میرجلال‌الدین کزازی: اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌سرود، شاید از داشتن ایران محروم بودیم

میرجلال‌الدین کزازی، استاد دانشگاه در نت‌گپ‌های یونسکویی، تاکید کرد اگر فردوسی سر بر نمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود، شاید هم اکنون ما با یکدیگر به زبان شیوای فارسی سخن نمی‌گفتیم و این‌گونه از ایرانی که به آن می‌نازیم، محروم بودیم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه و استاد دانشگاه، شب گذشته  (پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت‌) مهمان نت‌گپ‌های یونسکویی در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو با اجرای عبدالمهدی مستکین بود.

کزازی در ابتدای سخنان خود گفت: «برای من بسی مایه شادمانی است که در این روزهای بس خجسته که روزهای فردوسی و شاهنامه است، این بخت بلند را یافته‌ام که با این گروه از ایرانیان، گرم گفت‌وگو بشوم. من همواره گفته‌ام که از دید من سخت‌ترین و ستوده‌ترین سنجه در شناخت ایرانی راستین و سرشتین، علاقه او به شاهنامه است. هرکس دل در گرو شاهنامه دارد، بی گمان می‌دانم که شایسته نام برین است. از همین رو پیروزبخت و خرم‌دل هستم که با ایرانیان راستین و سرشتین هم اکنون گرم گفت‌وگویم.»

او افزود: «بانوی من همیشه می‌گوید که تو در سده پنجم مانده‌ای زیرا در سده پنجم فردوسی‌ سر برآورده، شاهنامه را سروده، پایه‌های استوار ایران نو در آن ریخته شده از همین رو شاید بانوی من که فرهیخته و با تاریخ و فرهنگ ایرانی آشناست در میان سده‌های گوناگون انگشت بر سده پنجم نهاده است. اگر این سده ستوده فراز نمی‌آمد، اگر در آن فردوسی سر بر نمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود شاید هم اکنون ما با یکدیگر به زبان شیوای فارسی سخن نمی‌گفتیم و این‌گونه از ایرانی که به آن می‌نازیم، محروم بودیم به همین دلیل سده پنجم سده‌ای دیگرسان است؛ سده‌ای هنگامه‌ساز، روزگارآفرین، منش پرور، سده‌ای که در آن، سخن پارسی از زمین به آسمان رفت، کدامین سده را می‌شناسیم که از این ویژگی‌های والا برخوردار باشد؟»

کزازی با اشاره به سخنان هگل عنوان کرد: «سخن هگل این است که تاریخ با ایران آغاز می‌گیرد. به راستی این موضوع، نازشی برای ما ایرانیان است چون برترین و بی‌گمان‌ترین ستایش آن است که دیگری از ما داشته باشد به ویژه اگر آن دیگری دشمن نیز باشد. البته هگل دشمن ما ایرانیان نبود اما از آن دیگران است،‌ چرا باید چنین داوری و دیدی درباره ما داشته باشد؟ تنها پاسخم این است که او فرزانه، خردمند، دانادل و در پی راستی است. به استواری باور دارم هرکس که این‌چنین باشد و با تاریخ، فرهنگ و پیشینه ایرانی آشنایی داشته باشد با هگل یا با همه آن فرزانگان فرخنده خوی که ایران را به هر شیوه‌ای ستوده‌اند هم‌داستان خواهد شد. چند سال پیش در بزمی که در مسکو ترتیب داده شد بود، ایران‌شناسان از سراسر آن کشور آمده بودند در آن‌جا از من خواسته شد صحبت کنم. گفتم من از شما سپاسگزارم، تلاش شما را ارج می‌نهم ولی برآنم که شما سپاسی بر سر ایران ندارید زیرا ایران دلرباست و هرکس آن را بشناسد به ناچار دل به آن خواهد باخت.»

او در ادامه بیان کرد: «یکی از بنیادهای پایدار در جهان بینی و اندیشه‌ورزی ایرانی دوگانه‌گرایی است. بازتاب آن را نه تنها در اندیشه‌های ایرانی بلکه در هر پدیده دیگری که با جهان ایرانیان پیوندی دارد، می بینیم. ایرانیان دوگانه‌گرا بوده‌اند اما دوگانه‌پرست نه. برای مثال آنهایی که به دین زرتشت آشنایی ندارند گمان می‌کنند زرتشتیان دوگانه‌پرستند اما اینچنین نیست. آفریدگار در جهان‌بینی آیینی ایرانی، یگانه است.»

این استاد دانشگاه با اشاره به شخصیت فریدون در شاهنامه بیان کرد: «در روزگار فریدون ما هنوز در آغاز زمان و جهان هستیم. داستان این است که اگر بخواهم نمادشناسانه بگویم باید عنوان کنم که در بسیاری از افسانه‌های ایرانی و حتی جهانی پور کهین است که بر پوران دیگر چیرگی می‌یابد، زیرا پور کهین پیوندی بیش به آینده دارد. پور کهین کسی است که آینده را می‌سازد، آرمان‌گرایی دارد و رهاترین است. هنگامی که گیتی به فرجام می‌رسد ناسازی از بین می‌رود در آن زمان است که پهلوان بزرگ گرشاسب سر از خواب گران برخواهد داشت در آن هنگام گرشاسب به جهان خواهد تاخت، دیگر بار سیاهی و تباهی را از بین می‌برد، گرشاسب که هماورد نمادین ضحاک ماردوش است در آن زمان است که با گرزه بر تارک ضحاک فرو می‌زند و او را می‌کشد، پلیدی، بدی، زیان و هر آنچه نشان از سیاهی دارد به همین شکل از بین می‌رود تا چرخه‌ای از آفرینش به فرجام بیاید و چرخه‌ای دیگر آغاز شود. ضحاک تا پایان جهان زنده می‌ماند هماورد او گرشاسب است که چهره‌ای فرجام شناختی دارد.»

این شاهنامه‌پژوه توضیح داد: «آدمی در شاهنامه کنش‌گر است زیرا بی‌کنشی با مرگ برابر است. هرکس در گیتی است به ناچار باید در تب‌وتاب و تکاپو باشد زیرا در جهانی ناساز زندگی می‌کند پس باید گریزان از زیان باشد. ناسازی نشانه آن نیست که آدمیان همواره باید در ستیز باشند بلکه فرجام این فرآیند همدلی و همسازی است. انسانی داد کار را درجهان ناساز به شایستگی می‌دهد که بتواند به آرامش برسد، آرامش دست‌آورد آشتی است کسی که هم با جهان و هم با خود به آشتی رسیده، در آرامش است.»

او همچنین گفت: «اگر به بخش‌های رزمی شاهنامه بنگرید که سرشت و ساختاری حماسی دارد هرگز نمی‌بینید که ایرانیان آغازگر نبرد و خونریزی باشند بلکه همواره تورانیان یا مردمانی دیگرند که به ایران می‌تازند و ایرانیان به ناچار در برابرشان می‌ایستند و تا آنان را از کشور نرانند دست از نبرد نمی‌کشند. در جهان‌بینی کهن ایرانی انسان راستین با سوی اهورایی در پیوند است و از سوی اهریمنی می‌گریزد. درست است که کشاکش در میان این ۲ در آدمیان وجود دارد ولی این کشاکش بازتاب بیرونی می‌یابد. تنها آدمی است که می‌تواند نیک باشد یا بد چون او در آنچه که می‌اندیشد، می‌گوید و به انجام می‌رساند، آزاد است.»

کزازی اظهار کرد: «ما در برابر کنش‌های یکسان همواره واکنش‌های یکسان نشان نمی‌دهیم، می‌اندیشیم، اگر اندیشه تباه باشد کنش هم از همان‌گونه خواهد بود اگر اندیشه روشن و راست باشد، سازنده است پس بازتاب آنچه در درون و منش ما می‌گذرد در جهان پیرامون دیده می‌شود. این دوگانه‌گرایی همواره با ماست و رفتارهای ما را سامان می‌دهد زیرا پیش از آن اندیشه های ما را سامان داده است.»

او عنوان کرد: «ایرانیان دیگردوست‌ترین و بیگانه‌نوازترین مردمان جهان هستند این را از سر شیفتگی به ایران و ایرانی نمی‌گویم بلکه برای آن برهان دارم.»

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1385868

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 38
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    1 77
    قطعا تصرف خلویزیون توسط جنبش سبز قابل مقایسه با تصرف نیشابور توسط مغوله چیزی از فرهنگ و هنر نمانده فرزندان ....جز ویرانی و تفاق و جنگ آرزویی ندارند
    • GB ۱۷:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      102 1
      یه چرت و پرتی سر هم کردی و نوشتی ,یعنی هنوز تو سال ۸۸ گیر کردی و بدتر تو زمان مغول ها هم موندی . بیا بیرون از گذشته . گذشته تمام شده رفت . الان کورنا و زلزله اومده
  • ایرانی NL ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    79 2
    چقدر دلنشین سخن می گویند
  • IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    77 6
    درود بر استاد گرامی ایراندوست . امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید که در این دوره ... شما پایدارترین حافظ ایرانیت و زبان پارسی هستید .
  • IR ۱۲:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    52 36
    البته که عظمت فردوسی و شاهنامه غیر قابل انکاره. ولی اگر فردوسی و شاهنامه نبود هم باز هم ایران سر جایش بود. در هیچ چیزی مبالغه نکنید
    • IR ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      8 1
      ایران بوده، هست و خواهد بود
    • IR ۲۱:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      21 0
      نمیدونم طبق این خبر گفته ایشون به درستی در این تیتر اومده یا نه ولی ایشون در اون مورد از کلمه "شاید"هم استفاده کردند و نکته بعد اینکه زبان فارسی یکی از ارکان وحدت ملی در ایرانه و در چندین قرن هم یکی از ارکان وحدت ملی در ایران بوده و آیا میدونی شاهنامه فردوسی هم در ترویج و بالابردن جایگاه زبان فارسی در ایران چه نقشی داشت؟عده ای حتی عقیده دارند که اگر شاهنامه فردوسی نبود ممکن بود بسیاری از زبان های اقوام در ایران هم از بین بره و شاید بیشتر مردم ایران اکنون به زبان عربی حرف میزدن.
    • مومیایی IR ۱۴:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      0 0
      خیلی از کشورهای مسلمان زبان مادری خود را که از دست دادند ماهیت تاریخی و هویت ملی را نیز از دست دادند و عرب شدند و ما هم استثنا نیستیم
    • شمس تبریزی IR ۲۰:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      0 1
      فردوسی نماد تضاد شخصیتی ماست. این بنده خدا نه تونسته دل از ایران باستان بکنه و نه دل از اسلام. حاصل این دو گانگی ایران و اسلامی هم شده آش شله قلمکاری به نام شاهنامه. البته فردوسی آنقدر عمر نکرد تا ببینه این دو قطبی چه گرفتاری هایی را در آینده درست میکنه.
  • IR ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    33 30
    آقا جان بزرگانی مثل فردوسی بسیار بزرگند و جای شان در قلب ایرانیان محفوظ ولی دیگه آخه یعنی چی اگه شاهنامه نبود ایران هم نبود؟!! کاش روزی تو فرهنگ ما ایرانی ها جا بیافته که یک فرد با ویژگی های مثبت رو در حد خدا بالا نبریم و یک فرد با ویژگی های منفی تا حد شیطان و قعر جهنم نفرستیمش! ای امان از این نگاه صفر و صدی ما!
    • FR ۲۲:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      1 8
      دقیقا به همین نسبت که اگه فردوسی نبود کره زمین هم نبود به وجود ایران ربط داره
    • IR ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      0 0
      منظور ایشان ایرانی بودن وپارسی سخن گفتن است وگرنه مردم که سرجایشان هستند.مصری ها چون شاهنامه نداشتند استحاله وعرب شدند ولی ما چون شاهنامه داشتیم ایرانی وپارسی گو ماندیم وهجوم ششصدوبیست ساله اعراب را تاب آوردیم و از سر گذراندیم.
  • IR ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    38 4
    فردوسی کار بسیار بزرگی برای ایران کرد اما بهتره از بزرگان دیگر فارسی زبان مثا حافظ و سعدی و ... غافل نشیم که در دوره ای که خیلی ها کتاب به زبان عربی مینوشتن اینها به زبان فارسی شعر سرودن .
    • IR ۲۲:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      24 0
      لب بود که دندان آمد. اگر فردوسی نبود، سعدی و مولوی و حافظ هم نبودند. در مرحله ای اعراب به ایران حمله کرده بودند و از هویت ایران چیزی باقی نمانده بود و 200 سال تاخت و تاز اعراب را شاهد بودیم اگر امثال فردوسی نبودند تا قرن چهارم نهضت ایرانی گرایی را ترویج کنند و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را تقویت کنند چیزی به قرن های بعد نمی رسید. در ضمن حضور سعدی هم در قرن 7 مشابه کار فردوسی است. یعنی سعدی اگر نبود چیزی از زبان فارسی به قرن های بعدی نمی رسید زیرا او هم در بحبوحه حمله مغول زبان فارسی را پاسداشت.
    • IR ۲۳:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      0 8
      البته حافظ و سعدی و مولوی اشعار به زبان کاملا عربی و کلمات عربی در اشعار در دیوانشون زیاد دارند و به صورت کلی تحت تاثیر شعر ادبیات عرب هستند و سبکشون هم سبک عراقی محسوب میشه
    • IR ۰۴:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      1 0
      در جواب شخصی که در 23:36 نظرشو در این قسمت فرستاده: اصلا سبک عراقی میدونی یعنی چه؟اصلا منظور از عراق در اون عبارت میدونی یعنی چه؟آیا فکر میکنی منظور از عراق کشور کنونی عراقه؟تو اصلا اسم "عراق عجم"رو شنیدی؟اصلا میدونی وجه تسمیه عبارت "سبک عراقی" برای نامگذاری سبکی از تعدادی از اشعار چیه؟نکته بعد اینکه در این قسمت نوشتی"تحت تاثیر شعر ادبیات عرب"منظورت تاثیر از کدوم اشعار شعر ادبیات عربه؟نکته بعد اینکه کلا چنددرصد اشعار مولوی و حافظ وسعدی عربیه؟
  • علی IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    20 14
    تمام شعرای بعد از فردوسی منبع اصلی ارجاعشان حکیم توس است.از سنایی و عطار و مولانا گرفته تا حافظ و سعدی .این به طریق علمی و اسنادی امری اثبات شده است.مضامین و معانی و روش و بینشِ فردوسی در نهادینه کردنِ فرهنگِ حماسی، عرفانی در ایران بی شک پایه و شالوده است. پی افکندم از نظم کاخی بلند/که از باد و باران نیابد گزند نمیرم از این پس که من زنده ام/چو تخم سخن را پراکنده ام هر آنکس که دارد هش و رای و دین/پس از مرگ بر من کند آفرین.
    • هادی FR ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      8 3
      دوست عزیز. احترام و تکریم خداوند سخن، فردوسی برای همه ما ایرانی ها جای تحسین داره. ولی نسخه شناسی های معتبر، از سوی محققان بزرگ ایرانی و خارجی نشان داده این چند بیت (بیفکندم از نظم کاخی بلند... ) متعلق به فردوسی نیست و به او نسبت داده اند. هر چند این چند بیت خیلی زیبا و دلنشین است. ولی گوینده آن فردوسی نیست. https://shahrvand.com/archives/100017
    • هادی FR ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      0 0
      اصلاح مبکنم (پی افکندم از نظم...)
    • IR ۲۳:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      4 0
      جناب هادی منبع معتبرتری ارائه کنید
    • هادی FR ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      6 0
      در پاسخ 23:13 ، منابع معتبر به تعداد کافی در انتهای مقاله ای که فرستادم در بخش پی نوشت ها هست. لطفا کامل مطالعه فرمایید. تشکر
  • IR ۱۷:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    14 17
    سرودن یا نسرودن شاهنامه تاثیری در بودن یا نبودن ایران نداشته است. در بزرگی کار فردوسی شکی نیست؛ زبان فارسی از سرودن شاهنامه بهره‌ها برده است و تمام شاعران پس از فردوسی متاثر از شاهنامه‌اند؛ اما بهتر است از بزرگ‌نمایی هم اجتناب کنیم و داشته‌های گذشتگان‌مان به ابزاری برای فخرفروشی تبدیل نشود. زیرا چیزی که خودمان نقشی در آن نداشته‌ایم مایۀ افتخار نیست و دیگران ما را با آنچه اکنون هستیم می‌سنجند.
    • IR ۲۳:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
      16 0
      اگر حال مهمه چرا ترکیه این همه تلاش برای بردن مولوی بنام خودشه میکنه؟
    • AL ۰۶:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      2 1
      دانشمند برای اینکه مولوی در خاک ترکیه دفن شده. فردوسی را به چه بهانه ای بخواهند به نام خود کنن؟
    • آسو IR ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      1 0
      دانشمند اتفاقا ترکیه برای دانشمندان ایرانی مدفون در ایران و افغانستان و ... هم دندان تیز کرده مثل ابن سینا و ابوریحان بیرونی و ... سخنرانی های اردوغان رو توجه بفرمایید،
  • علی IR ۱۹:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    2 35
    اونچه که این کشور رو نگه داشت یا حسین یا حسین بود من ندیدیم تو فیلمای زمان جبهه بیان تو شب عملیات شاهنامه ی فروسی بخونن. جناب فردوسی نزد همه جایگاه خیلی بزرگی داره شکی توش نیست و لی شعر های شب عملیات یه چیز دیگه بود. ثانیا اینهایی که دم از فردوسی میزنن غالبا اشعار فلسفی عرفانی فردوسی رو عاجزن از فهمش. فقط چنتا بکش بکش رو توی شاهنامه میفهمن و بس. اون شعر فردوسی که اشاره به وحدت وجود داره رو که نمیفهمن فرمود: جهان را بلندی و پستی تویی ندانم چه ای، هر چه هستی تویی
    • US ۰۳:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      5 0
      چرا چسبیدی به همین ۴۰ سال؟ استاد کزازی در مورد نقش فردوسی بر زبان فارسی و نقش زبان فارسی در نگهداشتن تمامیت ارضی کشور در درازنای،تاریخ ایران صحبت کرده. چرا همه چیز را سیاسی می کنید و هرکس حرف می زند اگر باور شما را تبلیغ نکند با او مخالفت می کنید؟
    • IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      0 0
      دوست عزیز اگر یک کمی نگفتم زیاد فقط یک کمی هم مطالعه کنی بد نیست.
  • IR ۱۹:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    0 21
    هرکی تو هرکاری هست اونو مهمترین کار میدونه. این آقا هم با تمجید از شاهنامه هدفش ارزش گذاری بر کار خود هست.
  • IR ۲۱:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    4 6
    نمیدونم تا کی می خواهیم دلمون را به گذشته های بسیار دور خوش کنیم که چنین بودیم و چنان، الان چی؟ الان چقدر به خودمون افتخار میکنیم؟ الان کجای کاریم؟
  • IR ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
    18 0
    فردوسی نامش با ایران اجین شده درود بر او باد.
    • US ۰۷:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      1 0
      حرفت درست است ولی عجین صحیح است.
  • آسو IR ۰۰:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
    19 0
    اتفاقا سرودن شاهنامه در باقی ماندن ایران و اعتبار آن بسیار مهم است یک نگاه به مصر قبطی یا سوریه سریانی بیندازید، به دلیل نبود اثری بزرگ با وجود مکتوبات فراوان قبطی و سریانی به جای مانده عملا این فرهنگها از بین رفته اند و زبانهای مرده به حساب می آیند،
    • IR ۰۵:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      5 0
      البته سوریانیها و قبطی ها الان هم هستند و در مدرسه و خانه و کلیسا به زبان خود صحبت می کنند.فقط سرزمینهایشان توسط اعراب اشغال شده و خودشان در سرزمینشان به اقلیت تبدیل شدند.
    • آسو IR ۱۷:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
      0 0
      کشور ما هم اشغال شد ولی به برکت همین شاهنامه هویتمان حفظ شد،در ضمن سقوط قبطی و سریانی در حدی است که در کشور خود زبان رسمی محسوب نمیشوند،تازه فقط زبان نبود،حفظ باورها،اساطیر،افسانه ها و ... کم نبود،عملا اگر شاهنامه نبود فقط اسم ایران میماند،و ارتباطی با گذشته و درکی از آن نمی ماند،مثل مصر که کاملا عرب شده و ارتباطی با گذشته خود ندارند و هیچ مصری نداریم که نامش نفرتی تی ،آمازیس،رامسس، حتی قبطی های مسیحی هم بیشتر نامهای یونانی و عربی دارند،
    • IR ۰۶:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
      0 0
      جناب آسو، من حرف شما را در اینکه شاهنامه از دلایل پایداری هویت ایرانی است قبول دارم.ولی بالایی که سر سریانیها در شام و قبطی‌ها در مصر آمد به خاطر تغییر بافت جمعیتی سرزمینشان است.همین اتفاق برای بخش غربی ایران یعنی عراق یا دل ایرانشهر هم که پایتخت ایران در آنجا بود افتاد.
  • US ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
    0 1
    تیتر با محتوا نمی خواند
  • IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
    0 0
    اگر ایران نبود دنیا هم نبود.