شماره ویژه نوروز ماهنامه مهرنامه به همراه گفت و گوی با ابراهیم حاتمی کیا منتشر شد.

در این شماره گفت و گوی اصلی و عکس روی جلد مجله به ابراهیم حاتمی کیا، فیلم چ و همچنین شهید چمران اختصاص پیدا کرده است. در این گفت و گو حاتمی کیا به موضوعات مختلفی پیرامون فیلم «چ» و حواشی آن اشاره کرده است.

او برای اولین بار خاطرات خود از حوادث سال 88 را نیز بازگو کرده است. ابراهیم حاتمی کیا در این گفت و گو به سال 88 اشاره کرده و گفته است:« خاطره ای برای شما از زندگی شخصی خودم در سال 88 تعریف می کنم. از بیان این خاطره قصد دارم رفتار خودم با پدرم را مقایسه کنم. ما در خیابان پامنار زندگی می کردیم. در جریان 17 شهریور وقتی تیراندازی ها شروع شد، قصد داشتم به همراه پسرعموهایم از خانه فرار کنم و به خیابان بروم. پدرم در خروجی خانه را قفل کرد و حتی برای اطمینان پشت بام را هم بست. هیچ راه فراری از خانه برای ما باقی نگذاشت. بعد هم تاکید کرد که اگر شماها از خانه بیرون برویم، چنین و چنان می کند. آن موقع کلی به پدرم تکه انداختیم و ایراد گرفتیم که ببنید این آدم چقدر به زندگی وابسته شده که جرات ندارد از خانه بیرون بیاید و قدم به خیابانی بگذارد که بوی باروت و شهدا را می دهد. یادم می آید در سال 88 این اتفاق به شکلی دیگر برای من تکرار شد. گرایش فکری و سیاسی بچه های من همگی به آقای موسوی بود و در کوران حوادث پس از انتخابات سال 88 اینها به پشت بام می رفتند و با بلندگوی کارگردانی من الله اکبر می گفتند. این همان بلندگویی بود که در همه فیلم ها از آن استفاده می کنم. حالا دست  بچه ها افتاده بود. من بین دو راهی مانده بودم. یا به همان روش پدر ، یا به روش نو جوانی خوم.»

حاتمی کیا ادامه می دهد:« دقیقا همان لحظات یاد ایشان افتادم. اگر می خواستم روش ایشان را انجام بدهم باید راه پشت بام را می بستم. اگر جلوی اینها را نگیرم بچه ها با بلندگو کل محله را روی سرشان گذاشته بودند و ممکن بود مشکلاتی درست کنند. مدام از خودم سوال می کردم که مانع بشوم یا نشوم؟ همه این دغدغه ها طی چند ثانیه مدام در ذهن من می گشت. تنها کاری که توانستم بکنم  این بود که به بچه ها بگویم بلندگویم را پس بدهید. زمانی اصلا در تخیل من نمی گنجید که اتفاقاتی رخ دهد و من یک گوشه تماشا کنم. البته حالا جایی این بحث نیست و نمی خواهم آن را بازکنم. اما می خواهم از برهان خلف به یک نتیجه برسیم. اگر سال 1381 قرار بود فیلم «چ» را بسازم، مطمئن باشید این فیلمی نمی شد که اکنون دیده اید.»

او در این گفت و گو به حواشی پیرامون ساخت فیلم «چ» اشاره می کند. شماره ویژه عید مهرنامه در 500 صفحه و به قیمت 15 هزار تومان منتشر شده است.  

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 344983

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • هادی IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    19 4
    درود به تو ای کارگردان متعهد !!!
  • بی نام IR ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    10 3
    این ویژه نامه خیلی خوب است، اما حیف گرانه، یا بهتر بگویم وسع خرید ما کمه!
  • بی نام IR ۱۴:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    22 2
    حاتمی کیا، حاتمی کیاست. مردم، مردم آند، آنگونه که هستند نه آنگونه که سیاسیون تحلیل می کنند.
  • بی نام IR ۱۴:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    9 2
    حالا این پسرهای دوست داشتنی تون بلند گو رو پس دادند یا نه!؟
  • بی نام IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    62 17
    حاتمی کیا را باید انگونه که هست دوست داشت، فرزند خمینی ست، جزئی از همین مردم. با او سیاسی برخورد نکنیم.
    • بی نام A1 ۰۷:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
      25 4
      به رنگ ارغوانش فوق العاده ست جداتوصیه میکنم ببینینش
  • علی IR ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    33 3
    خاطره خوبی بود. مرسی آقای حاتمی کیا
  • پالیزان IR ۱۵:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    14 3
    بزن دست قشنگه رو به افتخارش
  • عظيم IR ۱۵:۲۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    21 4
    درود بر صداقتت. نان به نرخ روزا كجايند از حاتمي كيا اندكي بياموزند...
  • رضا IR ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    10 2
    آفرین مرد
  • بی نام A1 ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    15 3
    حاتمی کیا عزیز و محترم است. و صد در صد جایگاه خودش را دارد به شرطی که خودش هم جایگاه خودش را بداند. گاهی مظلوم نمایی می کند. این درست نیست.
  • بی نام IR ۱۶:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    11 5
    من حاتمی کیا رو خیلی دوست دارم ولی نباید انقدر مصاحبه کنه هر روز ازش تجلیل میشه بسه دیگه
  • امیرحسین1377 IR ۱۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    21 9
    امروز فیلم "چ" رو دیدم!واقعا فوق العاده بود.به بقیه هم پیشنهاد میکنم ببینن.
  • بی نام A1 ۲۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    16 2
    خیلی جالب بود
  • بی نام US ۰۹:۱۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
    11 2
    این جنس صداقت را من در روزگار رنج های عاشقانه حماسه های دفاع مردمی از نفس های شهیدان همت ومهدی وحمید باکری هاکه به درون جان رزمندگان میدان های نبردوارد میشد را امروز از نفس حاتمی کیابه درون جان من جانباز فراموش شده مینشیند جانباز نخاعی بهمن تاج دولتی