چرا نشانه‌های اجتماعی را جدی نمی‌گیریم؟

علی زمانیان: اتفاقات و رویدادها عموما خلق‌الساعه و به نحو آنی و دفعی رخ نمی‌دهند. رویدادهای شیرین و تلخ و وقایعی که قرار است در آینده اتفاق بیفتند، پیشاپیش نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهند. نشانه‌هایی آشکار و نهان، صریح و ضمنی که از آمدنشان خبر می‌دهد.

احتمالا وقایع طبیعی نیز همین گونه‌اند. ابرها، نشانه‌ بارانند، باران‌های شدید، نشانه‌ سیلابند و تب، نشانه‌ بیماری است. نشانه‌های بیماری، گاهی در صورت و ظاهر دیده می‌شوند و گاهی خود را  پنهان کرده‌اند. از این رو با آزمایش می‌توان آن نشانه‌ها را دریافت و با تفسیر درست، آینده  را مدیریت نمود. نشانه‌ها در سرتاسر طبیعت و جامعه پراکنده‌اند. نشانه‌هایی که از روی آن‌ها می‌توان نسبت به آینده‌ی نیامده، حدس‌ها و گمانه‌زنی کرد. نشانه‌ها، رسولان آینده‌اند. نشانه‌ها رنگ و طعم آینده را می‌دهند. اگر می‌خواهید حدس بزنید در آینده چه رخ می‌دهد، نشانه‌های رویداد را جدی بگیرید و با تفسیر و تحلیل آنها نقبی به جایی بزنید که هنوز در راه است.

نشانه‌ها پراکنده‌اند در اختیار همگان، اما کمتر کسی مهارت دیدن نشانه‌ها را دارد و یا آن‌ها را جدی تلقی می‌کند. در این میان کسانی که مهارت نشانه‌شناسی‌شان قوی و آن‌ها را جدی می‌گیرند، کمتر دچار آسیب و خطر می‌شوند. در ضرب المثلِ"آن چه جوان در آیینه‌ بیند، پیر در خشت خام، آن بیند"، پیر، بنا به تجربه‌های زیسته‌اش، نشانه‌ها را در روزگار تیره‌ای چون خشت خام می‌بیند. خشتی که در صورت ظاهرش چیزی عیان نیست و این همان مهارت در نشانه‌شناسی رویدادهاست.   مهمترین تفاوت میان انسان‌ها، تفاوت در نشانه‌شناسی است.

۱. اگر زندگی مطلوب و خوب برای هر یک از ما مهم‌است، اگر  داشتن رابطه‌ی خوب با همسر ، دوستان، فرزندان و دیگران مهم است، اساسا اگر زندگی برای ما اهمیت دارد، باید که در روابط و مناسبات‌مان، تامل روا بداریم و ببینیم آیا نشانه‌هایی دال بر فرسایش و فروپاشی در آن‌ها به چشم می‌خورد یا خیر. این مهم است که بدانیم رابطه‌ها، پیوندها و مناسبات دوستانه و روال زندگی مطلوب، به یک‌باره فرو نمی‌ریزد. این گونه نیست که یک روز صبح از خواب برخیزیم و ببینیم جهان تغییر کرده است. بلکه همه ی این تغییرات، بارها و بارها، نشانه می‌فرستند. اعلام می‌کنند که دارد چه اتفاقی می‌افتد، نشانه‌هایی که به ما می‌گویند توفانی در راه است و حادثه‌ای و فاجعه‌ای در کمین نشسته است. نشانه‌ها پیش از وقوع حادثه به ما می‌گویند که خطری در راه است، اما این ما هستیم که چشمان تیزبین و نشانه‌شناس نداریم و یا دلالت‌ نشانه‌ها را نمی توانیم در یابیم. پس از آن است که بتدریج، بی‌توجهی ما و جدی نگرفتن نشانه‌ها هم چون موریانه، پایه‌های عمارت را می‌پوساند و در نهایت به فروریختن دیوارها منجر می‌گردد

۲. فرسایش و فروپاشی نظام‌های اجتماعی و سیاسی را نیز نشانه‌هایی است. نشانگان فرسایش نظام‌های سیاسی را عالمان سیاست و فرسایش و فرسودگی جامعه را عالمان جامعه‌شناس ادراک و سپس با تفسیرها و تحلیل‌ها گویاسازی می‌کنند.

تفاوت اساسی و بنیادین انسان‌های توسعه‌یافته و نظام‌های سیاسی توسعه‌یافته در ۲ مقام است:
اولا، تفاوت‌شان در مقام فهم و دریافت زودهنگام نشانه‌ها و یافتن دلالت هر یک از آن‌ها است. به نحوی که می‌توان میزان توسعه‌یافتگی‌شان را با فهم زودهنگام نشانه‌ها اندازه گیری نمود. به تعبیر دیگر، هر چه توسعه‌یافته‌تر، درک و دریافت نشانه‌ها سریع‌تر و زودتر اتفاق می‌افتد.
ثانیا، تفاوت‌شان در یافتن راه حل‌ها و در مقام درمان بیماری است. در این جا نیز میزان عقلانیت و خردمندانه بودنشان در حل زود هنگام مسئله‌ها، قابل سنجش و ارزیابی است. هر چه توسعه یافته‌تر، میزان عقلانیتشان در حل و درمان نیز بیشتر است.

وضع ما چگونه است؟
بعضا می‌بینیم بخش‌هایی از حاکمیت،توانایی دریافت زودهنگام نشانه‌های فرسایش و بحران را ندارند. از سویی به نخبگان نیز اعتماد لازم ندارند که هشدار آنان را بشنوند. 

گام و یا مرحله اول، انکار نشانگان بحران و بن بست های فزاینده‌ای است که نظام اجتماعی و سیاسی را دچار فرسایش و آینده را با خطر فروپاشی روبرو می کند. حال جامعه هیچ خوب نیست، اما آنان که خود را طبیب سیاست و جامعه معرفی می کنند، ردپاهای آشکار مسئله‌ها را نمی یابند. کاهش سن فساد و اعتیاد، فقر فزاینده، نارضایتی‌های انباشت شده، رواج بی‌اعتمادی، افزایش شدید میل به مهاجرت، هراس از آینده، تلاطمات اقتصاد و بازار، و بسیاری دیگر از علائم دیگر که نشان می‌دهد رویدادی در حال تکوین و رخدادی در حال شکل‌گیری است. چرا این همه نشانه، انکار می‌شود؟ و یا چرا این نشانه‌های دلالت‌های خود را نمی‌یابد؟ خردِ سیاسی مشتمل بر فهم زودهنگام رویدادها از طریق دلالت‌شناسی نشانه‌ها و انتخاب مشی و شیوه‌ی عقلانی برای برون رفت از بن بست‌ها و رفع و حل مسئله‌ها است. از این رو سیاستمداران خردمند، نشانگان را انکار نمی‌کنند .

انکار و نادیده گرفتن این همه نشانه و علامت که ما را به آینده‌ای تیره و تار دلالت می‌دهد، ممکن است به ۳ علت باشد:
۱. از سر ترس و واهمه. هراس دارند واقعیت را عریان ببینند و با رخدادها مواجه شوند. مانند آن که بیماری سرطان دارد و به علت هراس و اضطراب، حتی از آوردن نام بیماری‌اش لرزه بر تن‌اش می‌افتد.
۲. به علت عدم بلوغ سیاسی، نشانه‌ها را نمی‌بینند تا شاید با نادیده انگاشتن، آن نشانه‌های فرسودگی و فرسایش ترمیم شود.
۳. احساس ناتوانی در حل مسئله‌ها. نشانه‌ها را به فراموشی می‌سپارد زیرا توان لازم در حل و فصل مشکلات ومسئله‌هایش را ندارد 

نشانه‌ها، رسولان آینده‌اند. از آینده‌ محتمل برای ما پیام می‌آورند. فروتنانه باید درکشان کرد و دلالت‌های‌شان را با فهم جستجو کرد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1214114

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =