پيروز مجتهدزاده، استاد دانشگاه تهران در رشته جغرافیای سیاسی درباره مشکلات ترجمه کتابهای سیاسی در ایران می گوید: بزرگترین مشکل در کار ترجمه متون علمی در علوم سیاسی، همانند دیگر متون علمی در علوم انسانی، نبودن هیچگونه استاندارد و کنترل در کار است. در این وادی، هرکسی در هر درجه و رتبهای از تحصیلات در رشته مربوطه، و در هر میزانی از آشنایی با زبان علمی و اغلب بدون آشنایی لازم با اصطلاحات علمی در رشته مربوطه، خود را واجد شرایط ترجمه علمی میبیند و اغلب پیش میآید که مترجم داوطلب وقتی در جریان کار دچار مشکل میشود، به کمک جستن از دیکشنری (واژهنامه) های فارسی - انگلیسی و یا حداکثر انگلیسی - انگلیسی روی میآورد و نتیجه کار چیزی کمتر از فاجعه نیست؛ فاجعهای که در نهایت سبب رواج کژاندیشیهای حیرت انگیزی است که در جامعه ما به حساب «اندیشه سیاسی» در غرب گذاشته میشود و فهم ما را از واقعیتهای اندیشه علمی یا فلسفی غرب دچار مشکلات فراوانی میكند.
مجتهدزاده در گفتگو با خبرگزاری ایبنا به چند نمونه از ترجمههای نادرست اصطلاحات علمی اشاره کرده است:
1- ترجمه نادرست اصطلاح استیت state به دولت: استیت (state) در انگلیسی و برابر آن در فرانسه به صورت اتا etat از دیرباز از سوي دستاندکاران علوم سیاسی و حقوق بینالملل در ایران به صورت «دولت» ترجمه شد و این گونه ترجمه نارسا آشنایی اندیشههای ایرانی نسبت به این مفهوم را برای بیش از یک قرن دچار مشکلاتی اساسی كرد.
واژه state در زبانهای اروپايی به معنی «حالت» است و در برخوردی جغرافيايی - سياسی «حالت سياسی» کشور را بيان میکند که شامل همان «نظام حکومتی» يا ساختار سياسی عمودی سازماندهنده محيط جغرافيايی کشور است و «سرزمين territory» چهره افقی آن محسوب میشود. واژه state در زبان فارسی، در کاربرد اصلی، با دو مفهوم «حکومت» و «کشور» مترادف است. ولی در ترجمه نادرست state به صورت «دولت»، این اجبار پیش آمد که مترجمان برای تفکیک مفهوم «حکومت» یا « کشور» از مفهوم government به معنی «دولت»، دچار مغلطه شوند و استیت را «دولت به معنی عام» و گاورنمنت را «دولت به معنی خاص» تعریف کنند، و همین مغلطه در امر ترجمه اصطلاحات علمی سیاسی است که برای بیش از یک قرن از توانیابی اندیشه ایرانی در تشخیص ابعاد گسترده و ژرف معانی و دقایق مفاهیم مربوط به این اصطلاحات جلوگیری کرده است.
2- ترجمه نارسای لیبرالیزم Liberalism به آزادی ضد اخلاقی: متاسفانه در ترجمه واژه لیبرالیزم به جای القای معنی واقعی این اصطلاح به صورت «فلسفه سیاسی مبتنی بر جهانبینی ناشی از آزادی و برابریخواهی» این اصطلاح را به صورت یک اندیشه سیاسی مبتنی بر بی بند و باری اخلاقی و متضاد با دینداری در سیاست ترجمه کردهاند که فقط میتواند گویای افراطگرایی لیبرالیستی یا لیبرالیزم لگام گسیخته باشد.
3- ترجمه نادرست دموکراسی Democracy به آزادی و بی بند وباری سیاسی: ترجمه نادرست و تفسیر نارسای اصطلاح دموکراسی در ایران، این اصطلاح را درکشور ما با آزادی بیحساب و بی بند و باریهای سیاسی برابر ساخته و تا آن اندازه سبب تحریف اندیشه سیاسی ایرانیان از مفاهیم واقعی این فلسفه سیاسی شده است که عملکرد دموکراسی را در مکانیزم هر اندازه نارسای «انتخابات» خلاصه میبینند و «دموکراسی» بدون تحزب را عملی میدانند. ادامه این نارسایی مفهومی ناشی ترجمه و تفسیر نارسا سبب شده است تا اندیشههای ایرانی به فراست در نیابد که دموکراسی در عمل چیزی جز حاکمیت مطلق قانون نیست که آزادیها را در چارچوب قانون محدود میکند.
4- ترجمه نادرست نظام نوین جهانی new world order به نظم نوین: منظور دولت نومحافظهکار «جورج دبلیو بوش» در ایالات متحده از طرح اصطلاح «نظام نوین جهانی» اعلام فرا آمدن دوران تازهای در نظام یا ساختار ژئوپولیتیک جهانی بود که با نظام کهنه جهانی، یعنی نظام جهانی که میان دو قطب ژئوپولیتیکی شرق و غرب متفاوت است و در دوران نوین ایالات متحده امریکا به عنوان تک ابرقدرت جهانی در راس ساختار هرمی قدرت را میگیرد. این اصطلاح از سوی برخی نا آشنایان با مباحث ژئوپولیتیک در کشور ما به صورت «نظم نوین» ترجمه شد که فهم ژئوپولیتیکی تحولات جهان سیاسی را برای مدتی دشوار كرد. در این برخورد توضیحات مفصلی که در مطبوعات منتشر کردم پس از مدتی موثر افتاد. از جمله این توضیح که «نظم» در نتیجه اجرای قانون حاصل میشود و معمولا اجرای قانون در داخل کشورها میتواند نظم و امنیت حاصل کند، در حالیکه جهان گسترده ژئوپولیتیک تابع قوانین کشوری نیست که بتواند به نظم در آید و آنچه در آن جهان گسترده ژئوپولیتیکی قابل تشخیص است در حقیقت ساختار دگرگونشونده سلسله مراتبی قدرت است که «نظام» خوانده میشود.
5- ترجمه نادرست گلوبالیزیشن globalization به جهانی کردن یا جهانی سازی: گلوبالیزم به معنی «جهانی شدن» پدیده نوین اقتصادی است ولی برخی هیجانزدههای سیاسی آن را «جهانی کردن» و «جهانی سازی» ترجمه کردند و رواج مفاهیمی نادرستی را دامن زدند که بیشتر رواجدهنده بدبینیهای افراطی نسبت به مقاصد ژئوپولیتیکی غرب است. در این راستا این استنباط پیش آورده شد که دولتها در غرب «توطئه»هایی را چیدهاند برای تسلط سیاسی - استراتژیک بر جهان از راه کاپیتالیزم و... این تهاجم افراطگرایانه به ترجمه و تفسیر غیر علمی اصطلاح گلوبالیزیشن سبب شده است که اندیشه ایرانی در درک واقعی مکانیزم تحرکات ژئوپولیتیکی جدید جهان اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم دچار مشکل شود و در نیابد که آنچه مورد بحث است فقط یک اصطلاح است به صورت گلوبالیزیشن globalization و آن هم فقط به معنی «جهانی شدن اقتصاد بازار آزاد» است و تاثیرگذاری آن بر شکلگیری جهان سیاسی قرن بیست و یکم بر اساس اصول ژئواکونومیک شدن ژئوپولیتیک جهانی.
- من علت اصلی این وضع را در نبودن انضباط علمی لازم در محیطهای آکادمیک میبینم. در این دنیای بینظم و انضباط علمی، هر کس با هر میزان مهارت و تجربه در رشتههای علوم سیاسی به خود اجازه میدهد بیپروا وارد بحثهای تخصصی شود. این وضع بهویژه در تاریخنویسی سیاسی ایرانی خودنمایی فراوانی دارد و ما شاهد هستیم که نوشتههای پژوهشی متخصصان در دانش تاریخ در کشور ما مورد استقبال نیست. اما در مقابل، جامعه ایرانی از نوشتههای دراماتیک افراد غیر متخصص بهویژه در تاریخ سیاسی ایران استقبال فراوانی میکند چون این نویسندگان با افسانهپردازیها میتوانند جامعه را در مقام «جمع عوام» به سرمنزل اغراض سیاسی رهنمون كنند که فقط نتیجهگیریهای جانبدارانه سیاسی افراد یا احزاب هدف دارند. بهترین نمونه این وضع تحریفهای وحشتناکی است که نوشتههای کاملا غیر علمی و غیر دانشگاهی در تاریخ سیاسی 60 سال اخیر ایران به عمل آوردهاند.
- در رشته علمی تخصصی خود من، یعنی جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک، برای مدتی سخن از «ژئوپوليتيک انسانگرا» يا ژئوپولیتیک مردمی به میان آمد که ناشی از ترجمه نادرستی از عنوان popular geopolitics بوده است، انگار که مبحث جدیدی را در مباحث ژئوپولیتیک یافتهاند. در حقیقت ترجمه پاپیولار ژئوپولیتیک popular geopolitics ژئوپولیتیک عامیانه یا «عوامپسند» است و منظور مباحثی است که در روزنامهها در برخورد مسايل جهانی یا منطقهای مطرح میشود. این خطا رفتنهای علمی فقط میتواند ناشی از عدم آشنایی دقیق با تعریف علمی ژئوپولیتیک باشد به این صورت که: «ژئوپولیتیک عبارت است از مطالعه رقابت قدرتها، برای سلطه بر منطقه يا جهان، بر اساس امکاناتی که جغرافيا در اختيار هر يک میگذارد، يا امکاناتی که هريک از قدرتها در رقابت با ديگری میتواند از محيط جغرافیایی دريافت کند.»
- به دلیل همین عدم آشنایی دقیق با مفاهیم علمی است که میبینیم در بینظمیهای علمی ناگهان کسی به خود در غرب اجازه میدهد که سخن از ژئوکالچر geo-culture به میان آورد و دیگران در ایران بدون تحقیق و دقت به استفاده از این اصطلاح ناوارد علمی هجوم میبرند. در این هجوم آوردن غیر علمی حتي دقت نمیشود که اگرچه فرهنگ تکنولوژيک امريکايی همراه با توسعه تکنولوژی اطلاعرسانی گسترشی جهانی مییابد، اما فرهنگ از دادههای «زمين» محسوب نمیشود و تاکنون موضوع «رقابت» ميان «قدرتها» برای ايجاد «سلطه بر جهان» يا مناطقی از جهان شمرده نشده است. در اين زمینه بايد توجه داشت که در غرب هم کسانی پيدا میشوند که به آسانی اسب خيال را در ميدان مباحث سياسی جهانی به تاخت و تاز در میآورند و میکوشند با خلق مفاهيم و اصطلاحاتی هر چند نارسا مرجعيتی برای نظرات خود در اين گونه مباحث درست کنند. اما قرار بر این نیست که هرچه به زبان فرانسه یا انگلیسی انتشار یابد، وحی منزل شمرده شود. بر پژوهندگان واجب است که در انتخاب منابع تحقيق به منابعی مراجعه کنند که اگر دست اول نباشد، حتما بايد از مولفانی باشد که به اعتبار در آن مبحث يا دانش شهره باشند.
- در رشته علمی تخصصي من، موارد فراوانی را در تفننیبودن کار ترجمه و یا بازی با واژهها و زبانبازی در کار اصطلاحسازی را میشناسم که میتواند نمونههای خوبی از برخورد تفننی ناشی از عدم دقت علمی با اصطلاحات و مفاهیم به دست دهد. برای مثال سالهایی چند را در فرهنگستان ادب و هنر فارسی به دست و پنجه نرمکردن با هرجمله نادرست اصطلاحاتی گذراندم که در جغرافیای سیاسی نقشی بنیادین دارند. یکی از این موارد ترجمه نادرست اصطلاح تریتوری territory است به «قلمرو». بارها در مباحث شفاهی و کتبی توضیح دادم که این اصطلاح از ریشه terre است که در لاتین به معنی «زمین» یا «خاک» است که فقط میتواند به مفهوم «خاک سیاسی» باشد و territory باید «سرزمین» ترجمه شود که مفهومی کاملا جغرافیایی است و در خود مفهوم زمین سیاسی را نهفته دارد، حال آنکه هر آشنا با زبان انگلیسی میداند که واژه «قلمرو» در انگلیسی برابری دارد با اصطلاح realm که مفهومی حقوقی دارد، در اشاره به محدودهای که در گذشته مفهوم «تا آنجا که قلم پادشاه خوانده میشود» را داشت و در دنیای کنونی به معنی «تا آنجایی که قوانین دولت به اجرا در آید» است. پس از آن همه گفتن و نوشتن این تفاوتهای مفهومی در ترجمه اصطلاح تریتوری territory مورد توجه جامعه قرار گرفت ولی هنوز هستند که در همان فرهنگستان ادب و هنر فارسی میکوشند این اصطلاح را «قلمرو» ترجمه کنند.
6060
نظر شما