شود اما این دوستان که به لطف خدا و به پشتوانه حمایت های مردم و البته شایستگی شان ، از مواهب قهرمانی به خوبی بهره برده اند و حالا هیچ کدام شان نه تنها محتاج نان شب نیستند که هر کدام به واسطه پست های کلیدی که در اختیار داشتند ، امتیازات مختلفی هم برای شان در نظر گرفته شده که این چندغاز مستمری یکپارچه سازی شده برای شان هیچ نباشد.
اینکه حالا سهمی ناچیز از دریافت های شان کم شود و به دهک های کم درآمد تر و مسحتق تر قهرمانان ورزشی پرداخت شود ، مشخص نیست چرا برای شان اینچنین سنگین تمام شده است. یکی مثل هادی ساعی که قطعا برای شایستگی هایش باید خیلی بیشتر از آنچه امروز در زندگی دارد ، خدا در سفره اش قرار دهد ، چرا باید از اینکه رقمی ناچیز از حقوقش نه برای صرف هزینه های غیر که برای خرج کردن در حق قهرمانان هم نوعش که شانس و اقبال شان چون او درخشان نبوده ، آشفته شود؟
اینکه بیزنس شخصی یکی مثل هادی چیست یا مجتمع بزرگ ورزش سوارکاری اش چقدر محل مناقشه شده است ، همه و همه بحث های شخصی مربوط به خود این قهرمان است. به هر حال او دوره ای نماینده مردم تهران در شورای شهر بوده و قطعا بهتر از همه می دانسته چطور باید در بحث آسیب های اجتماعی ، به فکر حل معضل اقشار آسیب پذیرتر باشد.
بی شک خیلی از قهرمانان ورزشی ما نسل های سوخته سال های جنگ و روزهای پر التهاب دهه نخست انقلاب شده اند که شرایط اقتصادی کشور مساعد نبوده. برای هر مدالی 10 برابر یک قهرمان آمریکایی ، پاداش و امتیاز و رانت های خاص از خودروی ویژه تا زمین و هر آنچه فکرش را بکنید ، صله نگرفته اند و امروز خیلی های شان هم محتاج نان شب هستند و هم به خاطر همین تلخی های ناشی از اختلاف طبقاتی بین نسل ها و سرخوردگی حاصل از آنچه آنها تبعیض میان خود و وارثان شان می دانند ، به دام اعتیاد افتاده اند.
اتفاقا صراحت مصوبه هیات دولت دوره اصلاحات ، کمک به این گروه است تا محتاج جداقل نیازهای زندگی نباشند. نه آنهایی که هم استخدام رسمی دولت شده اند ، هم این حقوق را می گیرند ، هم زمین گرفته اند و هم خودروهای ویژه و باز می گویند کم است!
آری شاید اصلا کم باشد و حتما باید سر تا پای تان را طلا می گرفتند اما روزی بر اساس مصوبه ای ، مستمری پرداخت شده و حالا قانون جدیدی آمده تا این حق برخورداری را بگیرد و به دهک های کم توان بدهد. این بی شک عین عدالت است.
دقیقا مشخص نیست این قهرمان عزیز از کدام حق سخن می گوید که برایش می گوید اگر معتاد می شد بهتر بود؟ حقی که اقلا از سال 2000 تا حالا از مواهبش برخوردار بوده است و حالا دو ماه است سعی شده بر شیوه پرداختش نظارت شود؟
براستی اگر این همه موهبت قهرمانی ورزش به کسر این چندرغازش نمی ارزیده شاید از ابتدا ، اشتباه در پی ورزش بوده اید.
اینکه هیچ کس در همه این سال ها در دل همه فقر و ناتوانی که عامه مردم تحمل کرده اند ، برای پرداخت پاداش های قهرمانان یا پاداش های خارج از عرف شان که به تدبیر دولت جلویش گرفته شد ، معترض شان نبوده ، شاید دلیل این نارضایتی از یکی از تصمیمات درست مدیریتی در نوع تقسیم منابع اندک مالی دولت در حمایت از اقشار آسیب پذیر در ورزش است.
256 43
نظر شما