۰ نفر
۲۲ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۵

انقلاب یک پدیده خاص در جامعه شناسی است بسیاری از جامعه شناسان غربی با پیش زمینه مضر بودن انقلاب به سمت تحلیل این پدیده نرفته اند و یا با دید خاصی به آن نگریسته اند اما برخی دیگر این پدیده را به عنوان یک ضرورت نگریسته اند.

البته انقلاب اسلامی ایران چندان در محافل تئوریک غرب مورد بحث قرار نگرفته و به جز معدود متفکرانی چون فوکو کسی بر روی انقلاب ایران مطالعه خاصی نکرده است.

از آنجا که انقلابها در تاریخ جهان طی دو قرن گذشته بسیار مهم بوده اند،شگفت انگیز نیست که نظریه های گوناگونی به منظور کوشش برای تبیین آنها بوجود آمده است.برخی از این نظریه ها در اوایل عمر علوم اجتماعی تنظیم گردیدند؛مهمترین رویکرد در این زمینه نظریه کارل مارکس است. که مبتنی بر تضاد طبقاتی بین فرا دستان و فرودستان یک جامعه است که با توجه به تضاد رو ساخت و زیر ساخت جامعه را به سمت انقلاب رهنمون می کند .نظریه های مهم دیگر بسیار دیرتر به وجود آمدند و اندیشمندان کوشش کرده اند هم انقلابهای اولیه (مانند انقلابهای آمریکا یا فرانسه)و هم انقلابهای بعدی را تبیین کنند.برخی دامنه تحلیل را حتی گسترده تر ساخته و کوشیده اند فعالیت انقلابی را در ارتباط با شکلهای دیگر شورش یا اعتراض تبیین کنند. مهمترین نظریات عبارتند از:
نظریه چالمرز جانسون
نظریه جیمز دیویس
نظریه چارلز تیلی


تعادل و عدم تعادل اجتماعی از نگاه چالمرزجانسون
چالمرز جانسون یکی از نظریه پردازان شاخص رهیافت ساختاری – کارکردگرایانه پارسونزی(پارسونز جامعه شناس مطرح آمریکایی) است که به ارائه یک نظریه سیستمیک در باب انقلاب می پردازد.او با مبنا قرار دادن بحث تعادل اجتماعی ،علت انقلاب در هر جامعه را به عنوان یک نظام یا سیستم بروز«ناکارایی» و رشد آن تا مرز یک ناکارایی مرکب و چند جانبه در آن جامعه می داند.در صورت رسیدن ناکارایی در نظام به یک چنین سطحی و ترکیب آن با اصلاح ناپذیر بودن نخبگان حاکم که از تطبیق خود با شرایط جدید و انجام دادن اصلاحات برای همراهی روند تحول عاجزند،جامعه به سوی انقلاب خواهد رفت.خصوصا اینکه عوامل شتابزایی هم بدان افزوده شود و نقش جرقه در انبار باروت را ایفا نماید که در این حالت انفجار انقلاب قطعی خواهد بود.


نظریه جیمز دیویس

جیمز دیویس پس از اشاره به نظرهای متفاوت آلکسی دوتوکویل (نقش بهبودی شرایط در وقوع انقلاب) و مارکس (نقش تنزل شرایط در وقوع انقلاب) این پرسش را پیش رو می‌گذارد که آیا انقلابها زمانی که رشد اقتصادی اجتماعی باشد اتفاق می‌افتند یا زمانی که تنزل و عقب‌گرد باشد؟ او سپس چنین پاسخ می‌دهد: احتمال وقوع انقلابها زمانی است که مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یک دورة کوتاه مدت عقب‌گرد سریع دنبال شود. توسعه طولانی باعث افزایش انتظارات می‌گردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیر قابل تحمل بین انتظارات و دریافتها و در نتیجه وقوع انقلاب می‌گردد.
وی همچنین در ادامه می‌گوید: ثبات و بی‌ثباتی سیاسی در نهایت به وضعیت فکری جامعه وابسته است وجود نارضایتی انقلاب را می سازد شرایط قابل لمس، عرضة کافی یا ناکافی غذا، برابری و آزادی، مردم راضی برای تفاوت که از نظر کالاها موقعیت و قدرت فقیرند می‌توانند از نظر سیاسی ساکت باقی بمانند و مخالفان ایشان سر به شورش بردارند. به همین صورت و با احتمال قوی‌تر، فقیران ناراضی می‌توانند دست به اغتشاش بزنند و ثروتمندان راضی با انقلاب مخالفت نمایند. در واقع باید بین مردم ناراضی محروم که از نظر میزان رفاه و موقعیت عینی متفاوتند اتحادی برقرار شود.

جیمز دیویس انقلابهای آمریکا و فرانسه و روسیه و مصر را با منحنی تطبیق می‌دهد. کسانیکه با تطبیق انقلاب ایرانی با منحنی موافق‌اند می‌گویند روند نوسازی در ایران که از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود نقطه شروع افزایش انتظارات در ایران است که بعدها با افزایش بهای نفت بر میزان برخورداری‌های عمومی از این روند افزوده می‌شود. اما در سالهای آخر به ناگاه به دلایلی‌ مانند زمستان معتدل در اروپا و در نتیجه کاهش بهای نفت، رکود گریبان جامعه را می‌گیرد فاصله غیر قابل تحمل رخ داده انقلاب می‌شود. این تفسیر می تواند در روشنگری برخی زمینه‌های وقوع انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گیرد در عین حال ماهیت مذهبی انقلاب ایران با روند ذکر شدة فوق در تعارض است مبارزه طولانی ضد فرهنگی رژیم شاه نیز این فرضیه را مخدوش می‌سازد. سرکوبی سیاسی شدید در زمان رضا شاه و پسرش که توسط نیروهای پلیس ساواک و غیره صورت می‌گرفت با قسمت اول فرضیه دیویس مغایر است همچنین با مطالعه رشد تولید ناخالص ملی در می‌یابیم که فاصله و شکاف ایجاد شده قوی نبود و نمی‌تواند غیر قابل تحمل خوانده شود.


نظریه بسیج منابع وکنش جمعی چارلز تیلی

چارلز تیلی از جمله نظریه پردازان تاثیر گذار در زمینه مطالعات جنبش هایی اجتماعی به شمار می آید. مجموعه آرا وی در قالب نظریه هایی که تحت عنوان بسیج منابع وکنش جمعی شهرت یافته،در کتاب از بسیج تا انقلاب او دسته بندی شده اند.
محور بحث تیلی:

نظریه کنش جمعی یا بسیج منابع تیلی کنش های جمعی را حاصل کشمکشی می داند که حول یک تضاد اجتماعی شکل می گیرد.بنابر این به باور تیلی پدیده هایی چون انقلاب ها،شورش ها، جنبش های اجتماعی،توطئه های سیاسی وبسیاری از کودتا ها انواع مختلفی از کنش های جمعی هستند که با هدف ایجاد تغییر یا ممانعت از تغییری در جامعه اتفاق می افتند.

تیلی برای تشریح دیدگاه خود از انقلاب که خود یک کنش جمعی است، از دو الگو بهره می برد و هریک از این الگوها را واجد عناصری می داند که این عناصر در فرایند کنش جمعی،زمینه را برای وقوع انقلاب فراهم می آورد.

الگوهای مورد نظر تیلی:

الف) الگوی سیاسی،که عناصر تشکیل دهنده آن عبارتند از:

1) جمعیت2)حکومت3)جامعه سیاسی4)یک یا چند مدعی5)یک یا چند ائتلاف.

به باور تیلی، رقابت اصلی ومنشا پویایی ناشی از رقابتی است که میان عناصر الگوی سیاسی قرار دارد که این رقابت موجب انقلاب می شود.

ب) الگوی بسیج: که عناصر تشکیل دهنده آن عبارتند از:

1) منافع،2)سازمان،3) بسیج،4) فرصت،5) کنش جمعی.

اما تیلی نقش الگوی بسیج در ایجاد یک کنش جمعی مثل انقلاب موثرتر می داند. تیلی از میان عناصر الگوی بسیج، برای عنصر بسیج در ایجاد انقلاب نقش زایدالوصفی قایل است.بنابر این بسیج در دیدگاه او با سه مدل تدافعی،تهاجمی و تدارکی آن هدفی ندارد که بخواهد منابع انسانی و مادی را برای استفاده و عمل جمعی گرد آوری کند و زمینه به سهم خود برای وقوع انقلاب فراهم کند.
البته چنان که ذکر شد برخی نظریات دیگر نیز هستند که در واقع بسط نظریات تضادی مارکس و یا بسط نظریات ساخت گرایانه پارسونز هستند.

45301

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 198271

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =