۰ نفر
۲۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۵

عبد الوهاب افندی

بالاخره سونامی انقلابهای عربی به کرانه های خلیج فارس رسید و هم اکنون مردم کویت خواستار حقوق خود هستند تا همانند دیگر ملل جهان آینده خود را با دست خود بسازند . شاید گفته شود که سونامی خلیج فارس زودتر از اینها به خلیج فارس رسیده بود همچنانکه رویدادهای بحرین نشان داد و خیلی زودتر از بعضی کشورهای عربی مردم آن قیام کردند ( و جالب اینکه دولت این کشور این موضوع را مورد تأیید قرار داد و هرگونه گردهمائی را ممنوع اعلام نمود ) اما از سوی دیگر ماجرای بحرین همانند لیبی است که انقلاب آن در نطفه خفه گردید وبنظر می رسد قیام مردم دراین دو کشور باید مسلحانه شود .
کویت با دیگر کشورهای خلیج فارس وحتى بعضی کشورهای عربی تفاوت دارد چون از دمکراسی نسبی برخوردار بود و رویدادهایی همانند وقایع بحرین مانند به تعلیق در آوردن قانون اساسی در آن صورت نگرفت وباوجود تعطیلی دراز مدت پارلمان ، قانون اساسی در آن همچنان در حال اجراست . البته با اینکه بعضی آزادیها در کویت سرکوب شده است ، در مقایسه با دیگر کشورهای عربی اوضاع در این کشور بسیار بهتر از دیگر کشورهای عربی است که اخیرا شاهد انقلاب بوده است .
بحران کویت دوگانه است و در حقیقت از یک سیستم منطقه ای ــ بین المللی سرچشمه گرفته که منافع حیاتی در آن با یکدیگر در تناقض هستند که در نتیجه بر نگرانی ها افزوده است . خاندان حاکم در کویت به این نتیجه رسیده که بهتر است از این تناقضها بسود خود بهره برداری نماید و بر قدرت خود بیافزاید و دمکراسی را تا آنجا که امکان دارد محدود نماید . در اینجا بود که از نگرانی همسایگان خود در خلیج فارس درباره دمکراسی بهره برداری نمود وپارلمان را منحل کرد و بارها بر خلاف قانون اساسی عمل نمود و چهارچوب آزادیها را محدود کرد تا بر قدرت و اختیارات خاندان حاکم بیافزاید که البته در این زمینه از مازاد تولید نفت برای رویاروئی با نتایج نامطلوب این اقدامات بهره برداری کرد .

اما بالاخره این استراتژی به بن بست رسید و نتیجه عکس را ببار آورد و پیامدهای منفی آن دربرابر نظام نمایان گردید وعراق در سال 1990 به کویت حمله کرد و این کشور را اشغال نمود و خاندان حاکم ناچار گردید دست به دامان امریکا گردد تا این سرزمین را از اشغال صدام در آورد و سیستم پارلمانی بار دیگر به این کشور بازگردانده شد و در عین حال خاندان حاکم حق به تعلیق در آوردن قانون اساسی را از دست داد.
اشغال کویت بوسیله صدام و پیامدهای آن ، واقعیتهائی را آشکار کرد از جمله اینکه سیاست بازی بر اساس تناقضای بین المللی دیگر برای رهائی از واقعیتهای موجود در داخل این کشور ثمر بخش نیست و واقعیتهای موجود خطرهای گسترده ای را بدنبال دارد . در اینجا بود که که ضمانتهای امریکا برای برجا ماندن این خاندان حاکم ، تأثیری بدنبال نداشت بخصوص که این نتیجه گیری پیش از آغاز بهار عربی نمایان گردید . تحولات داخلی بیشماری بر این روند تأثیر گذارد از جمله اینکه نسلهای جدید تحصیلکرده در کویت دیگر وضعیت موجود در داخل کشور را نمی پذیرفتند از یکسو واز سوی دیگر خاندان حاکم دچار چند دستگی شده بود و در عین حال نمی توانست بیش از این از روبرو شدن با واقعیتها فرار نماید.

نظام سیاسی در کویت در پایان دهه 1970 با بن بست روبر گردید چون با روی کار آمدن نظام پادشاهی مشروطه واقعی مخالفت می کرد و در عین حال نظام پادشاهی مطلق دیگر نمی توانست در این کشور به حیات خود ادامه دهد ودر نتیجه با یک روند پوچ و توخالی روبرو شده بود : از یکسو انتخابات پارلمانی برپا می کرد تا مردم نمایندگان خود را برگزینند و از سوی دیگر تمامی امکانات حکومتی را بکار می گرفت تا خواسته های مردم به مورد اجرا در نیاید . در تمامی نظامهای دمکراتیک در جهان ، پارلمان حکومت را انتخاب می نماید و یا در صورت ضرورت برکنار می کند و یا آنرا مورد بازخواست قرار می دهد . اما پارلمان کویت نمی تواند حکومت را برگزیند و حق برکناری آنرا نیز ندارد و در عین حال حکومت کویت هرگونه استیضاح وزرا را گناه کبیره میشمارد. در کویت ، حکومت ترجیح می دهد استعفا دهد تا اینکه مورد استیضاح قرار گیرد . پس اگر پارلمان نتواند حکومت را مورد استیضاح قرار دهد ، بودنش چه تأثیری خواهد داشت؟

بنظر می رسد خاندان حاکم در کویت در حال بازی در وقت اضافی است و گویا در این اندیشه است که باردیگر حکومت استبدادی خود را تحمیل و یا دست کم همان سناریوی موجود در بحرین را به اجرا در آورد . از یکسو پارلمان دست نشانده باشد و قانون اساسی بی أثر و بی ارزش بماند واین تاکتیکی است که در بحرین سودی نداشت و در کویت نیز پیامدهای مثبتی برای خاندان حاکم بدنبال نخواهد داشت . شاید بهترین دلیل برای اثبات این موضوع در پیش گرفتن سیاستی از سوی حکومت است که تاکنون و در بدترین اوضاع و احوال آنرا در پیش نگرفته بود و آن همانا اهانت به نمایندگان مردم واعضای پارلمان و بازداشت آنها و بکارگیری خشونت علیه مردم است که البته این رفتار بسار خطرناک و بمنزله خودکشی نظام است.

رژیم کویت همزمان یک رژیم مستبد و ناتوان و نظامی دمکراتیک از کار افتاده است . تمامی کوششها در گذشته برای تغییر آن به یک رژیم کاملا خود کامه ناموفق بود و هم اکنون نیز تمامی کوششها در این زمینه با شکست روبرو خواهد شد ، نه اینکه چون امریکا اجازه نخواهد داد بلکه چون ملت کویت اعلام کرد چنین وضعیتی را نخواهد پذیرفت . بنابر این تنها راه موجود در برابر خاندان حاکم همانا برپائی نظام پادشاهی مشروطه واقعی است و اعلام اینکه ادامه وضعیت کنونی بسود کویت ومنطقه نخواهد بود چون آرامش در کویت برای همه ضرورت دارد وتنها راه برای دستیابی به آن بیرون آمدن از بن بست تاریک کنونی است.

شاید در صلاح خاندان حاکم باشد که دست به ابتکار عمل بزند و نقشه راه توافقی را برای دستیابی به دمکراسی در کویت تهیه نماید که ضامن دستیابی به نظام پادشاهی مشروطه باشد چون این تنها راه بیرون آمدن از این وضعیت کنونی است . این همان راهی است که رژیمهای پادشاهی اروپا بدان دست زدند وتوانستند با همسوئی با تحولات در جامعه ، تاکنون به موجودیت خود ادامه دهند. اما آن رژیمهای پادشاهی که به مقاومت و لجاجت دست زدند از میان رفتند و نابود گشتند . البته تحولات در کویت نباید بر اثر فشارهای خارجی صورت بگیرد چون بسود ثبات و آرامش کویت ومنطقه نخواهد بود .
عبدالوهاب الافندی نویسنده برجسته جهان عرب است

منبع: خبرآنلاین عربی

ترجمه: محمدماجد نجار

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 258533

برچسب‌ها

اخبار ویژه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۵:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۸
    5 1
    آقایان بهتر است بدانید در کویت هواداران وهابیت و سلفی های ضد شیعه دارند به قول شما انقلاب می کنند و سخنی از انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی نیست بهتر است به جای استقبال از این قضیه فکر دیگری بکنید چرا هر که با ما نزدیکتر است را دچار انقلاب می کنند؟؟؟
  • مهیار IR ۱۶:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۸
    9 0
    دوستان به نظر شما با توجه به اینکه در کویت کمتر کسی مشکل اقتصادی دارد و واحد پولش چند برابر با ارزشتر از کشورهای همسایه هست همچین کاری می تواند از طرف مردمش باشد ؟
  • mazyar EU ۱۰:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۹
    0 0
    قانون اساسی کویت در سال1962 به تصویب رسید کشور کویت بانام کوت باتعدادی از طوایف عرب که طایفه آل صباح بزرگ آنان است تشکیل شده از جمله طایفه آل خلیفه که وضع را بر نتابید وبه بحرین رفت. حالا یک مقایسه بین الصباح وآل خلیفه بکنیم درکویت ایرانیان مهاجر بیش از50درصد ملیت کویتی گرفتند وحقوق همه کویتیها مساوی است چه شیعه چه سنی مراسم ماه محرم در بهترین وجه ممکن در آنجا اجرا می شود وماشاالله وضع اقتصادی همه خوب است امنیت برقرار طوری که مردم ماشینهای آخرین سیستم خود را در خیابان رها می کنند حالا بحرین من درابطه با بحرین چیزی نمی گویم چون شما دیدین که با شیعه چکار که نکردند کشور کوچکی اما تاحالا دهات وروستا دارد.
  • بدون نام IR ۲۲:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    0 0
    عزیزان دقت کنید ، این هی نگید اسلام گرایی ، سلفی ها اسلام گرایان واقعی در کشورهای عربی هستن و با تعداد زیادی از اخوانی ها متحد شدن که کوچیکتری نزدیکی به اسلام ایرانی ندارد. اینها همشون یا از حکومت ایران بدشون یا متنفرن. اگه می خواهید متحد پیدا کنید باید دنبال چپ گرایان افراطی باشید که البته بعضی هاشون به ایران نزدیکی نشان می دهند.