«کووید ۱۹ زندگی ما را تغییر داد»، این جمله را در چند ماه اخیر بارها شنیدهایم و نظافت، بهداشت فردی و اجتماعی یکی از بارزترین تغییراتی است که این ویروس در بین مردم ایجاد کرده است. نگرانی از بابت انتقال ویروس، حتی بیتفاوتترین افراد نسبت به بهداشت را نیز به نوعی درگیر خود کرده است. از این رو، میتوان گفت ما به تغییر نحوه نظافت در سبک زندگی خود رسیدهایم. همه به این واقف هستیم که این ویروس تا چه اندازه زندگی روزمره ما را تغییر داده است. هر روز با تغییر در نحوه خرید خود، با تغییر در سر و شکل رفتوآمدها و تعاملات اجتماعی با تغییر در بسیاری از موارد دیگر زندگی، این را درک میکنیم که تغییر در زندگیمان به وجود آمده است، اما یکی از پر اهمیتترین مواردی که اگر از ابتدا خوب رعایت میشد امکان بروز چنین مشکلی را نیز در جهان تحت تأثیر قرار میداد،تغییر در سبک نظافت است. دیگر کمتر کسی پیدا میشود که توجهی به بهداشت بستههای خریدی که از فروشگاه به خانه میآورد، نداشته باشد. حتی افرادی که به شستوشو و مسائلی از این قبیل اهمیتی نمیدادند، دستکم نگران سلامت خود میشوند و شاید بیش از گذشته به سراغ آب و مواد شوینده بروند. نگاهی به آموزههای فرهنگی و دینی ما نشان میدهد که التزام عملی به درس بزرگ «النظافه من الایمان» و تزریق آن به تمام رگهای زندگی تا چه حد میتواند ما را از شر بیماریها محفوظ دارد.
الکل از محاق فراموشی خارج شد
یکی از موادی که در زندگی روزمره بسیاری از ما فراموش شده بود، الکل بود که هماکنون جایگاه ویژهای در زندگی ما پیدا کرده است. کارشناسان معتقد هستند مردم در این دوره چنانچه رعایت وسواسگونه به رعایت بهداشت پیدا کنند، مشکلاتی روحی و روانی در پی خواهند داشت، اما به نظر میرسد با تمام نگرانیهایی که از این بابت میرود، سبک بهتری برای نظافت شخصی به وجود خواهد آمد. این پیشبینی مصادیقی دارد که در تاریخ مشاهده شده تا پیش از کشف میکروب به وسیله لویی پاستور تا همین (در حدود) ۱۵۰ سال پیش، آیا بشر میدانست به سبکی از رعایت بهداشت رسیده بود که مانع پر و بالگیری میکروبهای مضر شود؟ آیا این درک از بهداشت را داشت که مراقب بروز موجوداتی باشد که به چشم نمیبیند؟ شاید تا آن روز تنها به بهداشتی توجه داشت که سطحی و ناقص بود. گفته میشود میکروب به دست دانشمندان ایرانی به اکتشاف رسید، ولی درستی این نکته روی نظر این نوشته نیست، بلکه توجه و همهاندیشی به وجود میکروب مدنظر است که از یافتههای لویی پاستور به دست آمد.
نگاهی به مصادیق تاریخی مشابه
مصادیق تغییر نگاه به بهداشت، در کشور خودمان نیز کم نبوده است. هر چند پیشینیان و نیاکان ایران زمین در توجه به بهداشت سرآمد بودهاند، اما برای مصادیق تاریخی درباره تغییر اصول بهداشتی در بین مردم، نیازی نیست خیلی هم راه دوری برویم. پدر بزرگها و مادربزرگهایمان در اینباره حرفهای خوبی برای گفتن دارند. برای درک این موضوع میتوانیم تنها با کمی حرف زدن با آنان و شنیدن خاطرات کودکیشان یا شنیدن نقل قولهایشان از زبان پدران و مادرانشان، تاریخچه کوچک و ملموسی از تغییر در سبک بهداشتی و نظافت افراد را مطالعه کنیم. یادم میآید پدرم هنگامی که هنوز روی کره خاکی زندگی میکرد، از رواج وبا برایمان میگفت و وجود فراوان شپش در روستاها و حتی شهرها در زمان کودکیاش. آبله بلایی بود که بسیاری از مردم را درگیر خود میکرد و پدر نازنینم را نیز در خردسالی دچار خود کرده بود. ترس از گرفتار شدن در چنگال بیماریهای ناشناخته و مرگزا از دیرباز در بین مردم ترس و وحشت میانداخته و همین ترس آنان را به تغییر در نحوه و روش زندگی خود، سوق میداده است. بیماری، سراسر ناراحتی و رنج است و برای انسان نامطلوب و ناخوشایند، اما ماهیت آن شاید برای بشر سازنده باشد. خیلی تلخ است که رنج و تلفات اجباری برای بشر پیش بیاید تا تغییر کند، اما این واقعیت تلخ و دردناک، زمینه مناسبی برای تغییرات بشر است.اگر بشر هنوز تصوری از میکروب و موجودات ریز ذرهبینی که دردسرهای بزرگی را در قالب بیماری برای ما ایجا میکنند،نداشت، هنوزهم نیاموخته بودیم که پیش از خوردن خوراک، دستهایمان را بشوییم. یادم میآید در فیلمی سینمایی که درباره لویی پاستور ساخته شده بود، جراحان و پزشکان دست خود را در یک لگن آب میشستند و خونی که از جراحی و معالجه بیماران به انگشتانشان مانده بود را در همان ظرف آب از دست خود پاک میکردند. چند پزشک هم همزمان در همان ظرف دستهای خود را میشستند، غافل از اینکه میکروبها، باکتریها و ویروسها در آن ظرف منتظر بودند تا دستی برای میزبانی و ادامه زندگیشان درون ظرف وارد شود و آنها را برای بقا و ادامه حیاتشان با خود ببرد. وقتی پاستور از این انتظار موجودات ریز میکروسکوپی آگاه شد، ظرفهای جداگانهای را برای پزشکان در نظر گرفت و همین طور با ایجاد تمهیداتی راه شیوع بیماریها مهار شد.
آفتابه و لگن را یادتان هست؟
گویی چند وقت یکبار عاملی پیدا میشود تا به بشر بگوید، دستهایت را بشور و نظافت را رعایت کن! پدربزرگها و مادربزرگهایی که به کهولت سن رسیدهاند، به یاد دارند در گذشته در بسیاری از نقاط کشور عزیزمان ایران، بسیاری از مردم آفتابه و لگن مسی داشتند و پس از پایان خوراک، آن لگن را دست به دست دور سفره میگرداندن تا همه دستشان را در لگن بشورند؛ در حالی که یک نفر آب را از آفتابه زیبا روی دستانشان میریخت. به طور معمول در معماری خانهها محلی به نام دستشویی تعبیه نمیشد، برای همین هم آفتابه و لگن به خانهها میآمد. این ظرفهای کاربردی از جنس مس، برنج، مفرغ و گاه سفالی با اشکالی زیبا و هنرمندانه حتی در جهیزیه نوعروسان نیز رکنی اساسی داشت. این آفتابه و لگنها امروزه نه تنها با دیرینگی چند هزار ساله درموزهها پیدا میشود که هنوز هم یادگاری از جوانی مادربزرگها وپدربزرگها، زینتبخش بسیاری از خانههاست. این امر که از نیاکان ایرانیان باقیمانده است، نشان از تمایل به پاکی و رعایت بهداشت در ذات نیاکان و ایرانیان دارد، اما در همین بین، برخی از مردم آفتابه را کنار میگذاشتند و همه دست خود را در یک لگن آب فرو برده و شستوشو میدادند. حتی شنیدن این کار هماکنون برای بسیاری از ما مشمئزکننده است، اما یک روز در بین برخی از مردم رواج داشت.
کووید ۱۹ و درسی که سعدی هفت قرن پیش به ما داد
از نظر علمی ثابت شده که مقاومت موجودات و عوامل بیماریزا در برابر مواد و ترکیبات پاککننده و از بین برنده، تغییرپذیر است. از این رو میتوان گفت هر چند وقت یکبار عاملی پیدا میشود که به بشر بیاموزد، اگر میخواهی سالم بمانی و بیمار نشوی (اگر میخواهی در راه تکامل باشی)، تغییری در نحوه رفتارت بده. هماکنون با کووید ۱۹ این درس با روشی تلخ، ناراحتکننده و دردآور همراه است، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این عوامل پیدا میشوند پیامشان را میدهند و به نظر میرسد مانند هر پیامرسان دیگری، راهشان را میگیرند و میروند. آن وقت ما میمانیم با یک عالمه تغییر و یک عالمه دگرگونی در اندیشه و کردارمان. بشری که در این تغییر، فرصت ماندن و بقا پیدا میکند، گویی مانده است تا توان و خلاقیت و نیروها و زمانش را صرف تغییری کند که برای تندرستی بشریت لازم است. همین مسئولیت ما را به عواملی برای زندگی بهتر نوادگانمان و به طور کلی زندگی مترقیتر و درستتری برای آیندگان و به طور کلی بشریت، قرار میدهد. بنابراین اگر از بیماری جان سالم به در بردهایم، یا اگر بیمار شدهایم و شفا نصیبمان شده است، اگر بیماری و ویروس در خانه ما را نزده است، مسئولیت بزرگی بر عهدهمان قرار گرفته است. تغییراتی که برای زندگی درستتر و سالمتر لازم است، امروز وظیفه مهم همه ماست. بشر امروز این وظیفه را دارد که تنها به خودش فکر نکند. کووید ۱۹ به یادمان آورده که تنها به خودمان فکر نکنیم. اگر در زندگی و سبک بهداشت خود تغییری ایجاد نکنیم، میتوانیم برای تمام بشریت گرفتاری درست کنیم. این گرفتاری درست است که یک روز تنها یک نفر را دچار خود کرده بود، اما این را به ما نشان داد که تنها برای یک نفر باقی نماند! بنابراین خیلی سطحی است، اگر فکر کنیم وقتی یک نفر مشکلی دارد، مشکل، مشکل اوست و خودش است و آن مشکل هیچ ارتباطی نیز به ما پیدا نمیکند! عرفا و خداجویان این اعتقاد را دارند که ما همگی جزیی از کل هستیم و خاری که به دست دیگری رفته، به تمام اجزای این کل ارتباط پیدا میکند و یکپارچگی هستی که در منابع معنوی به آن اشاره شده، در اینجا نمایان است. زیبایی و درک وسیع سعدی میتواند این نوشته را روشن و فصیح کند که: چو عضوی به درد آورد روزگار- دگر عضوها را نماند قرار.
2323
نظر شما