به عبارت دیگر عقل جهان جدید، اعطای صورت بشری به جهان است. این خرد از آن جهت که نظر به قدرت دارد، خرد عملی است. منتها چون جهان را بدون طرح علمی دگرگون نمی توان کرد و قدرت نیز در علم تمرکز دارد، گاهی شأن نظریش بزرگتر می نماید و سیاست و تدبیر، تابع خرد نظری انگاشته می شود.
خرد جدید در اصل خرد عملی است (و شاید همیشه در تاریخ فلسفه خرد در اصل خرد عملی بوده است) و خردی که دگرگون کننده و جهان ساز است چگونه خرد عملی نباشد؟ خرد جدید بنیانگذار جهان جدید است و میزان خرد بنیانگذار نمی تواند در بیرون از آن قرار داشته باشد. پس ناگزیر اعتبار این خرد با نتیجه و حاصلش معلوم می شود. در عالم سیاست، تدابیری نداریم که از ابتدا و قبل از اعمال خوب باشند.
سیاستی خوب است که نتیجه و حاصل خوب داشته باشد. مثلا حکومت سنگاپور از آن جهت که کشورش را با دست خالی به صورت نظمی نمونه در جهان در آورده است، از خرد عملی بهره داشته است.
فلان حکومت آسیای شرقی هم که قرنی است در فلاکت در جا می زند و اصرار در ادامه این رویه دارد، از خرد و تدبیر بی بهره مانده است.
اگر می خواهیم بدانیم خانه خرد کجاست، نشانش را در جایی بجوییم که نظم و سامان و صلح و اخلاق و رضایت هست و آنجا که اینها نیست، نیاز اول نیاز به خرد است و همه باید بکوشند که نشان خانه خرد را بیابند.