آیا تهران با همان رویکردی که مذاکرات با غرب و به ویژه ایالات متحده را پیش می برد، قادر به انجام مذاکراتی مشابه ، تفاهمی و مبنائی اعراب خواهد بود؟ ومی تواند پازل دیپلماسی منطقه ای خود را هم زمان با سیاست بین المللی اش تکمیل کند؟ شاید،به هر حال پاسخ با احتیاط تمام میتواند مثبت باشد

براي بسياري ازآگاهان وكارشناسان و ديپلمات هاي آشنا به سياست خارجي ايران همواره اين سوال مطرح بوده اصول و متد ديپلماسي ايران در ارتباط با دنياي عرب و مسائل مرتبط با آن چيست و تابع كدام الگوي ديپلماتيك است؟به سخن واضح تر، تهران بالاخره مي خواهد با جهان عرب پيرامون خود چه كند؟آنهم در زماني كه حسن روحاني به عنوان رئيس جمهور نوگراي ايران، بازنگري اساسي در سياست خارجي را با عبارتي مانند" بازگشت ايران به جايگاه شايسته جهاني"توصيف وتحول ديپلماتيكي را اولويت درجه اول دولت خود اعلام كرده است. بازنگري نه صرفا به معناي اصلاح آنچه تا كنون او و راي دهندگانش نسبت به آن معترض بوده اند، بلكه به تصور من مي تواند به معناي ايجاد رويكردي جديد و بي سابقه در سياست خارجي ايران هم باشد.آنگونه كه ظريف وزير خارجه واقع بين و عمل گراي روحاني نيز همواره به آن اشارات مكرري داشته است.اما اين رويكرد در ارتباط با جهان عرب چگونه خواهد بود؟ وسوال مهمتر،" تهران با همان رويكردي كه مذاكرات با غرب و به ويژه ايالات متحده را پيش مي برد، قادر به انجام مذاكراتي مشابه ، تفاهمي و مبنائي با اعراب خواهد بود؟ ومي تواند پازل ديپلماسي منطقه اي خود را هم زمان با سياست بين المللي اش تكميل كند؟ شايد،به هر حال پاسخ با احتياط تمام ميتواند مثبت باشد.اين بستگي زياد به نگاهي دارد كه تهران مايل است از اين به بعد در قبال منطقه عربي داشته يا مشخص كند تا چه ميزان قائل به اين نكته است كه مسائل سياست خارجي اموري مجرد نبوده و هر پديده ابتدا نتيجه فرآيند هاي قبل از خود و سپس تاثير گذار بر پديده هاي بعداز خود است.تا آنجا كه به سنت هاي منطقه اي مربوط ميشود كار براي تهران البته خيلي راحت و آسان نخواهد بود، ولي اين به معناي عدم امكان مديريت بحران ها و معضلات نيست . دليل واضح آن سفر امير كويت به تهران در هفته گذشته است كه بازتاب وسيعي در محافل عربي داشت. اكنون مهم است ببينيم تهران از چه زاويه اي مي خواهد به مسائل منطقه بپردازد. شايد موارد اختلاف ايران با جهان عرب به گستردگي موضوعات ايران با غرب و ايالات متحده نباشند - كه نيست - اما مشكل آنجاست كه مسائل محدود ايراني - عربي به نسبت ساير مشكلات سياست خارجي ايران،اولا بخشي تاريخي و مزمن ،ثانيابخشي بر گرفته از بي اعتمادي ها،رقابت ها و سوءبرداشت هايي ست كه طي ساليان اخيرشكل گرفته و به عارضه اي در بدنه ديپلماسي دو طرف تبديل شده اند. حال مسئله اين است" روحاني و ظريف براي ايجاد يك تفاهم و توافق راه گشا چه سياست واستراتژي را نسبت به جهان عرب در پيش خواهند گرفت تا با هزينه ي كمتر،سود بيشتر ودركوتاه ترين زمان، به اهداف خود در ايجاد تعادل پايدار در منطقه دست يابند؟.اگر قدري محتاطانه با مسائل برخورد كرده و قائل به تاثيرات متقابل ديپلماسي باشيم و نيز از اقدامات اخير تهران اين نتيجه را بگيريم كه روحاني و ظريف كوتاه ترين و كم هزينه ترين راه حل ايجاد تعادل را در دو سوي جهان عرب يعني مصر و عربستان جستجو ميكنند،بايد گفت حداقل در قبال منطقه عربي، ديپلماسي ايران در مسير مورد انتظارآنها قرار گرفته است. اكنون مدتهاست بحث تصحيح و ارتقاي روابط تهران رياض به موضوع روز منطقه و ديپلماتهاي دو طرف تبديل شده است.اما جداي ازموضوع روابط ايران و عربستان و فضاي نسبتا مثبت و رو به جلوي به وجود آمده ميان اين دو،اقدام حيرت آور اخير ايران در قبال مصر توجه بسياري از آگاهان سياسي و ديپلماتيكي را به خود جلب كرده است.اينكه روحاني معاون پر نفوذ ظريف در امور اعراب،عبداللهيان را براي مراسم تحليف همتاي جديد مصري خود، سيسي، به قاهره ميفرستد حاوي تحول و پيام بسيار مهمي به جهان عرب وخود قاهره تلقي مي شود كه نبايد آن را دستكم گرفت. برخورد ايران با موضوع انتخابات رياست جمهوري مصروبه رسميت شناختن نتيجه راي گيري و به تبع آن موقعيت قاهره درميان اعراب، منطقا نه از سوي دولتمردان جديد مصر و نه از جانب جهان عرب ناديده گرفته نخواهد شد.شايد الان قدري زود باشد اما به تصور من اين اقدام حيرت آور تهران با قدمي معنا دار از سوي جهان عرب و مشخصا قاهره پاسخ داده خواهد شد. به نظر مي رسد كم كم بايد منتظر شگفتي هاي نو در منطقه و آنچه مربوط به ايران است و  به حل پرونده هسته اي ايران با قدرت هاي جهاني ، خصوصا ايالات متحده محدود نخواهد شد باشيم. تيري دژاردن صاحب اثر ماندگار "يكصد ميليون عرب" سالها پيش و در اوج شور پان عربيسم ناصري گفته بود"مصر خلاصه جهان عرب است. جهان عرب براي من شگفتي ساز اما قاهره هيجان آور است ".

matinmos@gmail.com

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 359154

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۸
    12 3
    اعراب یکی نیستند.مثلا مصر با سعودی کاملا متفاوت است.
  • انصاری A1 ۲۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
    3 4
    برای خود من هم جالب بود که آقای امیر عبداللهیان به مصر رفتند. آقای متین. وقتی مصیبتی به نام اخوان المسلمین را در ترکیه و مصر دیدم من هم طرفدار سکولاریسم در کشورهای منطقه شدم. هیچوقت فکر نمیکردم که یک روزی سکولارها رو به اسلامگراها ترجیح بدم. شاید این بهار عربی که پیش آمد بیشترین درس را برای ما ایرانیها داشت که همیشه از بیداری اسلامی در منطقه برحذر باشیم.همیشه از شنیدن کودتای ارتش ترکیه علیه اسلامگراها عصبانی میشدم . اما الان میگم چرا ارتش ترکیه کودتا نمیکنه. عجب کابوسی بود این بیداری به اصطلاح اسلامی.اما در ارتباط با جایی مثل عربستان باید محتاط بود. وهابیت عربستان نکبتی بدتر از اخوان المسلمینه.آقا با هر کشور عربی میخواین ارتباط داشته باشین خوبه اما بی خیال عربستان بشین.
    • بی نام A1 ۰۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۱
      1 1
      برادر عزيز انصاري. مسائل پيچيده ديپلماسي و امر مختص سياست را با اينگونه زواياي قطعي و حكم نهائي نميتوان مورد ارزيابي قرار داد. من براي اين ديدگاه شما احترام زيادي قائلم . به هر حال اشتباه استراتژيك در طي اين سالها دوري از مصر و ايجاد دشمني با سعودي بود كه آنها هم مقصر بودند. البته شما ميتوانيد با كشوري زاويه داشته باشيد امابا رعايت 2 اصل1 زاويه به دشمني ختم نشود 2از پشتوانه حقوقي و بين المللي و حمايت متحدان برخوردار باشيد. والا بازنده بازي عرصه ديپلماسي خواهيد بود. راه دور نرويد كره شمالي را ببينيد. با تشكر متين مسلم.