روایت علی مرادی از دوپینگ و قربانی شدن شاهین نصیری نیا/آقای چمران چه کار به وزنه برداری دارید؟

علی مرادی می گوید الان پول در دنیا حرف اول را می زند و این اتفاق تاثیر زیادی روی ورزش داشته است.

مرتضی رضایی - مهری رنجبر:علی مرادی خیلی ساده و شفاف حرف می زند.او خودش می داند که در انتخابات فدراسیون وزنه برداری آسیا چه بلایی سرش آوردند و یا به تعبیر خودمانی"دورش زدند" اما با این حال می گوید:«بالاخره دوره شان تمام می شود.تا آخر که قرار نیست بمانند.الان خودشان هم پشیمان شده اند و از کشورهای مختلف بارها با من تماس گرفته اند.»یک جنگ داخلی و مچ اندازی قدرت فیتیله اختلاف را آنقدر بالا برد که آخرین کرسی اجرایی ورزش مان هم از دست رفت.پستی که حالا در دست عراقی ها است و شاید اگر اختلاف های داخلی نبود امروز سرنوشت چیز دیگری را برای وزنه برداری ایران رقم می زد.حسرت از دست رفتن پست دبیر کلی فدراسیون وزنه برداری شاید در آینده بیشتر به چشم بیاید.جایی که احتمالا نیاز به حمایت برای دفاع از حق وزنه برداران به وضوح احساس خواهد شد.جایی که بدون شک نیاز هست تا یک نفر در مجامع بین المللی مقابل دشمن تراشی ها و سوء استفاده ها بایستد و اجازه ندهد تا وزنه برداران ایران هم با وزنه های پولادی بجنگند و هم با عوامل بیرون از گود.

*ما با از دست دادن پست دبیر کلی کنفدراسیون وزنه برداری آسیا،آخرین کرسی اجرایی ورزشمان را از دست دادیم، چیزی که همه از آن می نالند.دقیقا جاهایی که لازم است،با تبر یکدیگر را می زنیم؛ یعنی جاهایی که خودمان همدیگر را برای از دست دادن کرسی ها زده ایم، هیچکس این کار را نکرده است. بعد از این همه سال سابقه اجرایی چه حسی داشتید وقتی دیدید چاره ای جز انصراف ندارید؟

اولا از دعوت شما تشکر می کنم و ثانیا الان در ایام مبارک دهه فجر قرار داریم، خود این تحول و انقلاب برای ما که فرزند آن هستیم پیام هایی داشت و آن هم درس استقامت بود؛ من در ورزش این کشور رشد پیدا کرده ام و ماحصل آن هم( چه دوره قهرمانی خودم به مدت 12سال و بعد از آن هم دوره مدیریتی در فدراسیون وزنه برداری این ورزش احیا شد. 12 سال به عنوان فرزند ورزش این کشور در جامعه بین المللی بودم و علیرغم کارشکنی هایی که می شد، به لطف خدا در آنجا علی مرادی نه تنها از دست نرفت بلکه سربلند از آن موقعیت بیرون آمد.من فکر می کنم ورزش کشورمان با وجود فرزندی به نام علی مرادی سربلندی خودش را در جهان نشان داد. ممکن است از نظر شکلی دبیرکلی؛یعنی آخرین پست موثر ورزش کشور را از دست داده باشیم، ولی من آنجا به عنوان یک امانتدار بودم و وقتی این پست را تحویل گرفتم، یک ورق کاغذ هم به عنوان دبیر کل آسیا به من تحویل ندادند.این همه افتخارات آمد و علاوه بر آن همان روزی که چنین اقداماتی داشت انجام می شد، بیلان کاری که ما دادیم نزدیک به 300میلیون تومان یعنی چیزی حدود صد هزار دلار ذخیره در بانک بود.

ماحصل همه آنها این بود که از 15مدال در المپیک لندن 13مدال به آسیا آمد.وقتی من این پست را تحویل گرفتم اروپا خیلی از ما بالاتر بود، اما الان شرایط قاره آسیا نسبت به سایر قاره ها هم از نظر مدیریتی و هم از نظر توانمندی های فنی بسیار بالاتر است. این افتخار ورزش کشور ما است.به نظر من کارشکنی ها و کم لطفی ها باعث می شود انسان قوی تر شود. ما نگاهمان این است که به لطف خدا به عنوان یک سرباز خدمت کرده ایم، الان هم راضی هستیم به رضای خدا! حسی هم که آن روز داشتم، حقیقتا متاسف از این بودم که ورزش کشورمان هشدار من را خیلی دیر متوجه شد. حتی  سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران یک ضیافت شام برگزار کرد که در آن بسیاری از کشورها آمدند و حمایت خودشان را اعلام کردند.ما در دوره های گذشته اصلا چنین موردی را ندیدیم یا همین جا حتی در خبرها هم نیامد. یکی دو هفته قبل از این که به قطر بروم، من و حسین رضازاده جایی در وزارتخانه نشستیم و صحبت کردیم،به ایشان گفتند شما یک نفر را معرفی کنید.این موضع،موضع شورای معاونین وزارتخانه ورزش است و فقط بحث ما نیست، بحث نظام و کشور است؛ ایشان گفت: باشه! اما در حقیقت با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن بود.به هر حال این کار نشد و اتفاقات دیگری افتاد. البته من نمی خواهم بگویم این در رای گیری که آنجا انجام شد تاثیری داشت، آنها اهدافشان را از قبل مشخص کرده بودند و  لیستی  بسته بودند که به جز رضازاده یک ایرانی هم در آن نبود. این کارها انجام شده بود و چیزی هم که اینها می گفتند که شما بیا و معرفی کن، تاثیری نداشت چون آنها کار خودشان را می کردند. من از این متاثر شدم، چرا که با خودمحوری،ورزش کشور ما هیچگاه پیشرفت نکرده است.

*شما از چه زمانی فهمیدید در لیست نیستید؟ بالاخره کشورهای عربی 4 سال قبل برای به دست آوردن این پست خیلی از کمک شما استفاده کردند، این را نمی شود کتمان کرد.

زمانی که به فرودگاه رسیدم و جو را دیدم، متوجه شدم گروه هایی که یواش یواش ورود پیدا می کنند با خانواده دعوت شده اند و از آن موقع که در هتل مستقر شدم، دیدم نگاه، دیدگاه و  برنامه هایشان با قبل مقدار زیادی فرق کرده. حتی بعضی کشورهایی که از نظر اعتقادی هم با ما نزدیک هستند مثل فلسطین و سوریه، دیدم که آنجا مسائل را به یک سمت و سوی دیگری بردند.حقیقتا این وضعیت آنجا زیاد برای من خوشایند نبود.

*4 سال قبل شما به این رئیس قطری خیلی کمک کردید.آن هم برای این که بتواند از چین این کرسی را ببرد؟

8 سال پیش رقابت بین چینی ها و عراقی ها بود و چنین تعاملاتی انجام شده بود. آنها 8 سال پیش با فدراسیون جهانی و چینی ها بستند که مسیر یک مسیر دیگری باشد و آن کرسی به امارات رسید. دور بعد در خود عراق یک سری مشکلات به وجود آمد، این دوستمان می گفت من خون ایرانی در رگهایم هست.این چیزی که شما گفتید درباره هشت سال پیش و در عراق درست است، ما آمدیم و کمک کردیم و وقتی تثبیت شد، کارهایی انجام داد که بعد از انتخابات مسکو که انتخابات جهانی بود صورت گرفت.

*این افراد و گروه ها چه زمانی با آیان گره خوردند؟

آیان قبل از این که انتخابات مسکو شروع شود یعنی بعد از المپیک لندن، به من گفت فلانی این آخرین دوره است که من شرکت می کنم، تو کمک کن انتخاب شوم، بعد می خواهم آن را تحویل بدهم.او یک رقیب از آمریکا داشت که برنامه جامعی برای توسعه وزنه برداری در سطح جهان نداشت و یکی از کسانی بود که در یک المپیک قهرمان رومانی بوده، بعد به آمریکا رفته و پناهنده شده بود و الان جز کمیته المپیک آمریکا است؛ آن شخص یک بار هم زمان آقای افشارزاده به  ایران آمده بود. برنامه اش زیاد جالب نبود. یک ایتالیایی هم رقیب اصلی آیان بود که رئیس فدراسیون اروپا است.با او هم نشستیم به تعاملات رسیدیم.بعد آیان گفت آقای مرادی با آسیایی ها هماهنگ کن که اینطور بشود و آن طور بشود که گفتیم باشه! تا آن زمان اینها در تقابل با آیان بودند و قطری....

*نماینده قطر این را یک خطر بزرگ می دید، چون او می توانست رای بگیرد؟

آفرین! انتخابات انجام شد و فرد ایتالیایی نزدیک 60 رای و آیان نزدیک به 80 رای آورد.از این 80 رای بیست و چند تا از خود آسیا بود و بعد رای آفریقایی ها را هم گرفتیم.در این بازه زمانی اتفاقات زیادی افتاد که جا برای بحث زیاد دارد.فقط تا این اندازه به شما بگویم که خیلی از آسیایی ها پشیمان هستند.آن هم به خاطر انتخاباتی که برگزار شد. این را هم بگویم که آنها بازی را باختند؛ این ها آمدند چنین برنامه ای را پیاده کردند که وقتی من جو را دیدم، فهمیدم صلاح نیست بیایم و اصرار بی مورد در مورد یک موضوعیتی است که اصلا شرایط آن، شرایط دیگری است و فرق کرده.این گذشت و به این نتیجه رسیدند که علی مرادی منافع ما را نمی تواند تامین کند. ولی این به جهان ثابت شد که علی مرادی به عنوان نماینده کشور ایران منافع دنیای وزنه برداری را تامین می کند و حتی در رای گیری نایب رئیسی این مسئله اثبات شد؛ من اتفاقا به خاطر همین موضوع در این انتخابات وارد شدم.16سال پیش نایب رئیس آسیا بودم و برایم انگیزه و جذابیتی نداشت جز این که به خاطر کمک به وزنه برداری جهان و آسیا بیایم. آمدم،ایستادم، دوستمان هم که آخرین نفر شده بود آنجا بود، من هم بودم، آنجا علی رغم این که همه این ها ایستاده بودند من 26 رای آوردم.

*شما به چندتا رای نیاز داشتید؟

من رای آوردم! 26رای یعنی نفر ششم شدم، این ها آمدند رای ها را خواندند و گفتند آقای مرادی ششم.آیان هم آنجا بود، بعد که به من رای ها را نشان دادند، دیدیم که یکی از آرا خط خطی شده و یکی دیگر هم سفید بود. معمولا در این شرایط برگه رای کنار گذاشته می شود نه مثلا شمایی که اسمتان آمده و خط خطی شده. آنها کل آرا را باطل نکردند وفقط علی مرادی را حذف کردند.من آمدم گفتم به این اعتراض بکنم؟ چه بگویم؟ اینها که بازی در می آورند! خود دوستانی که آنجا بودند دیدند این ها بازی را باخته اند و فکر می کنند مثلا برده اند!الان شرمندگی بسیار شدیدی دامنگیر خود اینها شده است. یک سری ها از بعضی کشورها تماس می گیرند، من جوابشان را نمی دهم؛ چون خیلی بد رفتار شد. البته نه با من بلکه با خودشان بدرفتاری کردند چون اخلاق را شکستند.

*یعنی می گویید این انتصاب بود به جای انتخاب؟

در یک انتخابات دیگر مثلا همین هیئت رئیسه، بعد از نواب رئیس باید هیئت رئیسه انتخاب می شدند، کاندیداهای هیئت رئیسه 15-16 نفر بودند که ده نفر باید انتخاب می شدند؛ مطمئن باشید اگر آنجا هم رای گیری انجام می شد، این دوست ما رای نمی آورد. آنجا گفتند تو و تو و تو بکشید کنار! اینها هم قبول کردند، چون پول گرفته بودند. اینها که کنار رفتند ده نفر ماندند که آن ده نفر هم بدون رای گیری انتخاب شدند. در حقیقت این انتخابات انتصابی بود.در کل الان جهان در قسمت آسیایی در یک شرایط سردرگمی قرار گرفته، چون می دانند اکثر اینها به خصوص اعراب دیسیپلین ندارند و یکی از موفقیت های ما در رابطه با توانمندی های مدیریتیمان همین نظم و انضباط فردی و تیمی بود.

 اگر آن موقع بعد از انتخابات مسکو با آیان، علی رغم این که من یک سری انتقادات فنی تخصصی دارم، به تعامل می رسیدم یعنی یک مقداری می خندیدم، الان من رئیس فدراسیون آسیا حتی در قطر بودم. چرا که او حرف من را به لحاظ فنی بهتر می فهمد؛ 12سال پیش همین افرادی که الان آمدند، در بازی های آسیایی بوسان کره جمع شدند که آیان را بزنند، من پای کار او ایستادم.

*اختلاف شما و آیان از کجا کلید خورد؟ در ماجرای دوپینگ 9 نفره شما بعدها ضمنی گفتید این اتفاق یک جورهایی تسویه حساب با من بوده و از آنجا تاماش آیان جنگش با شما علنی شد، چه اتفاقی رخ داد؟

من قبلش گفتم او یک سری چیزهایی به من می گفت؛ قاعده اش این است همانطور که در داخل هم داریم می بینیم، با دیپلماسی خنده و اینجور چیزها یک جورهایی قضیه حل و فصل می شد. با توجه به این که تا قبل از این هم یکسری چیزهایی که من می گفتم به نفع کار او در وزنه برداری جهان جلو می رفت، مثلا این را در ورزش مجارستان اخراجش می کردند و اصلا می گفتند این نباید در مجارستان بماند! ما با هیئت رئیسه جمع شدیم و گفتیم گیریم که اینجوری هم بشود، مسائل داخلی اینها به ما ربطی ندارد ولی نباید مسائل بین المللی وزنه برداری آسیب ببیند و همه به توافق رسیدیم. خب این به نفع خود او هم بود.

*در مورد آن ماجرایی که در مورد ما اتفاق افتاد می گویند دوپینگ در وزنه برداری وجود دارد و شما در هر زمانی تست دوپینگ از یک وزنه بردار بگیری مثبت می شود؟

نه اینطور نیست؛ دوپینگ را باید یک مقوله یا پدیده مذموم اجتماعی بدانید. شما این را با شعار و حرف که نمی توانید اصلاح کنید. الان خود مقررات دست و پا شکسته فدراسیون بین المللی که می گوید من با دوپینگ مبارزه می کنم، چقدر توانسته روی کاهش درصد دوپینگ در دنیا یا در رشته های دیگر تاثیر بگذارد؟ آن قوانین یکی بحث پول است. این همه پول می گیرند آیا واقعا توانسته نسبت به این موضوع این درصدها کاهش پیدا کند؟ شما آمار دارید، از سایت فدراسیون جهانی هست درصد بگیرید ببینید چقدر نسبت به سالهای گذشته تغییرات داشته؟ رشته های ورزشی دیگر هم همینطور؛ شما نمی توانید با یک واقعیت که وجود داشته شعاری برخورد کنید. در مورد کاهش یا پیشگیری یا کنترل دوپینگ من اتفاقا اعتقادم این است که کشور ما در زمان مدیریت من در این 12سال یکی از موفق ترین فدراسیون ها بود که در تمام مسابقات  مدال های بسیار زرین با قداست و اتفاقا پاک را به دست آورد.

*ولی شما 9 تا دوپینگی داشتید؟

این خارج از اردو بوده؛ خارج از اردو، خارج از مسابقات یک سری مکمل هایی استفاده می شود که شما نمی توانید تضمین کنید.این مکمل ها در این زمینه کاری استاندارد است یا نه؟ در کل رشته ها اینطور است چون سیستم شما یک سیستم قوی نیست.

*شفاف تر حرف بزنیم؟

بفرمایید.

*شاهین نصیری نیا در المپیک آتن چه اتفاقی برایش افتاد؟ دستش شکست، مصدوم شد یا این که گفتند اگر مدال را بگیری دوپینگی محسوب می شوی؟

این هم جز همین مسایلی است که می گویید با یک مورد که نمی توانید دنیای وزنه برداری را ...

*شاهین دوپینگ کرده بود؟

من به شما می گویم دنیای وزنه برداری دارای این ویژگی ها است. در کنارش کسی را هم نمی توانی بگویی نیست.یعنی شما ....

*یعنی هر زمان دوپینگ هر کس را که بخواهند می توانند تایید کنند؟

ما همانجا که شما الان می گویید،طلایی ترین دوره جهان را داشتیم. مگر غیر از این است که دو تا مدال طلا داشتیم؟ همانجا برخوردهایمان را هم کردیم.

*بقیه مدال هایمان هم طلا بود؟

بله صد در صد! می خواهم بگویم وقتی سیستم قوی حرکت می کند...

*ما ستاره مان را به عنوان قربانی دادیم که بعد از او شخص دیگری ستاره شود؟

دقیقا درست می گویید! ولی در کنار این اگر سیستم شما سیستم قوی باشد، می روید و اتفاقا بیشتر از آن حقمان را می گیریم؛ آن موقع آقای هاشمی طبا برای اولین بار آی یو سی ممبر شده بو.وقتی این ها این حرکت را کردند، خیلی از دوستان ما حتی نیامدند دفاع کنند.خودم رفتم برخوردهای لازم را کردم و اتفاقا براساس همان شد که کورش باقری 300گرم وزن بدنش ایراد داشت والا مدال می گرفت. خودش به خاطر اختلافاتی که با ایوانف از نظر تمرینی و اینها داشتند 300-400 گرم وزن بدنش ایراد داشت وگرنه سوم می شد. از آنجا که شاهین نصیری آنطور شد حرکت های ما قوی تر شد. مگر الان چین نیست؟ تمام دنیا در تمام رشته های ورزشی در رابطه با این موضوع مبتلابه این موضوع هستند.

*امکان این نبود که این مشکل را یک جور دیگر حل کرد، مثلا او آنجا نقره بگیرد؟

شما یک چیزی می گویید! آنها قوی تر بودند.

*خیلی جالب این است که شما این را پذیرفتید؟

شما همین انتخابات را ببینید، الان در دنیا پول حرف اول را می زند. شما یک چیزی اول صحبت هایتان گفتید، این ها را به هم پیوند بدهید؛ شما می گویید ریاست و فلان، من می گویم اتفاقا کارهای سخت را دوست دارم. آن چیزی که شما گفتید اتفاقا ما قوی تر شدیم و بعد از آن در سال بعد بدون ایوانف با مربی داخلی آمدیم و دو مدال گرفتیم. همان کوروش باقری مدال طلا گرفت، حسین برخواه چهارم شد؛ همین آقایان فرار کردند و نیامدند. شما برو بک گراند بعد از بازی ها را ببین. ما ایستادیم. در المپیک کلی اینها هزینه کرده بودند؛ البته ما هم کار کرده بودیم، اما اینها نمی توانستند یکی از وزنه های اصلی جهان را به کلی کنار بگذارند و اگر ما این جو را متوجه نمی شدیم طبیعی است که چنین اتفاقی می افتاد.

*یعنی او را دوپینگی می کردند؟

نه فقط او را!

*خیلی بیشتر؟

حالا من نمی توانم بیشتر از این مسئله را باز کنم.من هم باید یک محفوظاتی داشته باشم!

*بله درست است. ولی خیلی جالب است.مطمئنم اگر الان با هر کدام از رئیس فدراسیون ها یعنی مثلا رئیس فدراسیون وزنه برداری روسیه صحبت کنیم، قطعا در مورد مدال دسته 105کیلو لندن حرف های دردناک نگفته زیادی دارد. دو ورزشکار روس همزمان یکی اتفاقی دیسک کمرش می گیرد و ...

اتفاقا ما نسبت به دیگران خیلی جلو هستیم، اما قدر خودمان را نمی دانیم. نمی دانم چه جوری بگویم. الان جهان شرمنده این مملکت است.من سرباز این مملکت هستم.آنها می دانند که جهان و حتی آسیا مدیون وزنه برداری ایران است. در حقیقت آنها یک چیزی گرفتند یک چیزی تحویل دادند؛ حالا در این زمینه ما باید اتفاقا محکم تر و قوی تر باشیم نه این که یارو .... ما بگوییم خداحافظ شما! من این ها را می گویم که بگویم ما باید قوی تر برخورد کنیم، منتها به شرطی که شرایط خودمان را درک کنیم. من به دوستان هم گفتم اگر هر تحولی در وزنه برداری کشورمان بخواهد به وجود بیاید، الان باید باشد. اگر فردا با همین نگاه جلو بروید شما توسری خوری بیش نیستی، کما این که همین الان هم یک همچین پستی... شما اصطلاحات بهتری بلدید!

الان این را آمدند بازی می دهند و با یک هیمنه بزرگ آن را می زنند؛ همکارهای محترم شما در مسابقات آسیایی بودند.نه این که بخواهیم گردن کشی کنیم، اما برخوردهایی که رئیس فدراسیون جهانی با شخص بنده دارد با هیچ کس دیگر ندارد، حتی این اعراب علی رغم پول هایی که می دهند. چون می داند با یک آدم حرفه ای مثل خودش برخورد می کند؛ البته ما هم نیاز به راهنمایی داریم، من اگر شش ماه جلوتر از این رئیس فدراسیون وزنه برداری ایران بودم و ورزش کشور ما این را می فهمید، این اواخر کمیته ملی المپیک یک نامه برای رضازاده فرستاده بود که آقا نایب رئیس و ... از یک کشوری به من گفتند که ایشان اینطور گفته، گفتم اشکالی ندارد ایشان رئیس فدراسیون است، برای نایب رئیس کاندیدا شده! ولی من را هم معرفی نکردند و من به عنوان دبیر کل به کمیته المپیک رفتم.

*و بعد از آن...

من می گویم که اگر نماینده این مملکت هستم یا نیستم اما عضوی از ورزش این کشور که هستم.  یک نامه به تمام کشورها فرستادند، دیر شده بود، ولی باز تاثیر خودش را گذاشته بود. الان هم من چیز دیگری می گویم،وزنه برداری جمهوری اسلامی ایران دارای تاریخچه است و نمی توانند با آن چنین برخوردهایی کنند، مگر این که از داخل مشکلاتی داشته باشیم که بود! آن بحث9 نفری هم که شما فرمودید من اواخر داشتم خرد جمعی را وارد می کردم؛ برخی افرادی که نگاه کوتاه و بسیار تنگ نظرانه نسبت به موضوع داشتند و ده دوازده سالی هم کنار من بودند اجازه نمی دادند بعضی ها بیایند. این اختلافات از داخل به بیرون کشیده شده بود و او مترصد چنین برخوردهایی بود؛ با توجه به موضوع طبیعی است که یک چنین اتفاق ناگواری رخ بدهد.

*چه اتفاقی می افتد.آنها چه می کنند که هر وقت از آنها تست بگیری دوپینگ از کار درمی آید؟ الان نادو بیاید از بچه ها تست بگیرد همه مثبت می شود؛ این دوپینگ ها واقعا کم سابقه است؟

الان این مسابقاتی که با انتخابات همزمان بود، مسابقات جوانان و نوجوانان آسیا؛ چند سال است به این مسابقات تیم نفرستادند؟ پارسال که برای تایلند فرستادند، 4نفرشان این طوری شدند. این نشان می دهد که شما آنقدر در سیاست این طرف و آن طرف رفته اید که زیربنای کلی را رها کرده اید. در همین مسابقاتی که اخیرا برگزار شد شما به بهانه دعوتنامه تیم را نفرستادید، مگر این همه کشور نبود،چطور فقط شما نرفتید؟ببینید در این ورزش خیلی مشکلات هست، یک ویرانه الان تحویل داده می شود. شما الان هیچ چیزی نداریذ، هیچ پشتوانه ای از لحاظ مسائل کاری ندارید، کار بسیار سختی است و شما نمی دانید چقدر باید کار شود.

الان وضعیت طوری است که بعضی از ورزشکاران مثل کیانوش رستمی گفته اند که می خواهند خداحافظی کنند.

شما بروید در استان ها و در بدنه تیم ملی ببینید چه خبر است؟ حالا که به هیئت ها اشاره کردید یک پدری مسئول یکی از این استان هاست، پسرش آمده می گوید این بچه من الان نوجوانان است، این آمار و این ارقام و این هم رکورد؛ راست می گوید دیگر در این ورزش معیار رکورد است. با آن رکورد باید قهرمان آسیا می شد، اما او را اعزام نکردند. خب این بچه عمرش دارد از بین می رود و این فرصت دارد می سوزد. اینها به نظر من کم لطفی هایی است که در حق آنها می شود، قبل از این که آنها محروم کنند شما داری محروم می کنی؟ چه کسی این حق را می دهد که شما اجازه ندهید تیم به خارج از کشور برود؟ این خودش کم لطفی نیست؟ من می خواهم بگویم به فکر ورزش باشیم تا مسایل و منافع شخصی خودمان. سئوال من این است که آقای چمران چه کار دارد به این چیزها؟ چرا مثلا هادی ساعی نیامد حمایت کند؟

آقای رضا زاده به آقای ساعی نامه زد...

به غیر از نامه شما نمی دانید چه کارهای دیگری دارد انجام می شود. همین الان اینها را بنویسید؛ شما به ورزش مملکت چه کاری دارید؟ اگر بحث قانون است چرا از او دفاع نکردید و از این دفاع می کنید؟ دفاع بکنید حرفی نیست من می خواهم بگویم وزنه برداری دارد آسیب می بیند.

چرا از دنیامالی دفاع نکردند به او گفتند استعفا بدهد؟

چرا از او هم دفاع کردند.خود اینها رفتند پیش این بنده خدا گفتند صلاحیت..... ما قبل از رفتن یک جایی نشستیم بنده خدایی برگشت گفت من برای ایشان نامه زدم که شما حضورت غیرقانونی است و همان نامه را هم برای این بنده  خدا زدند و گفتند تو باید استعفا بدهی.این قسمت ها را نمی خواهم بازگو کنم اما کم لطفی می شود.همین چیزها من را قوی تر می کند؛ چرا برای این که می بینیم مسائل پوشالی است، اهداف من اهداف قشنگی است. آن کسی هم که آن بالاست، این چیزها را می بیند. اینقدر بدتر از اینها را زده اند که ما الحمدالله قوی تر ایستادیم.

*همیشه برایم سئوال بود که چرا اینقدر طالع بچه های 1990 که قهرمان آسیا شدند، شوم بود.تیمی که خود شما در آن وزنه زدید، یکی دو تا که زیر 50سال فوت کردند. مثل تیموری، در کل خیلی سرنوشت خوبی نداشتند؟

اتفاقا وزنه برداری رشته ای است که پیشکسوت های خیلی خوبی دارد، خوب و محترم! من نمی دانم منظور شما چیست که من پاسخ بدهم. ولی اسطوره های ورزش کشورمان که جا دارد از آنها یاد کنم مثل مرحوم نامجو و مرحوم سلماسی (که هفته قبل هم اتفاقا سالگردش بود) واقعا جز افتخارات کشور بودند.

*آنها نسل سوخته وزنه برداری هستند، مثلا ما در دهه 60 هم مجتبی محرمی و ... را نسل سوخته می گوییم؛ انگار آن تیم هم یک سرنوشتی مثل آنها داشتند؟

اتفاقا من با این نظر شما کاملا مخالفم؛ می توانم جور دیگری بگویم، اگر این دوستان یا افراد دیگر در ورزش نمی آمدند و قوی تر و بزرگ تر نمی شدند، کجا می رفتند؟ ورزش اتفاقا باعث شد که هم این دوستان ماندگار شدند و هم در جامعه به عنوان افرادی که الگوهای رفتاری مناسب هستند معرفی شدند. ما در همین موضوعی که شما اشاره فرمودید، اتفاقا در همان دوره و از هم دوره های خودمان شهید اسماعیل اعلمی را داشتیم که اینها افتخارات مملکت هستند. آقای سردار آزاده و علی والی را داشتیم. منتها مظلومیت این رشته ورزشی است که حجب و حیا اجازه نمی دهد یک سری اقدامات صورت بگیرد.این چیزهایی هم که شما الان می بینید واقعا به عنوان یک فرهنگ غلط در همین مدت 7-8ساله رشد کرده و پیش از این اصلا اینطور نبوده است.پیراهن تیم ملی واقعا برای هر کدام از افراد احترام و قداست خاص خودش را داشت و افراد هم واقعا قانع بودند. الان اتفاقاتی افتاده که بحث مسائل مالی همه جا افراد به آن مبتلا هستند، خب در این ورزش هم طبیعی است.

*چطوری شما با توجه به سالهای جنگ و ... وقت می کردید وزنه بزنید؟

ما یک تعهدی در خودمان می دیدیم.چون انقلاب، انقلاب خودمان بوده و هست، خودمان آمدیم در تظاهرات خیابانی بعد هم پاسداری های شبانه وبعد هم ... الان هم همین نگاه را به عنوان یک سرباز داریم.من آن موقع هم به عنوان وزنه بردار با دوستان دیگر در مسابقات برون مرزی شرکت می کردم.همانجا می دیدم علیه کشورما ظلم هایی می شود، تمام دنیا علیه ما تبلیغات و اقدامات منفی انجام می دهند؛ عزیزان ما می روند در منطقه با دست خالی به شهادت می رسند و مثلا در بازی های آسیایی 1982 دهلی، بچه های ما مشغول مسابقه بودند، اینها پشت در می آمدند و علیه انقلاب و مملکت شعار می دادند.ما در این مملکت زندگی می کنیم با همه خوبی ها و بدی ها، بعد یک سری هم از این گروهک ها چنین کارهایی می کردند. اتفاقا می گویم بعضی از این ورزشی های خوب مثل نادرفریاد شیران مثل همین بچه های متعهدی که آن موقع بودند همین محمد دادکان، جمع می شدیم می گفتیم چرا توهین می کنید و دروغ می گویید؟ پاسخ به  اینها هم تعهدات اخلاقی ما بود، هم ملی و هم ارزشی. ما فکرمان باید در رقابت باشد یا در این افکار؟ در داخل هم با همین نگاه می آمدیم و هم فعالیت داشتیم و هم کارهای ورزشی مان را انجام می دادیم، این نگاه باعث می شد که ما اتفاقا فعالیت های ورزشی و اعتقادی مان را بیشتر کنیم والا آن موقع نه امکاناتی داشتیم نه ... واقعا با دست خالی! الان من اعتقادم این است با این امکاناتی که به لطف خدا و این توانمندی هایی که به دست نظام برای ورزش کشورمان ایجاد می شود، واقعا این افتخاراتی که کسب می شود کم است و باید بیشتر از اینها باشد.

*برای ریاست فدراسیون کاندیدا می شوید؟

شدم! ثبت نام هم کردم!

*چقدر امیدوارید که برگردید. شما یک دوره ای تقریبا طولانی این مسئولیت را داشتید، فکر می کنید در رقابت با کسانی که از شاگردهای شما بودند مثلا حسین رضازاده( اگر از عضویت شورای شهر استعفا بدهد و برسد) موفق می شوید؟

البته اینها به من ربطی ندارد، من خودم  فرض را بر این گذاشتم که ایشان می توانند بیایند و حالا قانون چه چیزی می گوید را خودش می داند و تکلیفش را با این موضوع باید مشخص کند. این چیزی که شما فرمودید من الان صد در صد باید نگاهم و برنامه هایم با آن زمان متفاوت باشد و حتما باید یک تفاوت هایی را لحاظ کنیم.یکی از این تفاوت ها خرد جمعی و رجوع به آرا و افکار جمعی است. فدراسیون به نظرم نمی تواند با یک نگاه و یک فرد و یک خرد جلو برود.این باید تغییر پیدا کند. کمیته ها و هیئت رئیسه فعال شوند و ساختار پویایی شکل بگیرد. ضمن این که این دیگر نظر هیئت هاست هر جور که خودشان بخواهند می توانند سرنوشت این ورزش را رقم بزنند.

*الان شما خیلی از هیئت ها دور هستید؟

نه اتفاقا اینطور نیست؛ من آن زمانی که در کنفدراسیون بودم وظیفه ای نداشتم، ولی حسب این که یک مواردی بین کشورها عادلانه توزیع شود(از جمله در به کارگیری برخی هیئت ها در بدنه فنی برنامه بین المللی وزنه برداری آسیایی) با آنها صحبت و گفتگو داشتیم. آنها نقطه نظراتشان را می گفتند یا حتی بعضی از امکانات را به صورت رایگان توزیع کردیم. با هیئت ها مرتب در ارتباط بودیم و هستیم. الان هم همینطور با آنها تماس داریم، صحبت می کنند و نقطه نظراتشان را می گویند، یا ارائه برنامه هایی که درخواست می کنند را به آنها مطرح می کنیم.

*خودتان چقدر امیدوارید؟

اولا امیدمان به خدا و ائمه معصومین هست، حالا دیگر اعتقادم این است که هر سرنوشتی که بخواهد شکل بگیرد لطف خداست؛ من در این میدان آمدم و خیلی هم مصمم هستم.ضمن اینکه خود دوستان خواستند که بیاییم و آمدیم و ثبت نام کردیم. این دوستان هم در صحبت هایی که با هیئت ها می شود خیلی من را مصمم تر می کنند و به لطف خدا امیدوارم بتوانم بیشتر از گذشته در خدمت این ورزش باشم.

*اگر رای نیاورید چه می شود؟

به هر حال بستگی به نظر دوستان دارد.چیز خاصی نمی شود ما باز هم به عنوان نماینده ورزش کشورمان هستیم و می رویم دوباره ورزش می کنیم. 

4141

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 399992

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مطلع A1 ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    5 41
    این آقا فقط به فکر خودشه و بس
  • مهربان A1 ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    29 2
    با ایشان موافقم
  • طراحی سایت IR ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    10 4
    سایت بسیار خوب و مفیدی است ممنون از مطالب خوبتون
  • بی نام RO ۰۹:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    9 4
    ادم سردرد میگیره
  • بی نام A1 ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    101 3
    رضازاده تتمه دولت احمدی نژاد در ورزش است
  • سام EU ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    25 5
    هرکی فهمید چی شد به ما هم بگه
  • بی نام A1 ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    71 1
    امیدوارم رضازاده هم از شورای شهر و هم از فدراسیون وزنه برداری بیرون برود و ما دیگر شاهد حضور اینگونه افراد قدرت طلب در امور حساس نباشیم، حیف که ایشان حضور در قدرت را به حضور در قلب مردم ترجیح داد.
  • سعید A1 ۲۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    17 0
    از پاکی ورزش فقط شعارش باقی مانده