سوده شیبانیفر:
بر اساس گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و بر اساس محاسبات اولیه اداره حسابهای اقتصادی این بانک، در سهماهه نخست سال ۱۳۹۳ تولید ناخالص داخلی کشور به قیمتهای ثابت سال 1383 به ۴۸۰۴۹۱ میلیارد ریال رسید که این مقدار نسبت به رقم مشابه فصل اول سال گذشته (۴۵۹۲۵۲ میلیارد ریال) رشد4.6 درصدی را نشان میدهد و این در حالی است که تولید ناخالص داخلی در فصل اول سال ۱۳۹۲ نسبت به رقم مشابه سال 1391 معادل 4.1 درصد کاهش یافته بود. بنابر این گزارش رشد ارزش افزوده بخشهای عمده اقتصادی از جمله کشاورزی، نفت، صنایع و معادن و خدمات در فصل بهار مثبت بوده است و بخش کشاورزی 3.3 درصد، نفت 6.1 درصد، صنایع و معادن 8.1 درصد و گروه خدمات 3.7 درصد رشد داشتهاند که رشد بخش صنعت از سایر بخشها بیشتر بوده است. شاید بتوان ادعا کرد که اقتصاد ایران از رکود عبور کرده است گرچه تنها پایداری این روند میتواند گواهی بر این ادعا باشد.
رشد اقتصادی و عوامل آن
رشد اقتصادی چیست، مثبت شدن آن چه معنایی دارد و چگونه محاسبه میشود؟ به طور کلی نرخ رشد یک متغیر اقتصادی، عبارت است از نسبت مقدار افزایش در آن متغیر به مقدار اولیه آن و رشد اقتصادی1 معادل رشد تولید ناخالص داخلی2 است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. عوامل رشد اقتصادی به طور خلاصه عبارتاند از:
1- عوامل اقتصادی: مانند منابع طبیعی، تمرکز سرمایه، پیشرفتهای تکنولوژیک، سازماندهی تولید، تقسیم کار و مقیاس تولید و سایر اقداماتی که منجر به افزایش بهرهوری میشوند.
2- عوامل غیراقتصادی رشد: مانند عوامل اجتماعی، عامل انسانی و عوامل سیاسی و تشکیلاتی.
مطالعه حسابهای ملی امکان تجزیه و تحلیل روند اقتصادی کشور را از طریق مقایسه دورههای مختلف با یکدیگر و ارزیابی عملکرد اقتصادی در این دورهها فراهم میکند که منجر به ایجاد بهبود در مدیریت اقتصاد کلان و سیاستگذاری میشود. مهمترین شاخص ارزیابی عملکرد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (GDP) است که از اهمیت ویژهای برخوردار است و بسیاری از دیگر شاخصهای کلان اقتصادی مستقیم یا غیرمستقیم به محاسبه و برآورد این شاخص وابسته هستند. طبق تعریف، به ارزش ریالی کل محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین (سالانه یا فصلی) تولید ناخالص داخلی میگوییم که به روشهای مختلفی قابل محاسبه است. همچنین به ارزش ریالی کل محصولات نهایی تولیدشده توسط نیروی کار هر کشور در هر نقطه از جهان در دوره زمانی معین تولید ناخالص ملی (GNP)3) میگوییم که با اضافه کردن خالص دریافت عوامل تولید از خارج به تولید ناخالص داخلی به دست میآید. همچنین تولید خالص داخلی و تولید خالص ملی4 را نیز میتوان با کسر استهلاک از مقادیر ناخالص آنها به دست آورد. همچنین باید اشاره کرد که GDP از رواج بیشتری نسبت به سایر شاخصهای ارزیابی عملکرد اقتصادی برخوردار است.
روشهای محاسبه تولید ناخالص داخلی
به طور کلی سه روش برای محاسبه تولید ناخالص داخلی وجود دارد: روش ارزش افزوده، روش تولید یا هزینه و روش درآمدی که مختصراً به توضیح هریک از آنها خواهیم پرداخت.
1- روش ارزش افزوده: تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جدید ایجادشده یا ارزش افزوده است. در این شیوه محاسبه، ابتدا کلیه فعالیتهای اقتصادی را به بخشهای متفاوت تقسیمبندی میکنیم سپس ارزشهای اقتصادی را که هر بخش ایجاد کرده است، محاسبه میکنیم. از آنجا که طبق تعریف مبنای محاسبه، ارزشهای اقتصادی ایجادشده هر بخش در سال جاری توسط عوامل تولیدی مربوط به آن بخش است، ارزش کالاهای واسطهای و نیمهساخته مربوط به سال یا سالهای قبل و نیز تمام هزینههای واسطهای (مشارکت بخشهای دیگر) را از آن کسر میکنیم. در واقع ارزش افزوده هر بخش متناظر با حقوق و دستمزد، اجاره، بهره و سود عوامل تولید آن بخش است، زیرا ارزشهای تولیدشده در این بخش از طریق یکی از این چهار مجرا به عوامل تولید آن بخش تعلق میگیرد. بنابراین جمع ارزش افزوده اقتصاد در یک دوره معین معادل درآمد عوامل تولید در آن دوره است که برابر با تولید ناخالص داخلی به قیمت عوامل است و چنانچه کل خالص مالیاتهای غیرمستقیم را با این مقدار جمع کنیم، تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار به دست میآید (قیمت عوامل، ارزشی است که عوامل تولید خود آن کالا ایجاد کردهاند و قیمت بازار قیمتی است که در بازار مبادله انجام میشود). در حسابهای ملی ایران روش جمع ارزش افزودهها بهعنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.
2- روش مخارج یا تولید: با محاسبه مخارج انجامشده در اقتصاد به عنوان تقاضای کل ایجادشده به رقم GDP دست مییابیم. در این روش بر اساس یک معیار منطقی عوامل موثر بر تقاضا و در نتیجه مخارج کل را شناسایی و طبقهبندی میکنیم و به یک رابطه مشهور میرسیم: GDP برابر است با حاصل جمع مصرف، سرمایهگذاری، مخارج دولت و نیز خالص ارزش صادرات (صادرات منهای واردات). باید توجه کرد که تولید ناخالص داخلی به دست آمده از روش هزینه نهایی به قیمت بازار بوده و به اندازه خالص مالیاتهای غیرمستقیم با تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه، که از روش تولید به دست میآید، متفاوت است.
3- روش مصارف درآمد: این روش در واقع بیان دیگری از رابطه پیشین در روش دوم است، بدین معنی که در روش قبل مخارج صورتگرفته در اقتصاد را معادل ارزش تولید ناخالص داخلی در نظر میگرفتیم، در حالی که در این روش بررسی میکنیم که معادل ارزش درآمد ناخالص داخلی صرف چه اموری شده است. پاسخ: صرف مصرف، پسانداز یا مالیات پرداختی به دولت شده که معادل تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار است.
اهمیت محاسبه ارزش حقیقی
مطلب مهم دیگر تبدیل ارقام اسمی به حقیقی است. همانطور که میدانیم مقادیر اسمی بازتابدهنده تغییرات در قیمت و مقدار کالاها و خدمات است و یکی از اهداف اصلی ما از محاسبه GDP ارزیابی و مقایسه مقادیر تولید و درآمد ملی سالهای مختلف با یکدیگر است. اما مقایسه ارقام اسمی در واقع گویای هیچ چیز نیست چرا که تغییرات آن ممکن است ناشی از تغییرات قیمتها و نه مقدار کالا و خدمات تولیدی در اقتصاد باشد. به فرآیند حذف اثر تغییرات قیمت محصولات از نتایج محاسبات ملی، محاسبات به قیمتهای ثابت نیز میگویند. از طریق محاسبه شاخصهای قیمت و همچنین در نظر گرفتن سالی به عنوان سال پایه، تغییرات قیمت را برآورد میکنیم و تغییرات را نسبت به سال پایه میسنجیم. این امر علاوه بر ایجاد تمایز میان مقادیر اسمی و حقیقی، امکان ارزیابی قدرت خرید و هزینههای زندگی از طریق محاسبه تورم را امکانپذیر میسازد. اما از آنجا که در یک اقتصاد همه قیمتها به یک میزان افزایش نمییابند، باید متوسط تغییرات قیمت را اندازهگیری کرد. جهت محاسبه متوسط تغییرات قیمت از شاخصهای قیمت مختلفی استفاده میشود. شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)5 یکی از مهمترین این شاخصهاست. این شاخص قیمت یک سبد متوسط نوعی کالاها را که توسط مصرفکنندگان خریداری میشود اندازه میگیرد و هدف از محاسبه این شاخص پیگیری تغییر قیمت یک سبد معین از کالاها و خدمات است. با تقسیم GDP محاسبهشده (اسمی) بر شاخص قیمت، تولید ناخالص داخلی حقیقی به دست میآید و همانطور که پیشتر گفته شد نسبت مقدار افزایش در تولید ناخالص داخلی حقیقی به مقدار اولیه آن برابر با رشد اقتصادی خواهد بود.
معنی مثبت شدن رشد اقتصادی
مثبت شدن رشد اقتصادی به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین نسبت به دوره قبل از آن است، که البته این افزایش در مجموع حاصل شده است و الزاماً به معنی افزایش تکتک اجزای تولید ناخالص داخلی نیست. حتی ممکن است بخشهایی از اقتصاد با رشد منفی روبهرو بوده باشند اما رشد مثبت و بزرگتر سایر بخشها آن مقدار منفی را جبران کرده باشد. آنچه در ادبیات اقتصادی به رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. بنابراین وقتی گفته میشود در سهماهه نخست امسال تولید ناخالص داخلی 4.6 درصد نسبت به رقم مشابه در سال گذشته رشد داشته، این مقدار بر اساس محاسبات به قیمتهای ثابت و بدون اثر تغییرات قیمت است. همچنین به طور معمول، دادهها و اطلاعات لازم جهت محاسبه رشد اقتصادی ایران از منابع آماری رسمی مربوطه از قبیل وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نفت، اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران و وزارت نیرو دریافت میشود.
منابع:
1- اقتصاد کلان، نظریهها و سیاستها، شاکری، عباس، جلد اول.
2.http://www.cbi.ir/
3. http://www.ireconomy.ir/
پینوشتها:
1- Economic Growth
2- Gross Domestic Product (GDP)
3- Gross National Product (GNP)
4- Net Domestic Product (NDP) & Net National Product (NNP)
5- Consumer Price Index (CPI)
3939
نظر شما