در هر سه این موارد؛ تنها یک و یا نیم رأی بودند که سرنوشت وزرا را تعیین کردند. امروز رأی به استیضاح علی ربیعی در کسوت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دوازدهم آنقدر لببهلب بود که اعلامش هم برای هیات رئیسه مسئولیت سنگینی داشت. از 253 نماینده حاضر در جلسه، 126 نفر موافق استیضاح و 124 نفر مخالف آن بودند. ازآنجاکه او برای وزیر ماندن باید نصف بعلاوه یک آرا را کسب میکرد، نیازمند 127.5 رأی بود. مطابق آییننامه داخلی مجلس دو رأی ممتنع و یک رأی باطله را به نفع وزیر تفسیر کردند و رایش به 127 رسید. اینجا بود که پای یک رأی نجاتبخش به میان آمد {اینجا}. رایی که بهجای گلدانها مستقیماً به میزشمارش آرا ارائهشده بود {اینجا} تا او با 128 رأی یعنی تنها با نیم رأی بیشازحد نصاب بتواند وزیر بماند و بار دیگر به ساختمان وزارت کار در خیابان آزادی بازگردد.
همین اتفاق سال 87 رخ داد. البته آن روز استیضاحی در کار نبود، بلکه پرونده وزیری در دست بررسی بود که پس از استیضاح علی کردان برای وزارت کشور معرفیشده بود. در ۲۸ آبان ۱۳۸۷ از مجموع ۲۷۳ نماینده حاضر در جلسه، ۱۳۸ نفر به انتصاب صادق محصولی رأی موافق و ۱۱۲ نفر رأی مخالف و ۲۰ نفر دیگر رأی ممتنع دادند. بهاینترتیب او با نیم رأی بیشازحد نصاب توانست سکاندار وزارت کشور شود. ازاینجهت رأی علی ربیعی با صادق محصولی قابل قیاس است.
دربازخوانی آرای ناپلئونی وزرا در مجلس میتوان به مردادماه سال 92 نیز اشاره کرد که محمدعلی نجفی با سابقه چهار دوره وزرات در دولتهای سازندگی و اصلاحات نتوانست بار دیگر بر کرسی وزارت در دولت تدبیر و امید تکیه بزند، آن هم با کسر تنها یک رأی ناقابل و به قول رئیس مجلس ناپلئونی {اینجا}!
در تمامی این موارد اگر نمایندههایی که رأی باطله یا ممتنع داده بودند، تکلیفشان را با استیضاح روشن میکردند، چنین نمیشد. چه آن 3 نمایندهای که امروز رأی باطله و ممتنع به ربیعی دادند، چه 20 نمایندهای که رأی ممتنع به محصولی دادند و چه 9 نمایندهای که رأی ممتنع به نجفی دادند، اگر به جهت نماینده بودنشان از جانب ملت احساس مسئولیت بیشتری کرده و تکلیف رأی خود را مشخص میکردند، چنین نمیشد. بالاخره یا ربیعی از وزارت خلع میشد، یا محصولی با آرای کمترتری وزیر نمیشد و یا نجفی... .
پیش از این هم در یادداشت دیگری نوشته بودم که مساله اینجاست که احساس تکلیف فقط در آستانه انتخابات به جهت اعلام نامزدی نباید گل کند. چرا وقتی برخی بر کرسی تصمیم گیری تکیه میزنند، احساس مسئولیتشان خشک میشود؟ مردمی که به این نمایندگان «ممتنع» و البته «همیشه در صحنه» رأی دادهاند، نباید گلایه کنند؟ اصلا اگر رأی همین مردم به نمایندگی این آقایان ممتنع بود، آنها میتوانستند نماینده مردم شوند؟ {اینجا}
امیدوارم اهمیت این موضوع در گیرودار تحلیلهایی از این دست که مدیریت جلسه استیضاح یک وزیر اصلاح طلب از سوی اغلب اعضای فراکسیون اصلاحطلبان -امید- با زیرکی لاریجانی به رئیسی اصلاح طلب (پزشکیان) واگذار شد تا توپ در زمین همین جناح بماند؛ نادیده انگاشته نشود. همچنین عدم پایبندی به تشکیلات و اینکه اعضای فراکسیون امید به جای تمکین به نظر جمعی آن همچنان بر طبل مخالفت با ربیعی بکوبند، بر این موضوع سایه نیفکند؛ و دست کم در کنار تمام اینها این نکته نیز دیده شود که فریدون حسنوند نماینده اصولگرای مجلس، اصلاح طلب بودن ربیعی و عضویتش در ستاد میرحسین موسوی را با برچسب «فتنه» مطرود ندانست بلکه عدم پایبندی «برادر عباد» به اعتقاداتش را زیر سؤال برد. ادبیات کلامی او که در مجالس پیشین از نمایندگان تندرو اصولگرا بود، تفاوت فاحشی داشت که نشان میداد عیار اصولگرایی تغییر کرده، هرچند سخنانش مستمسکی شد تا کواکبیان از عیار اصلاح طلبی سخن بگوید.
2727
نظر شما