تجزیه عراق و سوریه منطقه را به جنگ می کشاند

همه کشورهایی که در موضوع داعش درگیرهستند، لازم است اولا واقعیت سیاسی جامعه عراق، ثانیا موقعیت خود و ثالثا جایگاه رقیب را در منطقه به رسمیت بشناسند و به یک همگرایی ولو ناخواسته منطقه ای تن بدهند.در حقیقت منطقه به یک گفتمان مشترک امنیتی و منافعی با حضور همه بازیگران نیاز دارید. تعریف امنیتی خلیج فارس، تعریفی مشارکتی است. شبیه سازمان امنیت و همکاری اروپا.

در واقع دولت عراق به صورت مشخص برای از بین بردن داعش چه اقدامات اساسی می تواند انجام دهد؟
متین مسلم: دولت بغداد باید زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انشقاق ملی را از بین ببرد. درواقع چرخه عضو گیری داعش و هر نیروی بالقوه مخرب ضد وحدت ملی، قومیتی و مذهبی را از بین ببرد. الان سطح نارضایتی در کشور بالاست و با شعار هار بی پشتوانه، دولت نمی تواند پروسه انسجام ملی را شکل دهد. نه تنها نمی تواند، بلکه برعکس به قدرت گرفتن گروه هایی مثل داعش کمک می کند که کرده است. دولت عراق لازم است ملت عراق را به عنوان یک پدیده کامل و بدون تبعیض در همه جهات به رسمیت بشناسد. اینکه دولت آقای عبادی یا آقای فواد معصوم بتوانند چنین کاری بکنند، نمیدانم، چندان خوشبین نیستم. اما بی شک در بروز وضعیتی امروزی نوری مالکی یک مقصر اصلی است. جامعه عراق اکنون به لحاظ ایدئولوژیکی، قومیتی، نژادی و حتی مکانیزم های دفاعی فروریخته و چند گانه است.
ارتشی با معیار های قابل قبول و کارآمد وجود ندارد، پلیس به شدت فاسد است. مشخص نیست به ساختار حاکم بر چنین ترکیب چند گانه و متضادی بتوان نام یک دولت ملی را اطلاق کرد. حتی با تعاریف سنتی! چه رسد با معیار های مدرن، به چنین تجمعی از نیروهای متضاد، دولت نمی گویند.
بیایید قدری واقعی به پدیده ها نگاه کنیم. در همین تحول نظامی اخیر که حلقه آخر فروپاشی سیاسی در عراق بود، حدود 5 تا 8 هزار نیروی ارتش نه تنها در برابر 200 نفر میلیتسیای تروریست داعشی عقب نشینی می کنند، بلکه مهم ترین سلاح ها و تجهیزات مدرن خود را در اختیار آنها قرار میدهند. منبعی رسمی تایید نکرده، اما گفته شده حدود 40 تانک پیش رفته،صدها خودرو زرهی مدرن، هزاران قبضه سلاح های سنگین، نیمه سنگین و سبک و انواع مدرن موشک های ضد تانک و ضدر ادوات زرهی را بدون آنکه از بین ببرند تسلیم داعش کرده و از شهر عقب نشینی کردند. عادتی بد از سوی ارتش که ابتدا و یک سال پیش در همین ایام در موصل انجام داد. در مقابل داعش را ببینید،در آمادگی نظامی بسیار بالا و قدرت اطلاعاتی حیرت آوری بسر می برند. آنان دقیقا می دانستند هم در الرمادی چه خبر است و هم در درون ارتش و پلیس عراق!. نمی توانید انکار کنید که داعش بدون مقاومت وارد الرمادی و قبل تر موصل شد.فراموش نکنید شکست در موصل یا الرمادی، تکریت تنها مربوط به توان نظامی داعش نیست. این پازل را باید واقع بینانه کنار هم چید و نتیجه سیاسی و امنیتی لازم را گرفت. حتی اگر خوشایند نباشد که پیشاپیش می گویم نیست.
* به نظر می رسد پس از مدتی از حضور داعش در عراق و جنایت های این گروهک علیه شهروندان و مردم بی دفاع عراقی کشورهای منطقه ای به نوعی این اقدامات را محکوم و موجی از مخالفت ها را در پی داشت. اگر چه ترکیه و عربستان به حمایت از داعش شناخته شده اند ولی تا اندازه ای تحت فشار افکار عمومی مجبور به عقب نشینی شدند در عین حال شاهدیم با حمله اخیر عربستان به یمن تا اندازه ای خطر داعش کمتر مورد توجه کشورهای منطقه ای قرار گرفته است. به نظر شما چه سیاست هایی به منظور همگرایی منطقه ای در مبارزه با داعش باید اتخاذ شود؟ آیا عربستان و ترکیه همچنان به حمایت های خود از این گروهک ادامه خواهند داد؟ آیا منافع آنان در حمایت از داعش برای طولانی مدت هم تامین شدنی است؟
متین مسلم: به باور من بخش زیادی از مشکلات منطقه به نامشخص و سردرگمی سیاست های آمریکایی ها مربوط می شود که فاقد یک اصول راهبردی روشن و موثر است. رفتار واشنگتن بیشترتابع تاکتیکی شکننده است تا متکی به اصول استراتژیک. آنها استراتژی روشنی در خارومیانه عربی و خلیج فارس ندارند. از یک طرف واشنگتن نگران تامین امنیت و منافع منطقه ایی و بین المللی ایالات متحده است و از طرف دیگر استراتژی آقای اوباما بر این قرار گرفته "مساله تو؛ مساله توست،اما به هر صورت مساله من نیست. "آقای رئیس جمهور معتقد است که خودتان بر مشکلاتتان فائق بیایید و امنیتتان را تامین کنید. من مسوول تامین امنیت شما نیستم بلکه مسوول تامین امنیت منافع ایالات متحده هستم". البته در اینجا آقای رئیس جمهور به 2 سوال و تناقض پاسخ نمی دهد. اول، با توجه به اینکه ایالات متحده مسئولیت مستقیمی در بروز وضعیت کنونی دارد و اخلاقا نمی تواند از زیر بار مسئولیت های خود شانه خالی کند، چگونه میان این مقوله و نگاه امنیتی تفاوت قائل می شود؟. دوم،بسیار خب! آقای اوباما مایل به دخالت بیشتر در اوضاع و فرو رفتن در باتلاق عراق نیست و این برای ما قابل درک است. اما چرا دست دولت عراق برای مقابله با داعش و تروریسم را هنگامی که به دنبال همکاری بیشتر مثلا با ایران است بسته و دولت ضعیف و مریض العبادی را تهدید به عدم همکاری با تهران می کند. به هر حال این را که نمی توانیم انکار کنیم این تهران بود که عامل اصلی عدم پیشروی داعش در بسیاری از مناطق و یا شکست آن بود. اما خب، تهران هم توان نامحدودی ندارد و امنیت ملی اش در مخاطره بوده و دغدغه های خاص خود را دارد. به هر حال کاخ سفید دیر یا زود نه تنها باید بر این تشویش و بی تصمیمی خود فائق بیاید ،بلکه ضرورتا لازم است به سوالات پیرامون 2 تناقض اشاره شده پاسخ بدهد. ایالات متحده واقعیات منطقه را باید زودتر قبول کند.
* این فقط مربوط به عراق می شود؟
متین مسلم: البته که نه! این سردر گمی در کل سیاست منطقه ایی و جهانی ایالات متحده دیده می شود. از چین وکره شمالی گرفته تا روسیه و اوکراین و شرق اروپا. از آفریقای سفید و سیاه گرفته تا حوزه کارائیب و آمریکای لاتین. مثلا همین خاورمیانه را ببینید.کاخ سفید و وزارت خارجه نمی دانند با آن چه کنند. یکی از دلایلی که بهار عربی در خاورمیانه شکست خورد، این بود که آمریکا نتوانست درک درستی از تحولات داشته باشد. وقتی خود را در برابر تحولات و جنبش هایی عمومی ملی و مذهبی عربی دید که آمادگی برخورد با آنها را نداشت . این تحولات که عملا به یک خلاء سیاسی و ساختاری منجر شدند، ایالات متحده سردر گم،اما ترجیح داد کماکان از متحدان عرب محافظه کار سرکوبگر و به شدت بد سابقه در زمینه حقوق بشر و آزادی های اجتماعی و سیاسی حمایت کند. در حالی که بروز خلاء در تحولات اجتماعی و جایجایی های قدرت سیاسی یک امر معمول و بدیهی در تحولات ملی بوده و بروز آن را نباید غیر معمول فرض کرد. اما کاخ سفید قادر به درک و پذیرش این واقعیات بیرون زده در جامعه عرب نشد و به حسب عادت انتظار داشت همه چیز در سینی طلا آورده شود. ایالات متحده به قیمت حمایت از اعراب مرتجع و سنت گرا و حفظ آرامش گورستانی، تداوم سرکوب و نقض حقوق بشر و آزادی های سیاسی و اجتماعی در جوامع عربی را قبول کرد. اما نتیجه آن چه شد؟ پر شدن پادگان های داعش و تداوم نا امنی ها در خاورمیانه. لیبی و کشته شدن سفیر آیالات متحده در این کشور ببینید ویا بحرین، یمن، سوریه و مصر،اینها تنها نمونه های آشکار این وضعیت هستند. آتش اصلی زیر خاکستر است.
مسئله ایران در کجای این معادلات قرار دارد؟
متین مسلم: ایران هم بخشی از ماجراست،اما بخش مهم آن. آمریکا به دنبال آن است با حل معضل پرونده اتمی ایران به سراغ دیگر پروژه های منطقه ایی خود برود ، آنگاه به تدوین یک استراتژی روشن اقدام نماید. شاید ایالات متحده تصور می کند تا حل مسئله ایی به نام ایران، هرگونه فرآیند تبیین راهبرد استراتژیک و ترسیم نقشه راه منطقه غیر ممکن است. نمیدانم؛ البته خیلی ها در واشنگتن اینگونه فکر نمی کنند و تصوری دیگر دارند. اما تا آنجا که به آقای اوباما مربوط می شود و این ربط موجب خشم اعراب شده ، حل معضل اتمی ایران و تثبیت جایگاه این کشور در منطقه، راهی تضمین شده و مطمئن تری برای تامین ثبات و امنیت پایدار در خاورمیانه عربی و خلیج فارس است. از جنبه عملی در یک مورد، نحوه برخورد ایران با داعش در عراق و از جنبه تئوریکی نگرش های جدیدی که در سیاست خارجی ایران دیده می شود و همچنین تاکیدات مکرر پرزیدنت روحانی بر همکاری برای صلح و رفع تنش با جامعه بین المللی در اعتقادی شدن این موضوع نزد کاخ سفید که با ایران می توان کنار آمد و کارکرد با این کشوربسیار موثر و مقرون به صرفه می باشد بوده است. ایران هم اکنون با ثبات ترین و آرام ترین کشور در منطقه است. دلیلی ندارد ایران نتواند مشکلاتش با ایالات متحده را حل کند. در غیر اینصورت دلیل نداشت آقای اوباما حاضر به دادن چنین بهای سنگینی شود. البته این به معنای نداشتن اختلاف با تهران نیست. اما اختلافات دیگر به منازعات منتهی نخواهند شد. نه تهران و نه واشنگتن این را نمی خواهند.
* اعراب یا ترکیه و اسرائیل فقط شاهد ماجرا خواهند بود یا به کارشکنی های خود ادامه خواهند داد؟
متین مسلم: آنها کار های طبیعی خود را خواهند کرد. ایجاد ناامنی، تداوم جنگ، ترویج ایران هراسی، خرج کردن پول در واشنگتن و نیویورک. همه اینها برای ایجاد ترس در دل آمریکا و اروپاست. اعراب، ترکیه و اسرائیل به هر قیمت که شده می خواهند پای نظامی آمریکا را مجددا به منطقه باز کنند یا حداقل دغدغه آن را نگه دارند. شاید در دوره روبه پایان آقای اوباما موفق نشوند؛اما بعد از او را نمی دانم. ایران و آمریکا اکنون در شرایط اعتمادی بسیار حساسی قرار دارند و به قول اهالی بروکلین، ساعت ها برای آنها چون ثانیه ها می گذرد. خیلی ها در بروکلین می گویند، اگر حواست نباشد، ممکن است تانگوی میشل لافلین به رقص مرگ مدلینی تبدیل شود.
* آنها می توانند پای آمریکا را دوباره به عراق و منطقه باز کنند؟
متین مسلم: اشاره کردم، تا زمانی که آقای اوباما در کاخ سفید است خیر، بعد از آن را نمی دانم. اما به فرض ضعیف موفق شوند، این بازگشت چندان گسترده نخواهد بود. شاید عملیاتی محدود و موردی. ولی باید صبر کرد. به هر حال که تاکنون آمریکا زیر بار نرفته .به همین دلیل اعراب خود این وظیفه را به صورت کاریکاتوری عهده گرفته اند، اما در یک تناقض مضحک گرفتار شده اند. از یک طرف درگیر مسائل داخلی خود هستند،از یک طرف داعش بر دروازه های پایتخت های عربی می کوبد و از طرف دیگر عملا مشغول حمایت گسترده از داعش برای به بازی گرفتن غرب خصوصا ایالات متحده در منطقه، تضعیف دولت عراق، سرنگونی بشار اسد و مقابله ایدئولوژیک با ایران هستند. به قول کسینجر خاورمیانه واقعا منطقه ایی عجیب و البته شگف آوری ست! این تناقض البته در بلند مدت به فروپاشی عربی منجر خواهد شد.
* با توجه به شواهد و قراین موجود بخشی از نیروهای مبارز داعش در عراق چه در رده های بالا و چه در رده های پایین تر، نظامیان بعثی وفادار به صدام هستند که از آموزش های نظامی پیشرفته ای هم برخوردارند. به همین خاطر ممکن است شکست داعش در این منطقه تا اندازه ای دشوار باشد. در مجموع فکر می کنید شکل گیری داعش در عراق ماحصل چه عوامل و شرایطی بوده است؟
متین مسلم: قبلا یاد آور شدم. داعش محصول شکاف نیروها و عوامل سیاسی در منطقه است. داعش از زمانی قدرت گرفت که روابط ایران و عربستان از یک سو و ایران و ترکیه از سوی دیگر رو به تیرگی گذاشت. داعش هم اکنون برای منطقه به مثابه یک اپیدمی است که به اهالی "شهر خاورمیانه" حمله کرده، در حالی که اهالی محله های این شهر، با یکدیگر می جنگند و به هم تندی می کنند.کشورهایی مانند ایران، عربستان، ترکیه، و از همه مهم تر آمریکا نگاه و درک متفاوتی از مفهوم امنیت و همکاری مشترک، توزیع قدرت و توازن استراتژیک دارند. ریشه اصلی منازعه و اختلاف هم در همین 3 عبارت نهفته است. تا این 3 مفهوم به یک مثلت متساوی الاضلاع تبدیل نشود مشکل منطقه عربی و خلیج فارس حل نخواهد شد. امتزاج مثلث یاد شده ضرورتا به درک مشترکی از ثبات استراتژیک و تامین و تضمین منافع منجر خواهد شد. تامین و تضمین ثبات و منافع به این اعتبار که همه قادر خواهند بود سهم و موقعیت خود و طرف مقابل را به رسمیت بشناسند و با آن کنار بیایند. در واقع پروژه حذف طرف مقابل متوقف شود.نکته ایی که آقای ظریف چند روز پیش با زیرکی تمام به ان اشاره کرد و گفت ایران به دنبال حذف عربستان در منطقه نیست. همین نکات مهم و حساس است که موجب شده وزیر خارجه ایران به فردی متفاوت در نزد جامعه بین المللی تبدیل شود. همه طرف ها دیر یا زود باید پاره ایی واقعیات را بپذیرند.
*با توجه به حضور یک سال و اندی از حضور داعش در عراق برخی کارشناسان احتمال تجزیه این کشور را بیش از پیش می دانند. به نظر شما چه راه حل اساسی با توجه به اوضاع منطقه ای، شرایط داخلی و جامعه شناختی خود عراق به لحاظ اقلیمی و بومی می تواند در این خصوص راهگشا باشد؟ جدا کردن بخش هایی از عراق تحت عنوان مناطق سنی نشین، کردنشین و شیعه نشین چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟
متین مسلم: تجزیه عراق به سه بخش شمالی کرد،میانه سنی و جنوب شیعه خطرناک ترین پروژه منطقه طی 80 سال اخیر خواهد بود. تجزیه عراق مقدمه تجزیه سوریه به 4 بخش مجزا است. بخش شمالی کرد،بخش مناطق علوی نشین وفادار به اسد، بخش های شرقی تحت کنترل داعش و نهایتا مناطق تحت سیطره مخالفان اسد . این هیچ ربطی به اقدامات 4 سال اخیر و فعلی اسد و جنگ های او با مخالفانش ندارد. اساسا موضوع اسد و اقدامات او را با اقدامات داعش باید از هم تفکیک کرد. خطر اصلی متوجه شرایط ژئوپولتیک سنتی ثبات ساز منطقه است که در موقعیت ویرانگری قرار گرفته. تجزیه سوریه یا عراق یعنی آغاز دومینویی فروپاشی کشورهای منطق و تداوم جنگ و خونریزی. در منطقه ،خصوصا عراق ما اکنون دچار یک تناقض ساختاری ویرانگر هستیم. از یک سونیروها و عوامل ملی وسیاسی متحد گرا خواهان حفظ اقتدار و تمامیت ارضی کشورشان هستند ، از سویی دیگر همان نیروها به نوعی خواهان قدرت گرفتن و رسمیت دادن به نیروهای اجتماعی قومیت ها،ملیت ها و نژادهای تابعه خود شده اند که لزوما فدرالیسم از آن استنباط نمی شود. مشکل بتوان این دور راکنار هم قرار داد. عراق و سوریه،لیبی،سودان نمونه هایی از این تناقض به شمار می روند.
* در این میان آیا ایران باید نگران باشد؟
متین مسلم: البته پروژه تجزیه رسمی عراق یا سوریه می تواند نگران کننده باشد، اما مسائل به همین سادگی ها نیست. به جز واکنش های عراق و یا ترکیه که اکنون اردوغان سرخورده از نتیجه انتخابات بر آن حکم میراند، مطلقا ایران زیر بار چنین چیزی نخواهد رفت. نه به خاطر اینکه ایران مناطق کردنشین دارد ،بلکه به دلیل تأثیرات بسیار منفی و خطر ناک تجریه این دوکشور بر ثبات منطقه نگرانی بالقوه وجود دارد.باید توجه داشته باشیم فرض تاثیرپذیری تشکیل دولت کردستان عراق بر حوزه کردنشین ایران چندان موجب نگرانی نیست. کردهای ایران ممکن است از برخی از مسایل ناراضی و معترض باشند، اما نارضایتی آنها هیچگاه به قیمت جدایی و یا حتی مهاجرت انسانی از ایران نبوده و نیست. این ویژگی اصلی کرد ایرانی است که با کرد عراقی یا سوری ویا ترکیه ایی بسیار متفاوت است. کرد عراقی، ترکیه ایی و سوری در نهایت قربانی قرارداد سایکس- پیکو 1916 هستند که موجب شد در طول سالها به عنوان یک نیروی سرخورده اجتماعی و ستم کشیده در بطن کشور هایشان باقی بمانند. اما کرد ایرانی اینگونه نیست و هیچ وقت زیر سلطه عثمانی ها و انگلیس ها ویا فرانسوی ها نبوده و یک نیروی سرخورده اقدامات استعماری نیست. کرد های ایرانی هیچگاه داعیه تجزیه و جدایی از ایران نداشته اند و خود را اتفاقا از هر ایرانی ،ایرانی تر می دانند. آقای بارزانی خوب میداند چه می گویم. امیدوارم ایشان که فرد شناخته شده سیاسی و موجهی هستند،اشتباهات محاسباتی، تجربه تلخ و در نهایت درس تاریخی مرحوم مرحوم ملا مصطفی را از یاد نبرد .
*در ساختار داخلی عراق، آیا عواملی وجود دارد که مانعی برای تجزیه این کشور باشد؟
متین مسلم: در ساختار کرد عراقی ما با پدیده یکسانی روبرو نیستیم، آقای طالبانی و فواد معصوم از مخالفین اصلی و درجه یک تجزیه عراق هستند. آقای طالبانی جمله معروفی دارند و می گوید "من همواره گفته ام که اگر ما بخواهیم از عراق جدا شویم، کجا برویم! ما یک واحد سیاسی هستیم که به خاطر عراقی بودنمان در اتحادیه عرب، جامعه عرب، خاورمیانه، خلیج فارس و همسایگی ایران مطرح بوده و موردهستیم". پس مسائل به این راحتی هم که امثال آقای بارزانی فکر می کنند نیست. پیش بینی قطعی من این است که آینده عراق متشکل خواهد بود از حداقل سه حوزه جمهوری فدرالی. در این جمهوری فدرالی، کردها، سنی ها و شیعیان با حفظ تمامیت ارضی عراق،به اهدافشان خواهند رسید.به اعتقاد من شیعیان هم از تشکیل یک دولت فدرال در قالب یک عراق واحد در منطقه جنوب استقبال می کنند. اینکه دولتی محلی که همه مناسباتش متعلق شیعیان باشد و بر شمال خلیج فارس ، منابع نفتی جنوب و اماکن مذهبی منطقه تسلط داشته باشد، شاید برای ایران هم خوب باشد. ایران با یک دولت محلی تابع حکومت فدرال راحت تر می تواند همکاری کند. البته اینها وجوه خوشبینانه قضیه است.
*با این وجود کشورهای منطقه باید چه سیاستی در پیش بگیرند؟
متین مسلم: به صورت کلی همه کشورهایی که در موضوع داعش درگیرهستند، لازم است اولا واقعیت سیاسی جامعه عراق، ثانیا موقعیت خود و ثالثا جایگاه رقیب را در منطقه به رسمیت بشناسند و به یک همگرایی ولو ناخواسته منطقه ای تن بدهند.در حقیقت منطقه به یک گفتمان مشترک امنیتی و منافعی با حضور همه بازیگران نیاز دارید. تعریف امنیتی خلیج فارس، تعریفی مشارکتی است. شبیه سازمان امنیت و همکاری اروپا. اروپا یی ها به لحاظ دغدغه های امنیتی و نظامی همکاری و همگرایی مشترک دارند، اگر چه به لحاظ سیاسی و اقتصادی و سطح اجتماعی متفاوت بوده و در یک سطح نیستند. خب چرا این مدل در منطقه خاورمیانه پیاده نشود؟ اگر آلمان، فر انسه و بریتانیا را 3 محور اصلی سازمان امنیت و همکاری اروپا فرض بگیریم (و تا حد زیادی خوداتحادیه اقتصادی اروپا) که فرض درستی هم هست، چرا ایران؛ ترکیه و عربستان نتوانند از این الگو تبعیت کنند. شاید در نهایت چاره ای جز این هم نباشد.

(بخش پایانی گفتگو با پایگاه خبری شفقنا.23/3/94)

matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 425544

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناصر A1 ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
    4 1
    همه فرقه های مذهبی خصوصا گروه های شیعه باید خلع سلاح شوند و دولتی فراگیر با مشارکت همه و دولتی غیر مذهبی تشکیل گردد.
  • فرهاد A1 ۱۸:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
    2 0
    حالا که تجزیه نشدن هم البته روی کاغذ منطقه رو به جنگ کشوندن. اول سوریه، بعد عراق، بعد لبنان، الان یمن فردا ؟؟؟ با این وجود که اینها فقط روی کاغذ تجزیه نشدن چونکه بعضیها دوست ندارن تجزیه بشن. وگرنه در عمل سالهاست که تجزیه شدن.
  • مهدی A1 ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
    2 3
    امیدوارم سانسور نشه.این که فکر کنیم کردهای ایرانی خودرا آریایی بپندارند و در صدد جدایی برنیایند اشتباه محض خواهد بود.مدارک بسیاری برای نقض این ادعا وجود دارد. 1زمان رضاشاه و پسرش مگر دنبال جدایی نبودند؟؟؟مگر حکومت شیعه برسر کار بود؟؟؟ 2نقشه های کردستان بزرگ چاپ شده را مگر نمیبینید که چگونه حتی خوزستان هم درون آن قراردارد؟؟؟ 3عامل مذهب را نادیده نگیرید. 4در ضمن باشروع فرآیند تجزیه در عراق و سوریه و گسترش به ترکیه،برفرض کردها ادعای استقلال نکنندبعید است ادعا نکنند بلوچها، عربها،آذریها و ترکمنها چطور ساکت خواهند بود.
    • ایرانی A1 ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۷
      0 1
      این واقعا درست نیست که وضعیت کردها در عراق و سوریه و ترکیه رو با ایران مقایسه کنیم و نتیجه یکسان بگیریم. کردها در عراق نسل کشی شدن و بمب شیمیایی خوردن، در ترکیه کشتار و تبعید شدن و در سوریه بهشون شناسنامه داده نشد تا خودشون رو عرب معرفی کنن. بنابراین همیشه اختلافاتی با دولتهای این کشورها خواهند داشت، چونکه حافظه تاریخی بدی از وضعیتشون دارن. اما در ایران کردها در هر جایی از جمله در هشت سال دفاع مقدس همواره در خط مقدم بودن و بمب شیمایی خوردن و خیلی از شهرها و روستاهاشون ویران شد. مشکلاتی هم بوده ولی این مشکلات در همه جای ایران بوده. وجود احزاب خرابکاری مثل منافقین، مثل فرقه دموکرات آذربایجان، مثل حرکتهای افراطی در سیستان و بلوچستان، ترکمن صحرا و ... نشان دهنده این موضوعه. تفرقه نندازید.