محمد اکبری: قاهره این روزها، به شکلی فعالی در بازیهای منطقه ای خودنمایی می کند. از زمان روی کار آمدن سیسی و البته بعد از مقطعی کش و قوس تنش با سعودی، قاهره بالاخره در دام سعودیها افتاد و در تقلاست تا با حمایت های مالی ریاض، اقتدار گذشته را بازیابد. امروز مصر بیش از هر زمانی وابسته به منابع مالی سعودی است و البته این واقعیت نمود عینی نیز داشته است. ماجرای واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر که چند ماهی است در کانون منازعات داخلی مصر قرار دارد، مصداق بارز این ادعاست. با این حال آنچه در یک سال گذشته، موجب اهمیت یافتن این دو جزیره شده، موقعیت استراژیک آنهاست. قرار گرفتن این دو جزیره در مسافت کوتاهی از هم و درست در دهانه تنگه عقبه موجب شده تا تسلط بر این جزایر به نحوی قابلیت عبور و مرور از این آبها را به کشور مالک بدهد. برای بررسی بیشتر این موضوع با دکتر فیاض زاهد کارشناس ارشد مسائل بین المللی گفتگو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
بحث واگذاری دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان چرا در حال حاضر مطرح می شود؟ این دو جزیره از چه اهمیتی برای طرفین برخوردار است؟
برای اهمیت این دو جزیره باید به سالهای 1950 به بعد اشاره کنیم. این به آن سالها برمیگردد و از آنجا که قضایا بسیار به حوزه سرزمینی عربستان سعودی نزدیک است، از زمان ناصر عملا اداره و کنترل سرزمینی آن به دولت مصر سپرده شد، اما از نظر تحلیل فلات قارهای، جزایر در منطق جغرافیایی و تاریخ سیاسی عربستان سعودی است. عربستان یک کشور نوظهور است و نمیتوان همچنان که مصری ها اعتقاد داشتند قبل از شکل گیری عربستان به عنوان یک کشور این جزایر به مصر واگذار شده بود، ولی اگر مسئله شبهجزیره عربستان مبنا باشد چه در زمان عثمانی و چه الان، بیش از آنچه به مصر متعلق باشد در اختیار شبه جزیره عربستان بوده است. حالا عربستان سعودی به جهت اهمیت استراتژیکی که نسبت به دریای سرخ و همینطور جزایر سرزمینی خودش دارد، در ازای وامهای بسیار سنگین چه با عوض و چه بلاعوض به دولت مصر می پردازد، درصدد تصرف این جزایر است.
برای اینکه سلطه دریایی بیشتر خودش را در آبراهه اقیانوس هند و همینطور مسیر دریای سرخ حفظ کند. در هر حال این موضوع در پارلمان مصر مطرح وتصویب شده است و به نظر می رسد در مصر هم بیش از آنکه کنشهای اصیل سیاسی به همراه داشته باشد با نوعی ملیگرایی قابل احترامی که در مصر هست، مخالفتهایی را برمیانگیزد. با توجه به مواضع دولت عربستان سعودی و اخوانالمسلمین و با توجه به ریشهدار بودن جریان اخوانالمسلمین در مصر فکر میکنم طرفداران آن به شدت نسبت به این موضع، گارد دارند. یعنی بیش از آنکه مسئله به جغرافیای سیاسی برگردد به مناسبات سیاسی و اختلافات میان این گروهها و عربستان برمیگردد که امواجی را هم در مصر ایجاد کرده که به نظرم خیلی تعیینکننده نخواهد بود و سرانجام با آنچه که در دادگاه عالی اتفاق افتاده، به نظر میرسد که عربستان در ازای پرداخت پولها و وامهای سنگین به دولت مصر و همینطور حمایت سیاسی از السیسی این جزایر را به دست خواهد آورد. به نظرم فارغ از اینها موضوع چندان چه از نظر نظامی و چه از نظر ژئوپولوتیک از اهمیت برخوردار نیست که به آن پرداخته شود.
از موضع اسرائیل چطور میتوان نگاه کرد. نظر اسرائیل این است که این دو جزیره به نوعی در جنگهای شش روزه مبادله شده و باعث شد که مصر دست برتر داشته باشد. الان چنانچه این جزایر به عربستان برسد، اسرائیل از آن موضوع حمایت میکند و احساس میکند که از لحاظ جغرافیای سیاسی به نفع آن است؟
از زمان مذاکرات مربوط به برجام طی سه سال اخیر ولی به طور مشخص در یکسال اخیر اخباری وجود دارد مبنی بر ملاقاتهای پی درپی مقامات امنیتی و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با سران جدید عربستان سعودی مخصوصا محمد بن سلمان و اطرافیان او. به نظر میرسد که وجود یک دشمن فرضی مشترک به نام ایران بسیار اسرائیل و عربستان سعودی را بهم نزدیک کرده است. کشور مصر، کشور همسایه دولت اشغالگر صهیونیستی است. طبیعتا هرگونه کنشی که منجر به تضعیف موقعیت مصر شود، برای اسرائیل یک دام استراتژیک است. همانطور که ذکر شد، خود جزایر از نظر استراتژیک و از نظر نظامی خیلی در منازعه میان آینده روابط مصر و اسرائیل تعیینکننده نیستند ولی از نظر قدرت نمایی و از نظر پرستیژ برای عربستان میتواند اهمیت داشته باشد. دولت مصر هم میتواند از آنجا که این جزایر از مصر جداست و شاید پای هیچ مصریای تاکنون به این جزایر نرسیده باشد، پول خوبی در این رابطه بدست بیاورد. ولی الان روابط عربستان و اسرائیل بگونهای است که در این منازعه هم به صورت تضعیف وضعیت مصر نزدیک و هم تقویت عربستان دوست دور، طبیعتا اسرائیل موضع عربستان را مورد حمایت قرار خواهد داد.
به نظرتان روابط عربستان و مصر تحتالشعاع بحران قطر بهم نزدیک تر شده است؟ آیا همین شکل میتواند ادامه داشته باشد یا از آنجا که مصر کشوری است که در گذشته قدرت و رهبری جهان اسلام را داشته دوباره با بدست آوردن اقتدار گذشته، این فضا دوباره با عربستان تضعیف میشود؟
از زمان ماجرای مرسی و اخوانالمسلمین و البته رفتارهای خیلی نابخردانه یا حداقل غیرهوشمندانه مرسی و اطرافیانش فرصتی فراهم شد برای اینکه عربستان و لابی عربستان موفق شود در اینکه موضع خودش را تثبیت کند. میدانیم که اخوانالمسلمین مناسبات خوبی با عربستان نداشت، عربستان از مدافعان و حامیان حسنی مبارک بود و بخشی از اسناد ویکیولیکس گویای این حقیقت است که دولت عربستان در ماجرای سقوط حسنی مبارک به هیچ وجه اوباما را نبخشید و معتقد بود آن بی وفایی که در ذات آمریکاییهاست در ماجرای حسنیمبارک خودش را نشان داده ولی با قدرت گرفتن السیسی، عربستان به یکی از قویترین حامیان دولت مصر بدل شد. علیرغم پروپاگاندای فراوانی که عربستان می کند، عربستان سعودی با کسری بودجه قابل ملاحظهای روبهرو است. عربستان طی دو، سه سال گذشته خودش را درگیر جنگهای بیسابقه و هزینههای مالی فراوان نظامی در یمن کرده اما با همه اینها عربستان از مدافعان دولت مصر است. به نظر هم نمیرسد که در کوتاه مدت، تفاوت معناداری در روابط مصر و عربستان شکل بگیرد. مصر به شدت از نظر اقتصادی آسیبپذیر شده، بیثباتی گسترده در اثر رشد داعش و گروههای افراطی در مصر و همینطور مشکلاتی که در ارتباط با مسئله آقای مرسی و برخوردهای گسترده با اخوانالمسلمین که جریانی ریشهدار در مصر هستند، سبب میشود که مصر از درون همچنان دچار بیثباتی و چالش باشد. فکر میکنم که در یک فرآیند شاید میانمدت دولت مصر صلاح را در این بداند که شاید با دولت عربستان سعودی، روابط استراتژیک خودش را حفظ کند.
به توجه به تحولات پیش آمده و تنش های موجود به نظرتان روابط ایران و مصر در آینده کوتاه یا میانمدت چه چشماندازی دارد؟ در زمان حسنی مبارک این دو کشور روابط خوبی با هم نداشتند و بعد هم که اخوانیها آمدند، تغییر چندانی پیدا نکرد و الان هم که السیسی هست، باز یک فضای خوبی وجود ندارد. چه شرایطی باید شکل بگیرد که یک توسعه روابطی بوجود بیاید؟
به نظر میرسد که دورنمای روابط ایران و مصر در واقع چندان مثبت نخواهد بود منوط به آنکه روابط ایران و عربستان تغییر پیدا کند. امروز دولتهای مصر و عربستان، پیوندهای استراتژیک دارند. اگر ما با عربستان سعودی به یک نقطه فیصلهبخش برسیم که فعلا دورنمای آن در مناسبات ایران و عربستان وجود ندارد، طبیعتا راه برای گسترش مناسبات یا ترمیم آن فراهم خواهد شد. ما از نظر تاریخی، مذهبی و فرهنگی پیوندهای بسیار عمیقی با مردم مصر داریم. ادبیات، مطالعات مذهبی، همینطور مطالعات مربوط به تمدنها و سوابق تاریخی میان دو کشور بسیار قدیمی است. ما از زمان هخامنشیان آمد و شد داشتیم و پادشاهان ما به آنجا رفته و آنجا را اشغال کردند. بخشی از تمدن و فرهنگ مصر به ایران آمد و بخشی از فرهنگ و تمدن ایران حتی به لیبی رفت و امپراطوری باستانی ایران بسیار منطقه گستردهای را نمایندگی می کرد. مصر هم که یک بخشی از آن تمدن بود چه در زمان داریوش و چه در زمان کمبوجیه و خشایارشاه. به هر حال مصریان با ما روابط بسیار تاریخی دارند اما فکر نمیکنم در کوتاهمدت ما بتوانیم امیدوار به بهبود روابط ایران و مصر باشیم.
52312
نظر شما