جشنواره فیلم فجر هم 30 ساله شد و میبایست نشانههای بلوغ را در این جشنواره ببینیم و مطمئن باشیم که این عقلانیت میتواند گرههای ناگشوده سینمای ایران را به عنوان میعادگاه «برداشت» سیاستهای سینمایی را باز کند.
صرفنظر از نظم امسال که در جای خود جای تقدیر دارد، اما به نظر میرسد سال آینده برای اقتصاد سینمای ایران سال به مراتب بحرانیتری باید باشد، از مجموع اتفاقات جشن سیام فیلم فجر و فیلمهای آن میتوان تا حد قریب به یقینی اقتصاد سینمای ایران را در سال 91 ترسیم کرد (پیشبینیام برای وضعیت اقتصاد سینمای ایران در این سال پایینترین میزان مخاطب طی 34 سال گذشته است نهایتا 9 تا 10 میلیون نفر مخاطب !).
سال 90 سینمای ایران به 14 میلیون نفر مخاطب در سینماهای کشور دست یافته و نسبت به سال 1389 حدود دو میلیون مخاطب افزایش را شاهد هستیم و نسبت به سال 1388 با حدود سه میلیون نفر کاهش مخاطب مواجه بودهایم.
مهمترین مشکل اقتصاد سینمای ایران در سال 1390 افزایش لجام گسیخته هزینه در تولید و توزیع و نمایش است و دولت هیچ راهکار موثری برای این معضل فلجکننده پیدا نکرده است. شاید دولت دهم همانند روش تزریق پول به آحاد مردم تصمیم دارد به جای پیدا کردن راه حل منطقی برای افزایش تولید کیفی و نمایش متناسب فیلم خارجی با ذائقه مردم، نسبت به پرداخت بخشی از هزینهها همانند تصمیم پرداخت یارانه برق به سینماها اقدام کند!
در یادداشتم روز چهارشنبه در یکی از روزنامههای صبح کشور، نوشتم دولت مقرر داشته مبلغ 450 میلیون تومان به 220 سینما در سراسر کشور برای یارانه برق یک سال سینماها پرداخت کند، (به طور میانگین هر سینما دو میلیون و 100 هزار تومان) اگر این اتفاق بیافتد کلید فاز اول پرداخت یارانه به حوزه نمایش زده میشود و همانند حوزه توزیع که دولت تا سقف 40 میلیون تومان به هر فیلم (مورد تاییدش) بابت تبلیغات و کپیهای حمایتی و ... پرداخت میکند، باید منتظر باشیم ببینیم آخرین راهکار دولت دهم برای کشاندن مردم (مهمترین مشکل سینمای کشور) به سینماها به کجا ختم میشود.
راه حلهایی که همگی در سال 1390 برای فیلمهای تولیدی مورد حمایت دولت با شکست مواجه شدند و اوج این شکستها را میتوان نسبت به واکنش معاون سینمایی نسبت به حمایت نکردن حزبالهیها برای دو فیلم «33 روز» و «شکارچی شنبه» دانست!
افزایش بیسابقه هزینه زندگی در شهرهای کشور که به نظر میرسد در سال 91 این فشار بیش از پیش خودنمایی کند مطمئنا اثرات نامطلوب خود را در اقتصاد سینما بیش از سال 90 نشان خواهد داد و از کیفیت فیلمهای جشنواره سیام این زنگ خطر جدیتر به گوش میرسد که سال آینده، سال ناامیدکنندهای برای سینمای ایران است و به جد میتوان گفت که سینما در دولت دهم فاقد نگاه استراتژیک در میان مقامات ذیصلاح آن است.
نه تنها شورای عالی سینما در این یک سال گذشته نتوانست راه حلهایی ارائه کند بلکه مطمئن باشیم سازمان جدیدالتاسیس سینمایی کشور نیز توان ارائه راهحلهای برون رفت از اوضاع بحرانی اقتصاد سینما نخواهد داشت و با رویکردی که به فعالان سینمایی با انحلال خانه سینما دارد از یک سو و از دیگر سو به تولید فیلمهای غیرکیفی که در جشنواره امسال داشته است، نمیتوان به بهبود اقتصاد ورشکسته سینما در سال 91 خوشبین بود!
سینمای ایران نه نیاز به شورای عالی و نه سازمان سینمایی و نه دایههای مهربانتر از مادر دارد؛ این سینما اولویت اولش در سال جدید همدلی و وفاق و اولویت دومش تبیین نقشه راه موثر و مطلوب است و علیرغم بیانات مسئولین که مهمترین مشکل سینمای ایران را نبود منابع مالی میدانند، اینجانب صراحتا عرض میکیم چنانچه تمام پول نفت را نیز به سازمان سینمایی تقدیم کنند مشکلی از سینمای ایران حل نخواهد شد.
مهمترین مشکل سینمای ایران در حوزه مدیریتی، نبود نیروی انسانی زبده و خبره است که مدیریت بحرانها را فقط تامین پول ندانند، بلکه با تبیین نقشه راه متکی بر تمام ظرفیتهای بالقوه موجود در کشور و نه تنها منابع مالی، اولویت اصلی خود را حفظ نیروهای دلسوز و کارشناس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد نه مجیز گوییهای عدهای فرصتطلب که رمز موفقیت مقطعیشان سوار شدن بر موج عوامگرایی سطحی و تولید فیلمهای غیرکیفی است که متاسفانه در جشن سیام امسال اکثریت با این موج سوارها است!
58243
نظر شما