جنگ حلب بدون در نظر گرفتن سرنوشت آن و نیز تاثیر موقتش بر توازن قوا،اما با درک نظامی، سرنوشتی محتوم برای هریک از طرفین رقم خواهد زد. توفق یا شکست در نبرد حلب، تنهامعادلات تاکتیکی نظامی را تغییر،ولی قدرت چانه زنی طرفین اصلی بحران برای نتایج سیاسی استراتژیک را بالاتر خواهد برد.تجربه 5 سال اخیر این رابه اثبات رسانده است.

"اوریانا فالاچی باید امروز زنده می بود و کتاب خودرا با نشانه هایی شرم آورتر از جنگ ویتنام تکمیل می کرد. فاجعه سوریه".
نبردهای تقریبا یک ماهه اخیر در حلب اهمیت آن را برای طرفین داخلی و بین المللی جنگ به یک نبرد حیثیتی تبدیل کرده است. شرایط نظامی و زور آزمایی متقابل حکومت سوریه و مخالفان مسلح آن در حلب شاید ابعادی متفاوت تر از بسیاری جنگ های مشابه 5 سال گذشته نداشته باشد،اما تغییرات و نابسامانی های سیاسی اخیر ،درست یا غلط، رژیم آقای اسد و مخالفانش از یک سو و حامیان منطقه یی و بین المللی آنها از سوی دیگر را به نتیجه رسانده کلید حل بحران سوریه جایی در شهر جنگ زده حلب پنهان است. مشخص نیست آنها چگونه به این نتیجه رسیده اند، در حالی که همواره برحل بحران این کشور مصیبت زده از راه سیاسی و اینکه مشکل سوریه راه حل نظامی ندارد تاکید کرده اند.
گروهی از محافل و تحلیل گران نظامی منطقه می گویند جدای از اینکه هیچ ادبیات و واژه مشترکی سیاسی و غیر نظامی برای ایجاد یک فضای سیاسی حداقلی میان طرفین وجود ندارد، ظاهراپیروزی های اخیر ارتش سوریه خصوصا در منبج تقریبا همه طرف های نبرد را به این نتیجه رسانده که جدای از هزینه های آن،جنگ تنها راه حل برای پیروزی ست.
متاسفانه عدم موفقیت در اعلام آتش بسی کوتاه ووفادارانه که حداقل بتوان تحت تاثیر آن کمک های امدادی را به دست ساکنان غیر نظامی حلب رساند نشان می دهد طرفین منازعه در نگاه سیاسی به آخرخط رسیده اند. دیمیتسورا نماینده دبیر کل سازمان ملل روز پنج شنبه با خشم اظهار داشت تلاش های او برای راضی کردن طرف های جنگ به منظور یک آتش بس موقت و ارسال کمک به 250 هزار غیر نظامی محاصره شده در حلب با ناکامی روبرو شده است.
اینکه تلاش های طرفین اصلی برای ایجاد یک آتش بس موقت (حداقل 48 ساعته)موفق خواهد شد یانه؟اثباتا شاید بتواند تا حدی نماینده دبیر کل سازمان ملل را راضی کند،دستکم تا به آن اندازه که وی را برای ادامه ماموریتش راضی نگه دارد.اما چنین اقدامی قطعا تاثیری پایدار بر تحولات نخواهد گذاشت. مسکو می گوید برای برقراری آتش بسی 48 ساعته آماده است.آخرین خبر ها نیز از آغاز یک طرح زمان بندی برای آتش بس حکایت دارد. دیپلماتیک مقیم مسکو گفته اند موقعیت برترجنگی نیروهای اسد با حمایت نظامی روسیه ونیز شرایط اسف بار مردم حلب، شایدمسکو رامتقاعد کند فارغ از نتیجه کوتاه احتمالی آتش بس که بیشتر می تواند بازسازی نیروهای مخالف باشد، با آتش بس موافقت کند.سخنگوی وزارتخارجه ایالات متحده نیز روز جمعه گفته واشنگتن حتی به یک آتش بس موقت که باعث کاهش خشونت ها شود راضی ست و بر همین اساس گفتگو میان واشنگتن - مسکو در جریان است.
اما چه خوشبیانه آتش بسی برقرار شود یا شوربختانه چنین نشود، جنگ حلب فارغ از نتیجه آن برای طرفین، بعید است بتواند تحول عمده یی در کلیات بحران سوریه را رقم بزند،امیدواری بی مورد است.
حلب شهری استراتژیک در شمال سوریه است که بود و نبود آن در دست یکی از طرف های جنگ، صرفا موقعیت کنونی آنها را ارتقاء یا تنزیل خواهد داد،نه بیشتر. هرگاه پیروزی های مشابه طی سالهای اخیر توانست توازن نهایی قوای سیاسی و نظامی را به نفع طرف پیروز رقم بزند اینبار نیز اینچنین خواهد شد.آنچنان که همین قاعده تحلیلی - کلامی به صورت معکوس می تواند برای طرف شکست خورده نیز صادق باشد. عبدالقادر الحاجی یکی از فرمانده ارتش آزاد با سرخوردگی گفته" شرایط سخت و شکننده است".
با توجه به چنین تجربه یی فکر میکنم جنگ حلب بدون در نظر گرفتن سرنوشت آن و نیز تاثیر موقتش بر توازن قوا،اما با درک نظامی سرنوشتی محتوم برای هریک از طرفین چون گذشته رقم خواهد زد. توفق یا شکست در نبرد حلب، به باور من تنهامعادلات تاکتیکی نظامی را تغییرولی  قدرت چانه زنی طرفین اصلی بحران - بهتر است گفته شود روسیه و ایالات متحده -  برای نتایج سیاسی استراتژیک رابالاتر خواهد برد.همانگونه که یادآور شدم تجربه 5 سال اخیر و در نبردهای مشابه این رابه اثبات رسانده است.
با نگاهی سیاسی این پارادوکس آزار دهنده قابل فهم نیست"" در حالی که همه از ضرورت حل سیاسی این بحران به عنوان تنها راه حل سخن می گویند ،اما چگونه است که پیروزی در یک نبرد را(امروز حلب و شاید فردا رقه و یا جای دیگر)کلید حل نهایی بحران می دانند؟.
جنگ برای صلح!!؟.خدای من،باورش سخت است.آیابرای سوریه همه چیز تمام شده ؟. نمی دانیم!. سوریه در پس سیاست ها و اشتباهات استراتژیک کشور هایی مانندسعودی هاو قطری ها و ترکیه آن روز(امروز را نمی دانیم) بی تفاوتی و البته همراهی غرب که تصور می کردند رژیم اسد 48 ساعته سقوط خواهد کرد به ویرانه یی تبدیل شده، آیا تجزیه وبالکانیزه خواهد شد یانه؟. این راهم نمی دانیم!. شور بختی تمام عیاری ست، اما نه جایی برای خوشبینی و نه چیزی برای بد بینی باقی نمانده!.پیکر بی جان کشوری به نام سوریه اکنون روی دست همه مانده و هیچکس نمی داند با آن چه کند؟.اما هر چه هست بی تعارف هم مسکو وهم واشنگتن نباید احساس کنند در مقابل این فاجعه قرن تنها مسئولیت اخلاقی دارند. تا زمانی که چنین احساسی وجود دارد و اینکه تصور می کنند شاید جنگ سرنوشت سوریه را تعیین کند!اوضاع برهمین منوال پیش خواهد رفت.ایلان که مرد،امااین را ازنگاه عمران 5 ساله به خوبی می توان فهمید و درک کرد.matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 569323

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =