مروری بر حوادث ایران در چهارشنبه 9 آذر 1390

کلاهبرداری مردان نامرئی از نیروهای راهداری سرنخ پرونده باز هم به زندانیان کرج رسید

روزنامه خراسان نوشت: پیگیری سرنخ یک پرونده کلاهبرداری دیگر که توسط «مردان نامرئی» و با شیوه ای جدید در مشهد انجام شده است باز هم به زندانیان یکی از زندان های معروف کرج رسید.
ماجرای کلاهبرداری های «مردان نامرئی» از ماه ها قبل در شهرهای مختلف کشور در حالی آغاز شد که افرادی در تماس با مدیران مراکز مهم تجاری، فروشگاه های بزرگ و یا بانک ها، آن ها را پای دستگاه های خودپرداز می کشاندند و با شیوه ای خاص پس از دستیابی به اطلاعات بانکی این شهروندان، حساب های آنان را خالی می کردند. تماس گیرندگان که هویت آنان مشخص نیست پول های کلاهبرداری شده را به حساب های زندانیان یکی از زندان های معروف کرج واریز می کردند که پس از پیگیری های قضایی سرنخ بیشتر این گونه پرونده ها به زندان کرج می رسید که تعدادی از آنان شناسایی و به پنجه عدالت سپرده شدند. اما این گونه کلاهبرداری ها با شگردهای جدیدهمچنان ادامه دارد.
بنابراین گزارش، آخرین مورد کلاهبرداری مردان نامرئی در مشهد فاش شد و فردی با تسلیم شکوائیه ای به شعبه 824 مجتمع قضایی شهید قدوسی مشهد گفت: من راننده یکی از خودروهای راهداری هستم چند روز قبل فردی با مرکز راهداری مشهد تماس گرفت و تقاضای کمک کرد. او عنوان کرد که به همراه اعضای خانواده ام در برف و بوران جاده، داخل خودرو گیر افتاده ایم. شاکی این پرونده ادامه داد: ما برای نجات اعضای این خانواده بلافاصله اقدام کردیم و با رد و بدل کردن شماره های تماس به منظور امدادرسانی به راه افتادیم اما دقایقی بعد همان فرد با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت: فرزندم در سرمای جاده بیمار شده است و نیاز مبرمی به دارو داریم او سپس از من تقاضا کرد تا شماره حسابم را به او بدهم که بتواند مقداری پول برای تهیه دارو به حسابم واریز کند من هم شماره حساب را در اختیارش قرار دادم اما او دوباره تماس گرفت و مدعی شد که شماره کارت اشکال دارد و نمی تواند پول را به حسابم واریز کند سپس از من خواست تا به کنار اولین دستگاه خودپردازی که در مسیرم قرار دارد بروم و با او تماس بگیرم من هم این کار را کردم و او با دادن شماره هایی از من خواست تا آن شماره ها را وارد سیستم دستگاه کنم. شاکی پرونده در ادامه افزود: بعد از آن مشخص شد اصل تماس برای امدادرسانی دروغ بوده و حسابم را بررسی کردم و متوجه شدم که حسابم خالی شده و بیش از یک میلیون ریال که موجودی داشتم به حساب دیگری منتقل شده است.
با توجه به اهمیت موضوع و این که پرونده های مشابه دیگری نیز در مشهد تشکیل شده و «مردان نامرئی» با شیوه کشاندن افراد کنار دستگاه های خودپرداز از شهروندان کلاهبرداری کرده بودند، این پرونده نیز با صدور دستورات قاطعی از سوی قاضی جواد جاویدنیا در دستور کار قرار گرفت.
بررسی های مختلف روی این پرونده و پیگیری شماره تلفن همراه تماس گیرنده و همچنین شماره حسابی که پول به آن واریز شده بود، دوباره به یکی از زندان های معروف کرج رسید و مشخص شد که پول های مورد نظر به حساب یکی از زندانیان واریز شده است. گرچه تحقیقات قبلی که روی پرونده های مشابه انجام شده بیانگر آن است که «مردان نامرئی» در خارج از زندان هستند و با سوء استفاده از زندانیان با شگردی خاص پول ها را به حساب آنان واریز می کنند و سپس از آنان پس می گیرند اما در عین حال، شگرد جدید کلاهبرداران باید با جدیت بررسی شود و مسئولان امر مراقبت های لازم را از زندانیان به عمل آورند.

 

مرگ قاتل فراری 6 سال بعد از قتل

روزنامه شرق نوشت: مردی که از شش سال قبل به اتهام قتل تحت تعقیب قرار داشت جان باخت و این پرونده مختومه شد.
ساعت 15:30 روز 11 فروردین سال 84 ماموران کلانتری مشیریه در جریان نزاع منجر به قتل در خانه‌ای واقع در شهرک کاروان، خیابان شهید رجایی قرار گرفتند. آنها وقتی به محل رفتند جسد مرد 50ساله‌ای را به نام «غلامعلی» مشاهده کردند. آثار اصابت ضربات متعدد جسم تیز و برنده‌ای روی بدن مقتول کاملا مشهود و یک تیغه «قمه» با دسته‌ای به رنگ تیره در داخل شکم وی باقی مانده بود. کارآگاهان با آغاز تحقیقات اطلاع پیدا کردند یکی از همسایگان مقتول به نام «محسن» در صحنه درگیری حضور داشته و او نیز مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته و به بیمارستان بعثت نیروی هوایی انتقال پیدا کرده است.
با ترخیص «محسن» از بیمارستان، وی به کارآگاهان گفت: «مقتول پس از متارکه از همسر اول خود، در حدود یک سال پیش با زن جوانی که او نیز از همسرش جدا شده بود، ازدواج کرد اما پس از مدت کوتاهی، اختلافات بین آنها باعث شد تا غلامعلی دیگر به خانه برنگردد و از آن زمان به تنهایی در شهرک کاروان زندگی می‌کرد. محسن ادامه داد: «همسر غلامعلی از همسر اولش یک پسر حدودا 18ساله به نام رضا دارد که در روز درگیری، به منزل مقتول آمد و پس از لحظاتی صدای مشاجره میان آنها بالا گرفت. زمانی‌که خود را به نزدیکی آنها رساندم، در حالی‌که رضا یک قمه در دست داشت مرا مجروح کرد و پس از آن مقتول را از ناحیه شکم و سینه مورد اصابت ضربات متعدد قرار داد؛ پس از آنکه چاقو در بدن غلامعلی‌گیر کرد و رضا نتوانست آن را از بدن وی خارج کند، به سرعت از خانه خارج شد و همسایگان نیز با اطلاع از موضوع بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند.»
کارآگاهان با شناسایی هویت قاتل به محل سکونت خانواده وی در اراک رفتند و فهمیدند رضا پس از ارتکاب جنایت متواری شده و اعضای خانواده‌اش نیز هیچ اطلاعی از مخفیگاه وی ندارند. با گذشت نزدیک به شش سال از زمان جنایت و در شرایطی که هیچ‌گونه نشانی از متهم یا مخفیگاه او وجود نداشت و خانواده «رضا» نیز مدعی بی‌اطلاعی از وی بودند. خواهر مقتول چند روز قبل با مراجعه به پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: «قاتل برادرم در استان سیستان‌وبلوچستان فوت شده و خانواده‌اش قصد دارند جسد او را در اراک، دفن کنند.»
پس از اعلام این خبر کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی اراک در تحقیقات خود، ضمن تایید هویت دقیق قاتل، در گزارش خود اعلام کردند بر خلاف اظهارات خواهر مقتول درخصوص مرگ وی در استان سیستان‌وبلوچستان، متهم در منطقه عسلویه بوشهر فوت شده و روی جسد وی نیز جراحت‌های قدیمی مربوط به خودزنی، سوختگی‌ها و علامت‌های خالکوبی کاملا مشهود است. به این ترتیب این پرونده مختومه شد. 

 

سرقت خودرو به دلیل سرکوفت های همسر

روزنامه خراسان نوشت: خودرودارشدن باجناق یک مرد برایش دردسر ایجاد کرد وباعث شد او تحت فشار همسرش نقشه سرقت پراید دوستش را طراحی و اجرا کند.
این ماجرا زمانی آغاز شد که باجناق مردی به نام سیاوش یک دستگاه خودروی سمند خرید. سیاوش که تا پیش از آن زندگی آرامی داشت بعد از این ماجرا با همسرش دچار اختلاف شد. سیاوش خودرویی نداشت و همسرش به دلیل این موضوع او را تحقیر می کرد. به تدریج این سرکوفت ها به جایی رسید که مرد جوان تصمیم گرفت هر طور شده یک خودرو تهیه کند اما پولی برای این کار نداشت. به همین دلیل نقشه سرقت خودروی دوستش را طراحی کرد. چند روز بعد وقتی سیاوش سوار خودروی دوستش محمود شده بود از او خواست تا اجازه دهد پشت فرمان بنشیند. همین اقدام کافی بود تا سیاوش به راحتی خودروی دوستش را سرقت کند.
به دنبال این موضوع محمود نزد پلیس رفت و با تشریح ماجرای دزدیده شدن خودرو توسط دوستش از پلیس کمک خواست. او در این باره گفت: «سه ماه از آشنایی ما می گذشت و من به سیاوش اطمینان داشتم. وقتی او پشت فرمان نشست پایش را روی گاز گذاشت و به سرعت از آنجا دور شد. ابتدا فکر کردم این کار او شوخی است اما هرچقدر صبر کردم او برنگشت و به تماس تلفنی ام پاسخ نداد. چند روز صبرکردم اما وقتی از سیاوش خبری نشد فهمیدم او واقعا خودروام را دزدیده است.»
با ثبت این شکایت تلاش های پلیس برای کشف خودروی مسروقه آغاز شد و بعد از چند روز به نتیجه رسید. ماموران زمانی که سیاوش همراه با همسرش قصد داشت به شمال کشور سفر کند او را بازداشت و خودرو را توقیف کردند.هنگامی که این متهم تحت بازجویی قرار گرفت گفت رفتار همسرش باعث شد تا او دست به سرقت خودرو بزند. سیاوش در این باره گفت: «چند ماه قبل باجناقم یک دستگاه خودروی سمند خرید. بعد از آن سختی های زندگی ام شروع شد و درحالی که پولی برای خرید خودرو نداشتم همسرم مجبورم کرد تا یک خودرو بخرم. من هم که در شرایط سختی قرار داشتم تصمیم گرفتم خودروی دوستم را بدزدم. البته من تصمیم داشتم چند روز بعد پراید را به محمود پس بدهم اما قبل از آن ماموران دستگیرم کردند. من این دزدی را از سر ناچاری انجام دادم.»
47282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 187276

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =