معصومه ستوده: دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی تصریح دارد که در سیستم پارلمانی دقت نظر برای انتخاب بیشتر می شود اما به نوعی رئیس جمهور منتخب، وامدار نمایندگان می شود و تمام تلاش او در این مساله خلاصه می شود که دل نمایندگان را بدست بیاورد و به خواسته های مردم توجهی نمی کند.
*بحث امکان تغییر نظام سیاسی کشور به نظام پارلمانی چندی زمانی پیش مطرح شد. این ایده را مناسب ارزیابی می کنید؟
هر سیستم و شیوه ای که برای انتخاب مسئولان انتخاب شود دارای نقاط مثبت و منفی است. به منظور انتخاب مسئولان می توان از روشهای مستقیم یا غیر مستقیم بهره گرفت . در یک روش می توان به آرای عمومی مراجعه کرد و بنا بر نظر مستقیم مردم مسئولان را انتخاب کرد یا اینکه آنها را به روش غیر مستقیم انتخاب نمود. در انتخاب غیر مستقیم دقت بیشتری از نظر اصول و شرایط لازم برای احراز مسئولیت اعمال می شود. به عبارت بهتر اگر قرار باشد که فرد انتخاب شده واجد شرایط تخصصی خاصی باشد بهتر است که مراجعه به افکار عمومی به صورت غیر مستقیم انجام شود . یعنی مردم افرادی را انتخاب کنند که در نهایت این اشخاص بر اساس دقت و نظرات تخصصی، انتخاب خود را انجام دهند . همانند اینکه در برخی از کشورها مسئولان قضایی توسط مردم انتخاب می شوند. مثلا در سوئیس به این صورت مسئولان قضایی انتخاب می شوند . این انتخاب از روی دقت بیشتر خواهد بود.
اما در مورد مسئولانی که بعد تخصصی چندان مورد توجه نیست بلکه بیشتر هدف این است که جنبه مردمی بودن مورد تاکید قرار گیرد، بهتر آن است که انتخاب به صورت مستقیم باشد. یکی از مزایای انتخاب رئیس جمهور توسط پارلمان، دقت بیشتر است تا شرایطی که در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته از جمله مدیر و مدبر بودن بیشتر مورد توجه قرار بگیرد اما یک مزیتی دیگری که انتخاب مستقیم از آن برخوردار است توجه بیشتر مردم به مقوله انتخابات و محبوب بودن بیشتر رئیس جمهور منتخب نزد مردم است. در انتخاب مستقیم مردم بیشتر شرکت می کنند به گونه ای که انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما همواره انتخابات پر شورتری است. حال اگر قرار باشد که این انتخاب به صورت پارلمانی انجام شود دیگر شور و نشاطی در آن حد وجود ندارد زیرا پارلمان رئیس جمهور را به صورت غیرمستقیم انتخاب می کند. در حالیکه در انتخاب مستقیم، رئیس جمهور به واسطه چند میلیون رای نزدیکی بیشتری با مردم دارد و نزد مردم محبوب تر است و خود را بیشتر مقید به فرصت کردن به آنها میداند.
بسیاری از مدافعان این طرح، نظری را مطرح می کنند که در صورت انتخاب رئیس جمهور از سوی مجلس، رئیس جمهور بیشتر نظرات مجلس را مورد توجه قرارمی دهد در حالیکه اکنون گاهی اتفاق افتاده که رئیس جمهورنسبت به مصوبات مجلس بی توجهی کرده و آن را نادیده می گیرد.
بله درست است که رئیس جمهور در آن سیستم نسبت به مجلس بیشتر تمکین می کند اما باید توجه داشت در آن صورت رئیس جمهور بیشتر خود را وامدار مجلس می داندتا عامه و توده مردم . به نظر من این نحوه انتخاب از چنین نقطه ضعفی برخوردار. زیرا رئیس جمهور بیش از اینکه مقید باشد تا اقداماتی را انجام دهد تا عامه مردم از وی راضی باشند تلاش می کنند تا چند صد نماینده را از خود راضی نگه دارد تا وی را حفظ کنند زیرا خود رئیس جمهور به خوبی می داند که در صورت ناراضی بودن نمایندگان مجلس ،آنها به راحتی می توانند وی را که منتخب خودشان بوده است کنار بگذارند .
با توجه به نقاط قوت و ضعفی که اشاره کردید کدام سیستم را می توان انتخاب کرد ؟
به نظر من با توجه به موارد ذکر شده نمی توان یک سو نگری کرد . به هرحال هر شیوه انتخاب شده می تواند منافع و مضاری در برداشته باشد .
برخی بر این اعتقاد هستند که در سیستم پارلمانی تبعات برکناری ریاست جمهور به مراتب کمتر از سیستم فعلی است. امکان دارد که مجلس به راحتی دولت را عزل کند اما هزینه ای متوجه کشور نشود.
اگر رئیس جمهور با علم به اینکه منتخب نمایندگان است مردم را فراموش کند و همواره در صدد برآید که تنها نظرات این چند صد نماینده را به خود جلب کند این نقطه ضعف بسیار بزرگی است که باید به آن توجه کرد. به هرحال در شیوه غیر مستقیم مردم به صورت مستقیم رئیس جمهور را انتخاب نمی کنند در حالیکه اصل دموکراسی به انتخاب مردم توجه ویژه ای دارد . اما این مساله که در صورت ساقط شدن دولت هزینه ای متوجه کشور نمی شود از دید من قابل قبول نیست زیرا برکناری بالاترین مقام اجرایی در کشور و رئیس قوه مجریه بههرحال تبعات دارد که در این مورد تفاوت چندان بین انتخاب به شیوه مستقیم و انتخاب به شیوه غیر مستقیم وجود ندارد .
دو اصل جمهوریت و اسلامیت در قانون اساسی تحت هیچ شرایطی نباید خدشه ای به آن وارد شود. فکر نمی کنید با تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی -پارلمانی به پارلمانی اصل جمهوریت مخدوش شود کما اینکه آقای هاشمی در سخنان خود تصریح داشتند که در صورت تغییر نظام باید اسم نظام سیاسی را تغییر داد.
اگر منظور از خدشه این است که این اصل به طور کلی تعطیلی شود و زیر پا گذاشته شود و دیگر در آن صورت نمیتوان گفت این نظام سیاسی ما جمهوری اسلامی است و باید نام نظام را تغییر داد ، به نظر من به نظر من این برداشت درستی نیست. به عبارت بهتر، می توان جمهوریت را حفظ کرد اما بالاترین مقام اجرایی توسط رای غیر مستقیم مردم انتخاب شود. در آن صورت مردم مجلس را انتخاب می کنند در حالیکه می دانند که یکی از وظایف این مجلس، انتخاب رئیس جمهور است. من این تفکر را که با پارلمانی شدن، اصل جمهوریت تعطیل می شود را قبول ندارم اما این مساله از نظر من قابل پذیرش است که وقتی با رای مستقیم مردم کسی انتخاب می شود این انتخاب به مراتب دموکراتیک تر است . شاید بتوان گفت که یک مقدار جمهوریت کمرنگ تر می شود اما خدشه ای به آن وارد نمی شود کما اینکه سیستم در بسیاری از کشورها استفاده می شود و نمی توان آن را به معنی نقض جمهوریت دانست..
ارزیابی خود شما نسبت به نظام فعلی سیاسی کشور چیست ؟
به نظر من این سیستم که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد سیستم خوبی است . چون هر چهار سال که انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود مردم با شوق بسیار در انتخابات حاضر شده و بالاترین مقام اجرایی کشور را انتخاب می کنند و همین اقدام پرشور مردم همواره نظام را بیمه کرده است. به نظر من رئیس جمهور که بیشترین ارتباط را با کشورهای خارجی و نیز با مردم دارد بهتر است که با رای مستقیم انتخاب شود زیرا منافع آن مضار آن می چربد . اما می توان ایرادهای آن را برطرف کرد بدون اینکه آن رای مستقیم مردم زیر سوال برود .
اگر انتخاب رئیس جمهور از طریق پارلمان انجام شود آیا این شور و شوق انتخابات ریاست جمهوری به انتخابات مجلس منتقل نمی شود چون اهمیت آن نزد مردم افزایش یافته است ؟
شاید تا حدی چنین شود، لیکن اینکه مردم بدانند انتخاب یک نفر، یعنی بالاترین مقام اجرایی کشور، با رای مستقیم آنها انجام میشود لاجرم باعث پرشور شدن انتخابات میشود، چنانکه مثلاً در کشورهایی مثل آمریکا شاهد آن هستیم به علاوه، همان طور که گفتم، مسئله وامدار بودن مردم به رئیسجمهور هم نکته مهمی است با انتخاب مستقیم بیشتر تأمین میشود.
مهمترین ایرادهای وضعیت فعلی معطوف به چیست؟
مهمترین معضل فقدان احزاب فعال، دارای استراتژی مشخص است. دراین نظام موجود فردی که می خواهد رئیس جمهور شود می تواند با چهار تا سخنرانی و شعار و وعده های غیر قابل انجام از مردم رای بگیرد و در نهایت این سخنان را به فراموشی بسپارد . اما اگر انتخابات در چارچوب احزاب قرار بگیرد و فرد از طرف حزب کاندیدا شود وضعیت متفاوت می شود زیرا حزب به این مساله واقف است که باید همواره در عرصه سیاسی حضور داشته باشد و فعالیت سیاسی حزب منحصر به چهار سال ریاست جمهوری نمی شود زیرا باید علاوه بر ارائه برنامه باید بتواند پاسخگوی قول های خود باشد وگرنه روی محبوبیت حزب تاثیر منفی می گذارد و عمده مشکلات ما از این مساله نشات می گیرد که افرادی در عرصه حاضر می شوند که سیاست های درستی نداشته اند اما به دلیل جمله چهره جدید بودن و علاقه مردم به تغییر ،توانستند از مردم رای بگیرند . اما انتظار مردم براورده نشده است. این ضعف در قالب انتخاب مستقیم ، با تقویت سیستم حزبی قابل حل است. البته این مساله به شرطی تحقق پیدا می کند که انجام کار حزبی مثل حالا هزینه بالایی در کشور نداشته باشد بدین ترتیبت می توان مزایای انتخاب مستقیم را افزایش داد و ضعف های آن را به حاشیه راند .
شما تصریح کردید که مشکل اساسی نظام فعلی ما فقدان احزاب مشخصی است که در غیبت آنها افراد می توانند با چهار تا مصاحبه و سخنرانی رای جمع کنند. مهمترین سوال این است که در غیبت این احزاب چطور می توان نظام پارلمانی داشت که مهمترین خصیصه آن احزاب بزرگ است ؟ در همین مجلس ما شاهد هستیم که افرادی به اینکه عضو هیچ حزبی نیستند افتخار می کنند.
این مساله به خاطر دید منفی است که در کشور ما نسبت به تحزب وجود دارد. بنابراین افراد تلاش دارند که خود را افرادی مستقل و غیر وابسته نشان بدهند. به ویژه آنکه احزاب ما غیر رسمی است و تعداد زیادی از گروه های قدرت وجود دارد که این گروه های قدرت حزب نیستند . از همین رو افراد با افتخار اعلام می کنند که یه هیچ گروه قدرتی وابسته نیستند . در نظام پارلمانی فقدان احزاب مشکل ساز است اما در مورد شخص رئیس جمهور عدم تعلق حزبی وی به مراتب تبعات بیشتری را به همراه دارد.
وقتی نظام حزبی در کشور ما چندان فعال نیست شاید انتخاب رئیس جمهور در نظام پارلمان به دست جریان های قدرت بیافتد؛ در این مورد چه ارزیابی دارید ؟
البته این اتفاق در انتخابات مستقیم هم رخ خواهد داد که افرادی با پول و قدرت و امکانات تلاش کنند تا افراد خاصی رای بیاورند هرچند آنها در انتخاب غیر مستقیم شاید بتوانند راحتتر به این هدف دست پیدا کنند . زیرا در آن روش باید با تک تک مردم روبرو شوند تا مردم به نفع آن کاندیدای ریاست جمهوری رای بدهند اما در روش غیر مستقیم فقط روی رای 290 نفر از نمایندگان مجلس تاثیر می گذارند . به همین دلیل من در بین سخنانم به این مساله اشاره کردم که در روش انتخاب ریاست جمهوری به صورت غیر مستقیم ،آقای رئیس جمهور بیش از اینکه خود را وامدار مردم بداند وامدارنمایندگان مجلس و گروه هایی است که فکر می کند نمایندگان مجلس تأثیر بگذارند. من در نقد طرح نظارت به نمایندگان به این مساله اشاره کردم که این طرح اختیاراتی را به هیات رئیسه می دهد که هیات رئیسه می توانست به میزان زیادی نمایندگان را کنترل کرده آنان را نظرات خود به کار بگیرد . شاید در انتخاب غیر مستقیم این مساله رخ بدهد که 300 نفر از نمایندگان مجلس تحت تاثیر هیات رئیسه باشند و این افراد نقش زیادی را در این راستا ایفا کنند بنابراین این تصور در ذهن رئیس جمهور ایجاد می شود که اگر این افراد معدود با وی همراه باشند کافی است و دیگر توجهی به خواسته های مشروع مردم نکند .
در مصاحبه ای که با آقای محمد هاشمی عضو مجمع تشخیص داشتم ایشان تصریح داشت که با پارلمانی شدن نظام اصل جمهوریت مخدوش می شود و در این زمینه حتی شورای نگهبان صلاحیت ندارد که این اصل را تفسیر کند مگر اینکه پیش از آن قانون اساسی تغییر کند.
اگر قرار باشد که پارلمان رئیس جمهور را انتخاب کند قطعا نیازمند تغییر قانون اساسی است و در این مورد تردیدی وجود ندارد. این روند پروسه ای بسیار طولانی است. اما این مساله که اصل جمهوریت بدین شکل متزلزل میشود، غیر قابل تغییر است، از نظر من درست نیست زیرا با این روش جمهوریت از بین نمی رود در صورتیکه رئیس جمهور را نهادی انتخاب کند که خود منتخب مردم نیست جمهوریت از بین می رود اما با این روش که رئیسجمهور را پارلمان منتخب مردم انتخاب کند جمهوریت از بین نمی رود . زیرا در این روش انتخاب رئیس جمهور با آرا غیر مستقیم مردم صورت می گیرد و منتخبان ملت این کار را انجام می دهند .
در کامنت هایی که از سوی خوانندگان مطرح شده است این مساله مورد اشاره قرار گرفته است که آیا با پارلمانی شدن قدرت واقعی مردم از بین می رود؟
قدرت مردم از بین نمی رود چون به هرحال نمایندگان منتخب مردم رئیس جمهور را انتخاب می کنند اما میتوان گفت با این سیستم این نقش مردم کمرنگ می شود زیرا اگر من خودم یک چیزی را انتخاب کنم به مراتب نقش بسیار بیشتری خواهم داشت تا اینکه یک فرد به نمایندگی از من اورا انتخاب کند . راه و نظر مردم در آن سیستم نسبت به سیستم موجود کمرنگ تر خواهد شد اما نقش مردم بهطور کلی از بین نخواهد رفت .
این مشکل مجلس در مورد قانون گریزی رئیس قوه مجریه را چگونه می توان حل کرد ؟
یکی از مشکلات ما در صحنه سیاسی کشورها تابو سازی است که گاه موجب شده است مشکلات لاینحل باقی بماند . یکی از مسائلی که بیهوده تابو شده، موضوع سوال از رئیس جمهور است. بنابراین چون نمایندگان نمی توانند این تابو را بشکنند و از طرفی می خواهند تمکین رئیس جمهور از آنها افزایش یابد شاید ترجیح دهند که مجلس رئیس جمهور را انتخاب کند اما سوال من این است که اساساً چرا باید تابو سازی کرد درست است که رئیس جمهور را مردم انتخاب می کنند اما سوال حق نمایندگان مجلس است . در کشوری مانند انگلستان که همواره نظام سیاسی آن کشور از سوی ما طرد می شود به قدری سوال از نخست وزیر معمول و پذیرفته شده که هر چهارشنبه نخست وزیر به عنوان بالاترین مقام اجرایی در مجلس عوام “question time” دارد . نخست وزیر به مجلس می رود و پاسخگوی سوالات نمایندگان می شود که اغلب این سوالات لحن های گزنده دارد و هر هفته ها سوالات زیادی از نخست وزیر می شود. همواره این ابهام وجود داشته که چرا فردی که هشت سال رئیس جمهور بوده یک سوال از وی نشده است. به محض اینکه قرار است سوالی مطرح شود انواع گروه های فشار در داخل و خارج مجلس فعال می شوند که فعلا سوال نشود زیرا به مصلحت نیست . جالب این است در مقام تئوری افراد سیاسی همواره از جواب دادن مسئولان استقبال می کنند به طور مثال وقتی قرار است وزیری استیضاح شود وزیر در مصاحبههایش تصریح میکند که خیلی خوب است که ما میتوانیم در این فرصت دستاوردهای خود را اعلام می کنیم. اگر واقعا این خواسته از صمیم قلب باشد پس واقعا باید آن را اجرایی کنیم و مجلس باید از امکاناتی که در اختیار دارد بهره بگیرد ونباید برای مشکلی که راه حل آن در قانون اساسی موجود است درصدد برآییم که قانون اساسی و یا سیستم انتخاباتی را عوض کنیم .
آیا هدف از طرح ایجاد نظام پارلمانی این نبوده که این دعوای همیشگی بین دولت و مجلس از بین برود زیرا در حال حاضر که هر دو منتخب مستقیم مردم هستند چنین مشکلی وجود میآید.
این حرف را گاه روسای جمهور مطرح کردهاند مثلا که ما منتخب مستقیم مردم با تعداد آرائی که مثلاً برابر کل آرانمایندگان مجلس است داده شده هستم. من در این مورد مقاله ای نوشتم و در آن تاکید کردم که فراموش نکنیم که مجلس نماد دموکراسی است. یعنی هر رئیس جمهوری باید بداند که بالفرض هم رای بالایی آورده باشد باید به مجلس جوابگو باشد. اساسا مقایسه آرا درست نیست. شاید چون رئیس جمهور باید توجه داشته باشد که این رای در قالب اختیارات وی داده شده است و نباید بهانه ای برای پاسخگو نبودن شود. این مشکل همواره وجود داشته است که هریک خود را منتخب مردم می دانند بنابراین برخی این راهکار را ارائه کردند که رئیس جمهور از سوی مجلس انتخاب شود که دیگر نتواند این حرف را بزند و به نوعی وامدار مجلس شود. این رویکرد درست نیست و باید رئیس جمهور این مساله را مد نظر قرار دهد که رای بالا نباید شود که بخواهد مجلس را نادیده بگیرد . مجلس هم به دور از ملاحظه کاری باید از اختیارات خود بهره بگیرد تا رئیس جمهور از مجلس تمکین کند پس این بهانه خوبی نیست که بخواهند یک سیستم را برای حال این مشکل که راههای دیگری برای حل آن وجود دارد تغییر دهند .
/27214