بیماری‌ای که سکوت درباره آن خطرناک است؛ اگر درمان نشود تمایل به مرگ خودخواسته را افزایش می‌دهد

افسردگی شبیه احساسی است که گویی در غاری تاریک گرفتار شده‌ایم که با پلکانی از دردهای همیشگی ما به سوی جهنم می‌رود، بدون هیچ راهی که منتهی به بهشت باشد. فرد افسرده مدام در این خیال به سر می‌برد که هیچ رهایی و تسکینی در این مسیر وجود ندارد، این درد هرگز پایان نخواهد یافت و سرنوشت او همین است. تنها راه فرار و پایان دادن به رنج، از نظر او شاید مرگ باشد.

الهه جعفرزاده: اکثریت قریب به اتفاق افرادی که افسردگی دارند ممکن است اقدام به خودکشی نکنند، اما باید بدانید افسردگی خطر اقدام به خودکشی را تشدید می‌کند. محققان تخمین می‌زنند که حدود ۶۰ درصد از افرادی که جان خود را به دلیل خودکشی از دست می‌دهند، دارای اختلالات خلقی مانند افسردگی بوده‌اند. فردی که به افسردگی مبتلاست، اغلب با افکار کاملاً متفاوتی قبل و بعد از یک دوره افسردگی مواجه است که گاه شاید نتیجه یک عدم تعادل شیمیایی باشد و منجر به این شود که فرد درکی از روش‌های تسکین رنج خود نداشته باشد.

بسیاری از افرادی که افسردگی دارند، احساس می‌کنند که توانایی تصور آینده‌ای شاد یا به یاد آوردن گذشته‌ای آرام را از دست داده‌اند. اغلب آنها متوجه نیستند که از یک بیماری قابل درمان رنج می‌برند و معمولاً درخواست کمک به ذهنشان خطور نمی‌کند. ابتلا به افسردگی، درست مانند سرطان یا دیابت، یک امر غیرارادی است اما یک بیماری قابل درمان است و می‌توان آن را مدیریت کرد.

اگر این بیماری درمان نشود تمایل به مرگ خودخواسته را افزایش می‌دهد

افراد افسرده را به حال خود رها نکنید

قطعاً برایتان پیش آمده که یکی از دوستان یا اعضای خانواده قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند و شما از این تصمیم باخبر باشید و ندانید که چطور باید او را از مهلکه نجات دهید. لازم است بدانید که در چنین مواقعی نباید شخص را به حال خود رها کرد؛ خود را به او نزدیک‌تر کنید، از پرسیدن اینکه آیا او به فکر خودکشی است نترسید، حمایت خود را ابراز کنید و به او کمک کنید تا در اسرع وقت با یک فرد متخصص مثل روان‌درمانگر یا مشاور صحبت کند.

چالش‌هایی نظیر میل به مرگ خودخواسته زمانی شدت می‌یابند که فرد حمایت موردنیاز خود را دریافت نمی‌کند؛ بنابراین اگرچه این مسئله یک موضوع آشناست، اما باید توجه داشته باشید که حتی اگر خودتان هم در چنین شرایطی قرار گرفتید، هرگز سکوت نکنید و با دیگران حرف بزنید، به دنبال کمک باشید و مراقبت و توجهی که شایسته آن هستید را دریافت کنید.

اگر این بیماری درمان نشود تمایل به مرگ خودخواسته را افزایش می‌دهد

افکار خودکشی، نتیجه علائم افسردگی است

طبق آمار و مستندات، اکثر افرادی که قصد خودکشی دارند، دارای علائم افسردگی هستند. دو دلیل اصلی که منجر به افسردگی می‌شود، در وهله اول از دست دادن قدرت کنترل وضعیت زندگی و احساسات و دوم از دست دادن احساس مثبت نسبت به آینده یا به طور کلی ناامیدی است.

هر درمانی که قرار است در معکوس کردن حالت افسردگی ما و تمایلات خودکشی ناشی از آن مؤثر باشد، باید به ما در بازیابی قدرت کنترل و بازیابی حس امیدواری کمک کند.

افسردگی باعث می‌شود دیدگاه خود را نسبت به دنیای اطراف به حدی محدود کنیم که واقعیت [در نگاه ما] تحریف شود. در دوران افسردگی، موارد و اتفاقات منفی در زندگی به طور مداوم تقویت می‌شوند و اتفاقات مثبت [در نگاه افراد افسرده] یا وجود ندارند یا بی‌اهمیت تلقی می‌شوند. در چنین شرایطی ممکن است گزینه‌های کمک به حل مشکل، از سوی فرد افسرده بی‌ارزش شمارده شوند تا حدی که به نظر برسد هیچ راه‌حل ممکنی برای کمک وجود ندارد.

اگر این بیماری درمان نشود تمایل به مرگ خودخواسته را افزایش می‌دهد

خودکشی قابل پیشگیری است

ضروری است محرک‌هایی مثل افسردگی که شما را ترغیب به پایان دادن زندگی می‌کنند بشناسید و سپس آنها را مهار کنید. امروزه افسردگی به شیوه‌های گوناگون قابل درمان است. درمان این اختلال قطعاً تأثیر شگرفی در بهبود روحیه خواهد داشت و تمام امیال و افکار مرتبط با خودکشی را از ذهن شما بیرون می‌راند. این اساسی‌ترین راه برای جلوگیری از خودکشی است؛ با گذشت زمان و کمک روان‌درمانگر می‌توانید احساس بهتری نسبت به خود و زندگی‌تان داشته باشید و از مرگ خودخواسته فاصله بگیرید.

درخواست کمک، به خصوص زمانی که احساس ناامیدی می‌کنید، به قدرت و شجاعت زیادی نیاز دارد. مشکلات و موانع همواره در زندگی همه ما وجود دارند، اما لازم است بدانید عمر و زندگی سرمایه‌ای بسیار ارزشمند است و نباید به آسانی آن را از دست داد.

اگر این بیماری درمان نشود تمایل به مرگ خودخواسته را افزایش می‌دهد

مرگ خودخواسته راه‌حل نیست و فقط پاک‌کردن صورت مسئله است

خودکشی راه حل نیست و نمی‌توان آن را حتی یک گزینه در نظر گرفت؛ زیرا ماهیت گزینه این است که نشان می‌دهد ما یک انتخاب داریم، ولی مرگ اساساً حق انتخاب را از ما سلب می‌کند. مرگ عملی برگشت‌ناپذیر است که درد را پایان نمی‌دهد، چرا که بعد از مرگ یک شخص، درد و رنج به اطرافیان او منتقل می‌شود. حتی افرادی که تنها زندگی می‌کنند و هیچکسی را ندارند، با پایان دادن به زندگی خود، درد و غم را به جامعه منتقل می‌کنند.

اگر احیانا به فکر خودکشی هستید یا کسی را می‌شناسید که نگران خودکشی وی هستید، می‌توانید از نهادهای مختلفی کمک بگیرید:

  • در ایران، اورژانس اجتماعی با تلفن ۱۲۳ بیست‌وچهارساعته برای ارئه مشورت و کمک آماده است.
  • خط تلفنی ۱۴۸۰ مشاوره رایگان تلفنی است که بین ساعت‌های ۶ صبح تا ۹ شب می‌توانید با آن تماس بگیرید.
  • سامانه آنلاین http://moshaver.behzisti.ir و همچنین مراکز بهزیستی نیز می‌توانند به‌صورت آنلاین یا حضوری مشاوره لازم را به شما ارائه دهند.

منابع: healthyplace ،save.org ،jedfoundation

۲۳۳۲۳۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1750807

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۶:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
    14 0
    با این شرایط این مملکت به والله زنده ماندن ما معجزه است
  • IR ۲۲:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
    12 1
    خدا نصیب هیچ کسی نکند افسردگی سرطان روح و روان است
  • IR ۰۰:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    9 0
    من همیشه با خودم فکر می کنم می گم چرا دین میگه باید شکر گذار چیزی باشیم که نمی خواهیمش و اگر بخواهیم از دستش رها بشیم به عذابی بدتر از چیزی که نمی خواهیم دچار خواهیم شد من از شانزده سالگی به این نتیجه رسیدم که ارزش ادامه دادن نداره اما چه کنیم میگن اونور بدتر آخه خدایی که همش می گن رئوف رحیم چرا با ما اینطور برخورد می کنه
  • م.ر IR ۰۱:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    8 0
    این نوشته قابل درک باشد که عده معدودی در جامعه دچار افسردگی شده باشند وقتی جامعه دچار بحران زیستی و تعاملات و تعاریف نوع زندگی در آن تغییر کند و افراد در سرنوشت خود دخیل نباشند و قدرت تاثیرگذاری در زندگی خود و اطرافیان خود نباشد و بطور کلی بصورت گروهی دچار افسردگی مفرط شده باشند آنوقت وظیفه کیست که این گروه را تجربه کند و حمایت کند و... دولت و نظام یاس آفرینی کرد به طرق مختلف ..شاید سیاست کشور داری اقتضا کرده باشد شاید ولی مردم در کجای این معادله بودند... تمام دکترهای روان پزشک خود بیمار شده باشند آنوقت چه باید کرد وقتی سیستم ونیروهای کمکهای اجتماعی خود به کمک نیاز دارند ؟؟؟؟