۰ نفر
۴ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۲:۱۳

بحران‌اقتصادی، دکان یادمان‌سازی‌های بیست‌سال اخیر را تخته کرده است اما معماران را بیمی نیست.

 «فرم از عملکرد پیروی می‌کند» مانترای معماران مدرنِ پرشور بریتانیا، اروپا و ایالت متحده حین رکود بزرگ اقتصادی دهه 1930 بود. از آن دهه تا انتهای جنگ جهانی دوم آنها فرصت را مغتنم شمرده، ایده‌آل‌های ذهنی‌شان را پرورانده و در دهه‌های بعد از جنگ جهانی دوم آنها را به بار نشاندند. از آن زمان تاکنون معماری مدرن جریان‌های زیبایی‌‌شناسی ـ مانند فرم از مد پیروی می‌کند ـ و اقتصادی متعددی را به نسل بعد از خود آموخته یا همچون میراثی گران‌بها برای آنها به یادگار گذاشته، یا راهی به سوی آنها گشوده است.

امروز، معماران در گستره جهانی شناخته‌شده‌ای همچون فرانک‌گِری، نورمن فاستر و ریچارد راجرز حین مرخص کردن کارمندان دفاتر خود ـ این رقم در مورد دفتر معماری فرانک گری به حدود 50 درصد می‌رسد ـ به احتمال زیاد به یک مانترا بیش از بقیه مانتراها فکر می‌کند: "فرم از بازارهای مالی تبعیت می‌کند". صدق این مانترا با نگاهی به حجم عظیم و غیر‌عادی ساخت‌و‌ساز در جهان طی یک دهه اخیر تأیید خواهد شد؛ قاطبه شهرها ـ لندن، لیدز، برلین، پکن، شانگهای و مرکز لس‌آنجلس ـ طی بازه زمانی یاد‌شده رشدی باورنکردنی را تجربه کردند، به لحاظ شکلی شدیداً تغییر کرده و از منظر ارتفاعی در یک روند مهیج سر به فلک گذاشتند، این فرایند آن‌چنان طی شد که در حال حاضر، تقریباً، نمی‌توان آنها با آنچه پیش از این بودند قیاس کرد و از آنچه پیش از این بودند، بازشناخت.

روزگاری که بانک‌ها با خیال پشتوانه مالی و اعتباری قوی‌شان خوش بودند و دست به بریز و بپاش‌های دیوانه‌وار و تخصیص اعتبارات بی‌هدف، آن‌هم در مقیاس جهانی می‌زدند، موجب شد شکل قطعیت‌یافته بخش عظیمی از آنچه تا آن زمان تحت شولای معماری تعریف می‌شد و همچنین تعداد زیادی از بناهای عادی که می‌توان برخی از آنها را غیر‌معمارانه دانست نیز تغییر کند. پس از به کناری نهادن مینی‌مالیسم خشک یا پارسامنشانه و همزمان با مُد شدن معماریِ سینمایی و رنگارنگ، استعدادهای خلاقی همچون فرنک گری، زاها حدید، دانیل لیبسکیند و رم کولهاس به بازار معماری عرضه شدند که در کنار خیل عظیمی از معماران جوان‌تر همه بر این باور بودند که فرم از توهم و خیال پیروی می‌کند، حال آن‌که فرم در همان بازه زمانی نیز، صرفاً، از پیامدهای جهش بزرگ اقتصادی تبعیت می‌کرد.

تبلور پیاپی آسمانخراش‌ها در بافت شهرهای کشورهای غربی محصول بلافصل این شکوفایی ناگهانی و البته فشرده طراحی نوین حسی است. طرح‌هایی که بارزه‌های مشروعیت‌بخش‌شان تحت شمول چهار واژه بزرگ‌تر، سریع‌تر، مستحکم‌تر و درخشان‌تر تعریف می‌شوند. پیرو این روند و پیش از لطمه‌ای که رکود طی یک سال گذشته بر بازار مسکن وارد کرد، برنامه‌هایی در حال تدوین بود که میل‌شان بر دفن هر آنچه از لندن قدیم باقی مانده است در جنگلی از برج‌های جدید اداری قرار داشت، برنامه‌هایی که هم مشمول حمایت شهردار پیشین کِن لِوینگستن قرار گرفته بودند و هم خلفش بُریس جانسِن. تهیه چنین برنامه‌هایی برای پاریس نیز پیش‌بینی شده بود؛ پریزیدنت سارکوزی، به کَرات، وعده نسل جدیدی از برج‌ها را می‌داد که واژه "خفن" به راستی سزاوارترین واژه برای توصیف‌شان است.

شیکاگو نیز قرار بود مرعوب آسمان‌خراش مدوری شود که توسط استاد خفن‌سازی شهری؛ سانتیاگو کالاتراوا طراحی شده بود. جاری شدن این روایت بر بسیاری از دیگر متروپل‌های جهان نیز مقدر بود و امروز، پس از حجم عظیمی ساخت‌و‌ساز، وقفه‌ای در این روند حادث شده است؟ در این وضعیت چه بر سر معماری خواهد آمد؟ البته قضاوت بر سیر آینده معماری بی‌نهایت سخت می‌نماید، اما از آنجا که هنوز خواستی برای انجام عمل معمارانه وجود دارد می‌توان پیش‌بینی کرد آن عمل، طبعاً، عکس‌العملی به دنبال خواهد داشت و آن عکس‌العمل نیز زنجیره‌ای از عکس‌العمل‌ها را پی خواهد آورد که گفتمان در حال رخت بربستن از حوزه معماری نیز، عملاً، عکس‌العملی به آخرین بحران مالی پیش از این بوده است و این چرخه یک عمق تاریخی واضح رقم زده است.

با فروپاشی اقتصاد بریتانیا حین بحران نفتی (اشاره به بحران نفتی سال 1973 منتج از قطع صادرات نفت از سوی دولت‌های عربی به ایالات متحده - م) و قانون سه روز هفته سال‌های 4- 1973 (به دنبال بحران نفتی 1973 و دولت محافظه‌کار ادوارد هیث قاون کم‌کردن مصرف لوازم الکتریکی در مصارف تجاری را به مورد اجراگذاشت که بر اساس آن مصرف تجاری الکتریسته به 3 روز در هفته محدود می‌شد)، پایان طراحی بی- برو- بر-‌گرد مدرن (straight-up-and-down modernist design‌)، معماری بخش عمومی، ساخت و سازهای بتنی بلند‌مرتبه و کوتاه‌مرتبه و همچنین بروتالیسم هجی شد؛ دنیایی که به رهبری قهرمان‌هایِ مدرنیست بعد از جنگ بریتانیا - امثال دنیس لَسن و اِرنو گُلدفینگر - قد برافراشته بود و یکه‌تازی می‌کرد ناگهان متوقف شد. وقتی همه چیز دوباره رونق گرفت، طراحی پست‌مدرن، رنگ‌های تماماً روشن، لطیفه‌های تصویری، جناس‌ها، کنایه‌ها، انگاره‌ها و ستردن‌های معمارانه ویترین‌های (صنعت) معماری را پر کردند.

معمارانی همچون‌تری فَرِل با صحنه شادیcomic relief 1 که در شمایل "تی وی - ای‌ام استودیوز"‌اش در کَمدِن تاون خلق کرد (اشاره دارد به ساختمان اصلی و محل استقرار استودیوهای ایستگاه تلویزیونی صبحانه که ساخت آن در 1981 آغاز و در 1983 هم‌زمان با شروع به کار تلویزیون به بهره‌برداری رسیدTV-am اولین اپراتور تلویزیون‌های مستقلITV است که در مقیاس ملی شروع به کار کرد و زمان پخش برنامه‌هایش را نیز مطابق با ساعت صرف صبحانه مخاطبان 6 تا 9:25 صبح تنظیم کرد - م) به شهرت رسیدتا معماری نیز در جامه مبدل بچه تابلوی تخس خیابان knowing street urchin به منصه ظهور برسد. پیرز گاث و تیمش در سی. زد. دبلیو. جی (دفتر معماری CZWG واقع در لندن که در سال 1976 بنیان نهاده شده - م) بلک‌های احمقانه آپارتمانی واقع در داکلندز خُش آتیه لندن را دور ریخت. حتی مردی که کم و بیش، معماری پست‌مدرن را با نام او می‌شناسند؛ رابرت ونتوریِ "کمتر خسته‌کننده است" ، همراه با همسرش؛ دنیس اسکات براون، برای طراحی بخش جدید وینگ سینزبریِ نشنال گالری (بخش الحاقی جدید واقع در غرب ساختمان اصلی نشنال گالری، که محل نگهداری و نمایش نقاشی‌های رنسانس است - م) در ترافالگار اسکویر، رنج سفر دریایی از ایالات متحده به بریتانیا را بر خود خر‌ید. بحران اقتصادی اواخر دهه 1980 اما، بساط هر چه پست‌مدرن بود را برچید تا موج جدیدی از مدرنیسم حالت‌نما ، در شمایل معماری شمایل‌وار جایش را بگیرد.

 
اما حالا اوضاع از چه قرار است؟ بازه‌های زمانی رکود، زمانی است که معماران می‌توانند مجدداً به بازی‌هایی که درآورده‌اند، فکر کنند. آنها، احتمالاً، الزامی به ناامید شدن نخواهند دید - بلکه خود را برای جهش اقتصادی بعدی مجدداً سازمان‌دهی می‌کنند. به گمان من، برای بازه زمانی کوتاهی نسبت به آتش‌بازی‌هایی که طی دهه گذشته به راه‌انداخته‌اند موضع خواهند گرفت. ظهور معماران و دفاتر معماری توکیو محوری همچون تُیو ایتو و سَنا (در حال حاضر مشغول طراحی غرفه سالانه تابستانی گالری سرپانتین در کنسینگتن گاردنز هستند) نشان از آینده‌ای بی‌نهایت نوآیین اما بزرگ‌منش و متواضع دارد.

همچنین، احتمالاً، شاهد چرخشی - البته نه آن‌چنان زیاد - در جریان حاکم بر فرآیند طراحی و معماری عمومی خواهیم بود. سرمایه‌گذاری دولت در بخش ساخت‌و‌ساز برای کمک به حرکت مجدد اقتصاد بریتانیا الزامی می‌نماید. مدارس، بیمارستان‌ها، کالج‌ها، مراکز آموزشی و امثال این‌ها نیازمند معمارانی نیستند که به جعبه‌های شمایل‌گونه فکر کنند.

طی سال‌های اخیر ساخت آسمان‌خراش‌های تجاری، موزه‌های معروف و گالری‌ها بیش از دیگر گونه‌های بنا به چشم آمد و توجه بی‌نهایت زیادی را به خود و چگونگی گسترش‌شان معطوف داشت، حال آن‌که اِعمال آن مناسک بر - به طور مثال - کلینیک‌ها و مدارس نه الزامی است و نه آن‌چنان طرفداری دارد. حالا سوال این است: پس به یک منش میانه‌روی نوین new modesty 2 احتیاج داریم؟ احتمالاً آری، اما فقط برای مدتی کوتاه، زمانی که گردش سرمایه قوامی دوباره یافت، واکنش نسبت به این نیو مُدستیNew Modesty دور از انتظار نیست، به گمان من، حداقل، با یک مُدستی بلیزModesty Blaze مواجه خواهیم بود و به تبع آن صورت‌های جدیدی از معماری که در حال حاضر به حاشیه رانده می‌شوند و در دانشکده‌های معماری بدان‌ها وقعی نمی‌نهند دوباره فرموله خواهند شد، باید در نظر داشت حجم درخواست برای ورود به دانشکده‌های معماری پیش از این هیچ‌گاه این‌چنین زیاد نبوده است.

معماری، بیش از تمام هنرها، حتی در مواجهه با شدیدترین شرایط رکود اقتصادی، نیازمند و حتی طالبِ نیک‌انجام‌انگاری است. ساخت امپایر استیت، دقیقاً در شرایطی آغاز شد که وال‌استریت بدترین وضعیت خود را تجربه می‌کرد. رکود ـ علی‌رغم آن‌که آغازی به لحاظ مالی متزلزل را بر فرایند ساخت برج تحمیل کرد - نتوانست سایش این ساختمان بر تارک آسمان شگفتی‌های تمام دوران معماری را متوقف کند.

پی‌نوشت‌ها:
1- پست‌مدرنیسم بر انقطاع، تضاد، تصویرسازی و در موقعیت نمایش بودگی و ارجاعت برون بافتی تمرکز دارد، ساختمان تی‌وی - ای‌ام استودیوز هم چون یک قطعه جدا‌افتاده ولی در تضاد با بافت افسرده پیرامونی هم به کار تشدید بار دراماتیک آن بافت شهری می‌آید و هم خروج موقت از آن فشار کالبدی را نمایندگی می‌کند و به مثابه المانی مسرت‌بخش و طناز به نوعی بازنماینده تضاد مستتر در صحنه است.

2- نگارنده از new modesty استفاده کرده است که بر پیشه کردن اعتدال دلالت دارد از سوی آدم‌ها، او این منش را که منش دوران رکود است با New Modesty یقین می‌بخشد و بر این باور است که این کیش یا مذهب نو دوامی نخواهد یافت و در آتش خود خواهد سوخت. برای این وضعیت از Modesty Blaze استفاده کرده است. البته Modesty Blaze به یک مد زودگذر که خیلی به چشم می‌آید و رسانه‌ای می‌شود و جلب توجه می‌کند نیز ارجاع دارد، مانند مدل موی بازیکنانی که بی‌نهایت متفاوت است یا لباسی که یک بازیگر معروف روی فرش قرمز می‌پوشد.

منتقد معماری و دبیر صفحه معماری روزنامه گاردین
ترجمه: آرش بصیرت

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 9075

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =