۰ نفر
۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۶

محمد ایرانی می گوید:تجریه گذشته ثابت کرده هر زمان که اسراییل در موقعیت ضعیف سیاسی قرار می گیرد، گزینه نظامی را بر می گزیند.

زهرا خدایی

بعد از موج استعفاها در میان مقامات تشکیلات خودگردان که بیش از هر زمان دیگری دولت عباس را متزلزل کرد، این روزها سلام فیاض برای ترمیم چهره دولت در تکاپو برای تشکیل دولت وحدت ملی است.او به تازگی اعلام کرده حاضر است برای گفتگو با اعضای حماس و شرکت دادن آنها در دولت وحدت ملی به غزه سفر کند.هر چند کشمکش دیرینه میان فتح و حماس بارها طرفین را به پای میز مذاکره کشانده اما به نظر میرسد این بار اوضاع با دفعات پیش کاملا تفاوت دارد.این بار سایه افشاگریهای الجزیره در خصوص فساد گسترده در میان نیروهای محمود عباس و همچنین تبعات سقوط مبارک-رییس جمهوری که رابطه نزدیکی با تشکیلات عباس و اسراییل داشت-بر تشکیلات خودگردان سنگینی می کند.در هر حال آنچه مسلم است، آنست که متعاقب تحولات منطقه، اوضاع چندان به نفع تشکیلات محمو عباس و اسراییل نیست و چه بسا منازعه فلسطین و اسراییل در آینده ای نه چندان دور شکل تازه ای به خود گیرد.خبر در گفتگو با محمد ایرانی، سفیر اسبق ایران در اردن به بررسی آخرین تحولات فلسطین و تأثیر سقوط مبارک بر منازعه اعراب و اسراییل پرداخته است.

چه دلایلی را می توان در توجیه موج استعفاها در تشکیلات خودگردان برشمرد؟
این مسئله دلایل متعددی می تواند داشته باشد.در بعد خارجی شاید مهمترین دلیلی که به ذهن می رسد تأثیر تحولاتی باشد که در منطقه به ویژه در مصر و سایر کشورهای عربی در حال وقوع است.به یاد داشته باشیم که بین تشکیلات خودگردان و حسنی مبارک ارتباط بسیار نزدیکی وجود داشت و حتی بسیاری از تحولات و اتفاقات در درون تشکیلات خودگردان با هماهنگی مصریها صورت می گرفت اما امروز دیگر آن ارتباط وجود ندارد و با رفتن مبارک و زلزله ای که در مصر ایجاد شد،دولت خودگردان هم به شدت تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت.

اما این مسئله دلایل داخلی نیز دارد؛ اول آنکه به طور کلی اختیارات محمود عباس حوزه محدودی دارد و وی از صلاحیتهای زیادی در صحنه دولتی مستقل برخوردار نیست. عباس فاقد حاکمیت در کل سرزمین فلسطین است و حتی دولت خودگردان بر کل سرزمینهای 1967 تسلط ندارد.از طرفی بخشی از این حاکمیت متعلق به حماس است و نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت.
محمود عباس فاقد اختیارات کامل یک رییس دولت است و اختیاراتی که وی باید در چهارچوب امنیتی یک دولت کامل را داشته باشد را ندارد.لذا حاکمیت دولت خودگردان، حاکمیتی ناقص با اختیارات نیم بندی است. از سوی دیگر محمود

ثانیا،عباس اخیرا با افشاگریهای ویکی لیکس و همچنین شبکه الجزیره ضربه سنگینی را متحمل شد. اسناد افشا شده حکایت از هماهنگی گسترده نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی دارد و نشان می دهد که چگونه تشکیلات خودگردان در چهارچوب توافقات صورت گرفته با اسراییل،به دستگیری نیروهای مبارز فلسطینی از جمله حماس و تحویل آن به اسراییل اقدام می کند و بدین شکل اسناد مذکور موضوع 10 ساله مذاکرات صلح را به چالش می کشد.
ثالثا، اختلافات داخلی بین محمود عباس و محمد دحلان یکی از چهره های امنیتی معروف تشکیلات خودگردان که با مصریها، آمریکا و اسراییل ارتباط نزدیکی داشته از دیگر مواردی است که نباید آن را از نظر دور داشت.اسناد منتشر شده حکایت از آن دارد که محمد دحلان با صرف هزینه های زیاد به دنبال یارگیری در بین نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان به نفع خود بوده تا آنها را به نوعی وارد کودتا علیه محمود عباس کند. برهمین اساس محمد دحلان و نیروهای وی از ساختار دولت کنار گذاشته شدند و تغییرات در تشکیلات خودگردان و تجدید کابینه سلام فیاض می تواند در راستا و در امتداد همان کنار گذاشتن نیروهای نزدیک به دحلان باشد.

سخنگوی حماس موج استعفاهای تشکیلات خودگردان را نمایشی برای انتخابات ماه سپتامبر عنوان کرده است. اگر واقعا همین طور است، تشکیلات خودگردان چه نفعی از تغییرات در کابینه فیاض خواهد برد؟
انتخابات ماه سپتامبر قرار بود با نظارت مصریها و شخص عمر سلیمان برگزار شود. به یاد داشته باشیم که ده دور مذاکره میان حماس و تشکیلات خودگردان با حضور و نظارت مصریها بوده است. وقتی طرف اصلی( یعنی مصریها) که دیگر نقش گذشته را ندارد، در این میدان حضور نداشته باشند،بنابراین موضوع انتخابات می تواند حالت نمایشی داشته باشد.به عبارتی نه تنها تحرکی جدی از سوی خودگردان نیست،بلکه نوعی فرار به جلوست تا از فشارهایی که بر روی تشکیلات خودگردان وجود دارد، بکاهد.در همین چهارچوب است که حماسی ها بر این اعتقادند که موضوع جدی نیست و اصولا شرایط برای شکل گیری انتخاباتی سالم در فلسطین مهیا نیست.

برخی از تحلیل گران بر این اعتقادند که افشاگری های الجزیره واقعیات ناگفته ای نبوده و تقریبا همگان به سرسپردگی تشکیلات محمود عباس به اسراییلی ها واقف بودند، حتی بر همین اساس بود که شاهد واکنش های تندی در قبال این مسئله نبوده ایم، اما برخی دیگر نیز بر این باورند که این مسئله به اسراییلی ها فرصت می دهد تا با نبود مخاطب برای مذاکره، اهداف خود را پیش ببرند. کدام تحلیل را به واقعیت نزدیک تر می دانید؟
امتیازاتی که تشکیلات محمود عباس در همه زمینه ها به طرف اسراییلی می داد، کاملا آشکار بود. اما با این حال نمی توان افشاگری های الجزیره را بی ارزش دانست. این اسناد توانست واقعیاتی را که ناظران سالها به آن اشاره می کردند را افشا کرد و از صحنه پنهان به صحنه آشکار بیاورد.

اما مسئله قابل توجه در افشاگری های الجزیره بعد روانی آنست.این اسناد ضربه محکمی به محمود عباس که تا کنون خود را از این اتهامات بری می دانست، وارد کرد و باید بخشی از استعفای مقامات تشکیلات خودگردان را نیز در همین راستا دانست.

مثلا استعفای عریقات تحول مهمی بود.وی به عنوان سیاستمداری با تجربه زیاد و حضوری طولانی در مقام مذاکره کننده ارشد فلسطینی که تقریبا پشت تمام میزهای مذاکره با طرف اسراییل حضور داشت، تحول کمی نبود و این مسئله ضربه سنگینی بر دولت خودگردان بود.اما به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که فساد در صحنه دولت خودگردان تنها فساد اداری- داخلی و همچنین فساد امنیتی برای دستگیری مبارزان فلسطینی نیست، بلکه مجموعه ای از فسادهای سیاسی نیز در این زمینه مطرح است که افشاگریهای ویکی لیکس و الجزیره ابعاد آن را آشکار و بدین ترتیب شرایط را برای محمود عباس دشوارتر و فضای بی اعتمادی جدیدی را میان فلسطینی ها ایجاد کرد.اما این مسئله می تواند شرایط را به سود نیروهای انقلابی مثل حماس مساعد کند.

با سقوط مبارک به عنوان بزرگترین امتیازدهنده به طرف اسراییلی، چه آینده ای را می توان برای معادله فلسطین-اسراییل متصور بود.
بدون تردید بیشترین ضربه از سقوط مبارک متوجه رژیم صهیونیستی است. به لحاظ امنیتی، معاهداتی که دو طرف با یکدیگر داشتند،امروز به چالش کشیده است. حفاظت از مرزهای گسترده میان فلسطین اشغالی و مصر نیز موضوع مهم دیگری است. تا کنون امنیت کامل این مناطق را نیروهای امنیتی مصر و ارتش به عهده داشتند اما امروز این مسئله به دغدغه اصلی اسراییل از زمان سقوط مبارک تبدیل شده است. از طرف دیگر با تحولات صورت گرفته در مصر روابط سیاسی بین دو طرف نیز دیگر همچون گذشته نخواهد بود.ارتباطات روزانه مبارک با طرف اسراییلی قطع شده و رژیم صهیونیستی دیگر نمی تواند از طریق مبارک از تحولات جهان عرب مطلع شود؛ اطلاعاتی که اسراییلی ها سیاستهای خود را براساس آن تنطیم می کردند.

به لحاظ اقتصادی نیز دو طرف خسارات زیادی را متحمل شدند. تبادلات گازی و قراردادهای متعدد تجاری میان دو طرف نیز تحت تأثیر قرار گرفته است و اسراییل ضربه سنگینی متحمل شده است.

متعاقبا فلسطینی ها به دلیل ارتباط نزدیک با مصر، تحت تأثیر قرار می گیرند.بر همین اساس این فرضیه وجود دارد که موضوع سازش را باید تا مدتها و تا آماده شدن طرفین برای نشستن پشت میز مذاکره فراموش کنیم. در حال حاضر تحولات منطقه، تحولات مهمتری است و همه منتظرند تا ببینند وضعیت سایر دولتهای خودکامه همجوار مصر به چه سمت و سویی خواهد رفت.

آیا امکان تعدیل مواضع افراطی طرف اسراییلی مثلا توقف شهرک سازی وجود دارد؟
اسراییلی ها با چنین وضعیتی نمی توانند خود را با شرایط تطبیق دهند و تجربه گذشته نشان داده زمانی که اسراییل به لحاظ موقعیت سیاسی ضعیف می شود،به سراغ سایر گزینه ها مثل گزینه نظامی می رود.پایه های دولت اسراییل امنیتی-نظامی است و تصمیم گیریهای سیاسی نیز در چهارچوب و در قالب نظامی دنبال می شود. اگر معتقد باشیم که اسراییل به لحاظ امنیتی و سیاسی ضربه سنگینی متحمل شده ، در صورتی که صحنه مصر بیش از این جلو برود و شرایط را برای اسراییل سخت تر کند، احتمال ورود منطقه به یک درگیری نظامی و یا اشغال بخشی از مناطق حساس وجود خواهد داشت.

آینده منازعه فلسطین و اسراییل را با توجه به تحولات منطقه و همچنین در پیش بودن انتخابات  چگونه پیش بینی می کنید؟
اول آنکه تا زمانی که توافق کامل بین دو طرف فلسطینی( فتح و حماس) حاصل نشود،امکان تحول در صحنه داخلی به خصوص برگزاری انتخابات وجود ندارد.
نکته دوم اینکه شرایط محور مقاومت نسبت به گذشته بهتر شده و گروههای مقاومت در منطقه در مقابل جبهه سازش که مصر و اردن سردمدار آنند،در شرایط بهتری قرار دارد.حتی این مسئله در صحنه سیاسی لبنان نیز تأثیرگذار بوده و جریان 14 مارس که همپیمان بسیار نزدیک مبارک بود، امروز اکثریت را از دست داده است. بنابراین تحولات منطقه سبب تقویت محور مقاومت خواهد شد و باید به تدریج شاهد تداوم این روند در سایر کشورهای منطقه نیز باشیم. این مسئله بدان معنا نیست که اسراییل در مقابل این مسئله ساکت بنشیند.من بر این باورم هر زمان که اسراییل در موقعیت ضعف قرار گیرد،گزینه نظامی را برمی گزیند.

حتی اگر دولتی میانه رو در مصر روی کار بیاید، شما باز هم گزینه نظامی را محتمل می دانید؟
هر دولت دمکراتیکی که با انتخابات آزاد در مصر روی کار بیاید، برخی از محورهای مربوط به پیمان کمپ دیوید- که به طور کامل حاکمیت مصر را زیر سوال برده و امتیازات بیشماری به طرف اسراییلی داده -را نمی تواند نادیده بگیرد و به طور طبیعی دولت دمکراتیک باید این بندها را به چالش بکشد.امروز حتی بسیاری از چهره های میانه رو معتدل در مصر نیز بر این باورند که بسیاری از بندهای کمپ دیوید امنیت کامل مصر را تأمین نمی کند و باید مورد بازخوانی گیرد.
اینکه دولت مردمی و دمکراتیک تا چه میزان بتواند پیش برود، بحث دیگری است، اما فعلا در دستور کار دولت موقت اولویت با مسائل داخلی است و به مسائل خارجی کمتر پرداخته می شود. انتقال و تثبیت قدرت و تحویل آن از دست نظامیان در حال حاضر از اهمیت بیشتری برخوردار است.16346

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 132666

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =