استاد روابط بین الملل دانشگاه لبنان به خبر : هنگامی که انقلاب تونس به وقوع پیوست و به مصر رسید، شنیدیم که مصر تونس نیست و مبارک بن علی نیست. امروز هم می‌شنویم که قذافی، مبارک و بن علی نیست و لیبی هم مصر نیست و فردا هم خواهیم شنید یمن، تونس و مصر و لیبی نیست.

حیدر بوذرجمهر:

لیبی سخت‌ترین قسمت بازی دموکراسی در خاورمیانه و شمال افریقا است. بی‌شک در هیچ جای خاورمیانه بازی‌ دموکراسی به این سختی لااقل تا بدین لحظه پیش نرفته است. مقاومتی که معمر قذافی و خانواده‌اش در برابر خواست مردم و انقلاب آنها انجام می‌دهند در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا بی‌نظیر است. بسیاری او را تنها با صدام حسین، رئیس جمهوری مخلوع عراق یا چارلز تیلور، دیکتاتور سابق لیبریا مقایسه می‌کنند. دست کم از لحاظ سبعیت و سرکوب دست کمی از آنها ندارد. قذافی اکنون 75 درصد کشور را از دست داده است. مناطق اطراف پایتخت نیز روز به روز سقوط می‌کنند و این باز هم دایره سلطه او را بیشتر تنگ می‌کند. از سویی این باعث شده تا خشونت خود را بیشتر در داخل طرابلس متمرکز کند. مخالفان در شهر بنغازی دومین شهر لیبی دولت موقت تشکیل داده‌اند و جامعه جهانی نیز به سمتی پیش می‌رود که فشارها برای کنار رفتنش را بیشتر کند. خبر در این رابطه و دیگر تحولات جهان عرب گفتگویی با دکتر غسان العزی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه لبنان انجام داده که در زیر می‌خوانید:

در ابتدای مصاحبه به ما بگویید که اتفاقات جاری در کشورهای عربی اعم از انتفاضه‌ها و انقلاب‌ها را چگونه توصیف می‌کنید؟ آیا ما در برابر تغییر واقعی هستیم یا این که نتیجه این تحولات بر ما پوشیده است؟
در ابتدا باید نظام‌های جاری در کشورهای عربی را توصیف کنیم، نظام‌هایی قرون وسطایی که می‌خواهند در قرن بیست و یکم زندگی ‌کنند. نظام‌های دیکتاتوری توتالیتر مطلقه‌ای که جلوی هر گونه فعالیت‌ سیاسی از ابتدایی‌ترین تا پیچیده‌ترین آن یعنی احزاب را می‌گیرند. تشکل‌های سیاسی از نگاه آنها هیچ ارزشی ندارند و رسانه‌ها را نیز وسیله‌ای برای مدح و ثنای پادشاه چه رئیس جمهور باشد چه امیر چه شاه، تبدیل کرده‌اند. آنها همه ارتباط‌ها، تجمع‌ها، جمعیت‌ها و هر گونه سازمانی که از جنگ جهانی دوم به بعد فعال بوده‌اند را تعطیل کرده‌اند. چهره‌ها تغییر می‌کنند ولی زیرساخت‌ها همان است در حالی که شرایط مختلف سیاسی و اقتصادی و علاوه بر همه آنها کرامت ملی به گونه‌ای تغییر کرده که مثلا مصر تبدیل به دشمنی برای عرب شده است. چرا که از اسرائیل و ایالات متحده حمایت می‌کند و امریکا نیز در برابر فلسطینی‌ها در مواقع اضطراری حمایت خود را از اسرائیلی‌ها تمام می‌کند. حمایتی که به فروپاشی کامل همه عادت‌ها، قیمومیت‌ها، اصول شناخته شده و سنت‌ها در حد و اندازه سازمان‌ها منجر شده است. جامعه در فساد اقتصادی به اندازه‌ای غرق شده که نرخ بیکاری به شدت بالا رفته و بدهی‌های دولت‌ها باعث شده تا به جایی برسند که هیچ تولیدی نداشته باشند.

آن چه در لیبی از تظاهرات و انقلاب گرفته تا جرایم و فاجعه‌هایی را که در حق تظاهرکنندگان می‌شود، چگونه می‌توان توصیف کرد؟
به رغم پوشش گسترده رسانه‌ای در آنجا فاجعه‌ای در حال وقوع است که روز به روز جنبه‌های تازه‌ای از آن روشن می‌شود. صحبت‌های سیف الاسلام و پس از آن خود قذافی که گفتند تا آخرین تیر مقاومت می‌کنیم و تا آخرین بچه را می‌کشیم و از ابزار زور و قتل و اعدام و تهدید به جنگ داخلی استفاده می‌کنیم و اقدام به قطع همه ارتباطات خارجی هوایی و زمینی و اینترنت و برق کردند تا لیبی به یک جعبه سیاه تبدیل شود که در آن هر جنایتی که خواستند انجام دهند دلیل روشنی است بر این که نظام ساعت‌های آخرش را سپری می‌کند.

به نظر شما چرا رژیم قذافی تصمیم گرفت با این شیوه، با استفاده از جنگنده و بمباران و موشک‌پرانی و توپخانه به جان مردم بیفتد و اجازه ندهد مثل مصر و تونس انقلاب پیش رود؟
هنگامی که انقلاب تونس به وقوع پیوست و تا مصر رسید، از احمد ابوالغیط، وزیر امور خارجه مصر شنیدیم که گفت مصر تونس نیست و حسنی مبارک زین العابدین بن علی نیست و امروز هم همان گفته‌ها را می‌شنویم که قذافی مبارک و بن علی نیست و لیبی هم مصر نیست و فردا هم خواهیم شنید که مثلا بگویند یمن، لیبی و مصر و تونس نیست. مسئله فقط دست یازی به قدرت به هر قیمتی است. آنها می‌خواهند تا آخرین قطره خون مردم قربانی کنند همان طور که قذافی و پسرش گفتند.

اما ما چنین مواجه‌ها و درگیری‌هایی تا این اندازه خشن نه در تونس و نه در مصر شاهد بودیم به نظرشما چه چیزی طبیعت نظام لیبی را از دیگران متمایز می‌کند؟
طبیعت نظام و افراد و ظرفیت‌ها متفاوت است. مثلا این وضعیت در تونس کاملا متفاوت است، رابطه ارتش و موسسه‌های رسمی و ارتباط آنها با رئیس جمهوری با رابطه ارتش با رئیس جمهوری مصر متفاوت است. ارتش مصر از تاریخ طولانی و اصیل برخوردار است و از دوران احمد عربی تا عبدالناصر و تا به امروز این ارتش از احترام و مقبولیت بسیاری برخوردار بوده  است. این ارتش، ارتش مردمی‌ است که تا کنون حتی یک تیر هم به سمت تظاهرکنندگان شلیک نکرده است. در تونس هم چنین بود، ارتش تونس بن علی را خجالت‌زده کرد و در کنار مردم ایستاد. اما در لیبی وضعیت فرق می‌کند. در آن جا ارتش واقعی وجود ندارد، در آنجا گروه‌های شبه نظامی و چریک و مزدوران قذافی به جای ارتش نقش ایفا می‌کنند. قذافی می‌گوید ارتش ملی یعنی گروه‌های شبه‌نظامی، از نیروی بومی و داخلی کمتر استفاده می‌کند برای همین هم اختلاف‌ها و دو دستگی‌ها در آن موج می‌زند، قذافی به این مجموعه می‌گوید ارتش.

جامعه مدنی لیبی مبتنی بر قبیله‌ها است و قذافی نیز در طول این مدتی که بر کشور حکومت می‌کرده از حمایت معظم این قبایل برخوردار بوده است، در حالی که اکنون به طور ناگهانی شاهدیم که این قبایل علیه قذافی شده‌اند و می‌گویند لیبی باید جمهوری باشد و ملت بر آن حکومت کنند. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟
نظام سیاسی لیبی در جهان منحصر به فرد است، این کشور جمهوری متمایزی از همه جمهوری‌های دنیا دارد. در لیبی وزیر وجود ندارد همه رئیس هیئت امنا هستند حتی در آموزش و امور خارجه. حتی خود قذافی هم درجه سیاسی ندارد برای همین به او می‌گویند رهبر لیبی یا فرمانده فاتح. حتی سیف الاسلام، پسر قذافی وقتی صحبت کرد هیچ منصب و درجه و رتبه‌ای برای معرفی‌اش اعلام نشد. قذافی خودش گفت که من رئیس نیستم که استعفا دهم و از خودش به عنوان یک رهبر و پیشوا و رئیس افریقایی‌ها تعریف کرد. این نظام یک نظام منحصر به فرد است مثل همه نظام‌های عربی وابسته به سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی و در خود هم سازمان‌های امنیتی مختلف دارد که هر کدام بر دیگری تجسس می‌کند همان طور که علیه مردم تجسس می‌کنند تا آزادی آنها را بگیرند. نه روزنامه‌ و نه هیچ وسیله اطلاع‌رسانی که بتوان آن را نماینده مردم دانست که بتواند تصمیم بگیرد، اندیشه‌ای را بیان کند یا تجمعی تشکیل دهد و در اتخاذ امور دخالت داشته باشد، وجود ندارد. مردم می‌دانند کسی که همه تصممیم‌ها را برای تمامی امور سیاسی، اقتصادی، خارجی، داخلی، امنیت، کشاورزی، صنعت و هر چیزی زیر پوشش ملت می‌گیرد شخص معمر قذافی است. حتی گروه مردمی نیز زیر نظر اوست که فعالیت دارد. کسانی که از این حکومت استفاده می‌کنند و تلاش دارند که ثبات آن پایدار بماند کسانی هستند که با نظام همراهند. آنها هر بادی بوزد به سمت آن باد می‌روند غافل از آن که مصالح تغییر می‌کند و اشخاص ناخواسته سرنگون می‌شوند، شبیه همان چیزی که در تونس و مصر شاهد آن بودیم. نظام تونس که 23 سال بر مردم حکومت کرد ظرف کمتر از بیست روز فروپاشید و نظام مصر که 30 سال بر این کشور حاکم بود ظرف 30 روز سرنگون شد و حالا هم نظام لیبی که بیش از 40 سال است بر کشور حکومت می‌کند انشاء الله ظرف 40 روز سرنگون می‌شود.

همان طور که گفتید هر کدام از این کشورها رهبری دارد که دهه‌ها است در راس امور باقی مانده و هر کدام برای خود نقشه‌ای برای منطقه دارد. شنیدیم که قذافی و پسرش انقلاب را به وابستگی به مزدوران و خائنان خارجی‌ متهم کردند. مشابه همان حرف‌هایی که در تونس و مصر هم شنیدیم، آیا واقعا توطئه خارجی وجود دارد؟
امور به گونه‌ای می‌گذرد که گویی برنامه‌ای وجود دارد، حرکت از تونس آغاز شده و نمی‌دانیم به کجا ختم خواهد شد، این حرکت به مصر رسیده و در این کشور پایان یافته در حالی که تازه به لیبی رسیده و در یمن و بحرین و اردن و مغرب نیز جریان دارد و هر آن ممکن است در جای دیگری رخ دهد. بدون وجود اطلاعات نمی‌توانیم بگوییم که یک توطئه خارجی پشت این قضیه است. چگونه می‌توان تصور کرد که توطئه‌ای وجود دارد که ملت‌ها را از کشوری به کشور دیگر به حرکت در می‌آورد، شاید این حرکت فکر وجود توطئه یا وجود یک حرکت خارجی مخفی را به وجود آورد ولی این در حقیقت کوچک شمردن و بی‌ارزش ساختن ملت است. به اعتقاد من تغییر حتمی است و این تغییر می‌بایست از 20 سال پیش آغاز می‌شد زمانی که رایحه تغییر در امریکای لاتین آغاز شد و به بسیاری از کشورهای آسیایی نیز رسید، ما حتی در در جنوب افریقا که شامل 48 کشور می‌شوند دیدیم که روسای جمهوری 16 کشور از طریق صندوق‌های رای تغییر کردند. در حالی که در کشورهای عرب خاورمیانه شاهد هیچ تغییری نبودیم و دیدیم که در نهایت این تغییر خود را تحمیل کرد، ما نیازمند بهانه‌ای مثل تونس بودیم که تجربه تغییر شامل حال ما هم بشود. این اتفاق همانند آتش سراسر منطقه عربی را فرا گرفته است. این چیزی است که انتظار آن از قبل می‌رفت. آن چه در تونس رخ داد یک انقلاب مردمی بود (مردم سرنگونی نظام را می‌خواستند) که به شراره تغییری در سراسر تونس تبدیل شد و از تونس به مصر و دیگر کشورهای عربی نیز رسید و بی‌شک این تظاهرات همه کشورهای عربی را در بر خواهد گرفت.

سئوال آخر درباره امام موسی صدر است، به نظرشما هنوز او در لیبی زنده است؟
پاسخ دادن به این پرسش بسیار سخت است. من شخصا معتقدم که او هنوز زنده است. شنیده ام که حتی برخی از مقامات امنیتی قذافی با استفاده از وسایل و فناوری های مدرن جدید از جمله موبایل ها و دوربین های پیشرفته توانسته اند به طور پنهانی از او تصویری تهیه کنند و حالا می‌خواهند آن را به قیمت‌های گزافی بفروشند. اکنون نظام قذافی در آستانه سرنگونی است و ظرف روزها و حتی  ساعت‌های آینده فروپاشیده خواهد شد و آنگاه حقیقت را خواهیم فهمید. /16246


 ترجمه: سیدعلی موسوی خلخالی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 133389

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =