حسن روحانی در نخستین سفر استانی خود، به زبان عربی با مردم اهواز سخن گفت.

اصغر زارع کهنمویی: این رویداد در شهرهای قومی ما کم‌بسامد نبوده است. قومیت‌های ترک و عرب و کرد و بلوچ، مشابه این را بسیار به خاطر دارند. معمولا مسوولان ارشد کشور وقتی به شهرهای غیرفارسی‌زبان سفر می‌کنند، در سخنرانی رسمی خود، به زبان مادری مردم آن شهر نیز، سخنانی می‌گویند. شاید سخنرانی ترکی رهبر معظم انقلاب اسلامی در کسوت رهبری نظام در تیرماه 72 در اجتماع عظیم مردم تبریز یکی از اولین موردها باشد. سیدمحمد خاتمی نیز، 15 اسفند 76 در نخستین سفر استانی خود در همین شهر اهواز به زبان عربی سخن گفت. بعدها این مساله، به یک روال ناخواسته بدل شد؛ بخصوص در دوره‌های مختلف انتخابات ریاست جمهوری، نامزدها به این روش گرویدند و در سخنرانی انتخاباتی خود ترکی و عربی و کردی و بلوچی سخن گفتند؛ طوری که در دو انتخابات گذشته یعنی خرداد 92 و خرداد 88، تقریبا تمام نامزدها، در شهرهای غیرفارسی‌زبان، سخنانی به زبان ترکی و کردی و عرب یو بلوچی بیان کردند.
این رفتار ارزشمند مسوولان ارشد کشور، دو رویه دارد. در وهله اول نشان از توجه اینان، به امر واقعی وجود «دیگریِ زبانی» در ایران است. وقتی رییس دولت، در سخنرانی رسمی خود در داخل کشور برای سخن گفتن با بخشی از مردمی که خود را ایرانی ‌می‌دانند، زبانی غیر از زبان رسمی انتخاب می‌کند، یعنی اینکه ایرانیانی در این کشور زندگی می‌کنند که فارس نیستند و زبان‌هایی در این کشور جریان دارد که فارسی نیست و از مهم‌تر اینکه، این زبان‌ها می‌توانند در جایگاهی رسمی و از دهان یک مرجع رسمی، به کار روند.
سخن گفتن روحانی و خاتمی و پیش‌تر از همه، سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی به زبان‌های غیرفارسی در جایگاه‌های رسمی، یک نوع رسمیت‌بخشی به زبان‌هایی است که جایگاه فرهنگی، حقوقی و دینی آن‌ها کاملا محرز است. وقتی سران یک کشور به چنین اقدام ارزشمند و شجاعانه‌ای دست می‌زنند یعنی اینکه، مقوله زبان‌های قومی، نه امنیتی که امری طبیعی، محترمانه و حقوقی است. وقتی روحانیِ سمنانیِ فارس‌زبانِ غیرعرب، سخنانش خطاب به یخشی از مردم کشور خود را به عربی می‌نویسد و در یک سخنرانی رسمی، این زبان را قرائت می‌کنند، یعنی اینکه نوشتن و خواندن این زبانِ غیرعربی نه تنها در مدارس و مراکز آموزشی بلکه حتی در جایگاه‌های رسمی حداقل بر سخنوران آن زبان، نه قدغن، نه امنیتی، نه سیاسی، نه خطرناک، نه شبهه‌آمیز و نه پان‌‎فلانیستی که یک اقدام عادی و یک حق مسلم است.
یک روُیه این رَویه، «ارزش» ذاتی مساله و «امید» گروه‌های قومی و «تدبیر» حاکمان کشور است که جای تحسین دارد. یک ذهن امیدوار می‌خواهد این اقدام روحانی را آغازی بر اجرای اصول مغفول قانون اساسی و اجرای حقوق اساسی اقوام و نیز عمل به همه وعده‌‎هایی بداند که با عنایت به همین وعده‌ها رای بالایی از مناطق قومی به دست آورد. ذهنی که از سیاسی‌کاری و بدقولی خسته است، دوست دارد عربی‌خوانی روحانی را طلیعه‌ای بر پایان تبعیض‌ها بداند. دوست دارد بر این رفتار روحانی کف بزند و آغاز سحر را نوید دهد.
اما همین ذهنِ امیدوار وقتی گذشته بسیار کوتاه را می‌نگرد، نمی‌تواند بر تردیدهایش غلبه کند. مگر رییس دولت دهم، هرجا که می‌رفت، لباس‌های محلی اقوام را نمی‌پوشید و گهگاهی نیز به زبان آنان سخنانی نمی‌گفت؟ او رییس‌جمهور واقعا برای تحقق حقوق قومیت‌ها چه کرد؟ در منصفانه‌ترین حالت باید این اقدام را در قالب پوپولیسم تحلیل کرد. بماند که بسیاری از نخبگان قومی، تیره‌ترین روزهای اقوام را همین دورانِ کردی‌پوشی و عربی‌پوشی و ترکی‌گویی رییس دولت قلمداد می‌کنند. لبخند اقوام بر سخنرانی عربی رییس‌جمهور، بسیار کوتاه و گذار است چون پیش از این، در اوج امید، لبخند بر چهره‌شان خشک شده است.
سخنان روحانی از یک سو، نویدی بر تحقق وعده‌ها است وعده‌های ارزشمند او و وزرایش که اگر محقق شوند، پیش از خشنودی اقوام، مرزهای کشوری فراخ را تضمین خواهند کرد، وعده‌ایی که اگر محقق شود، نگرانی‌‌های بسیاری مرتفع خواهد شد و «حق» گروه‌های قومی به همراه «مصلحت» ایران تضمین خواهد شد. بیانیه سوم روحانی در دوران انتخابات بر حقوق زبانی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی گروه‌های قومی بصورت بسیار آشکار و جدی تصریح دارد. بخش‌هایی از این بیانیه، بعدها توسط یاران او از جمله وزیر آموزش و پروش تکرار شد وی در مصاحبه ای گفت؛ آموزش زبان اقوام در مدارس اولویت او است. تاسیس فرهنگستان زبان ترکی آذربایجانی نیز وعده دیگری بود که توسط استاندار آذربایجان غربی تجدید شد.
امروز قطعا، سوالی جدی بر ذهن نخبگان قومی می‌نشنید؛ روحانی آیا پوولیست است یا کنشگری فعال برای تحقق حقوق قومیت‌ها؟ پاسخ به این سوال در این مرحله و امروز، بسیارسخت است. این ابهام، با توجه به تجربه این نخبگان، بی‌جا است چون تجربه این‌ها حداقل درباره رییس جمهور قبلی، کاملا مشخص است و عوامفریبانه بودن مساله برای آن‌ها روشن است. اما درباره رییس جمهور فعلی، ابهام جای تامل دارد چون رفتارها و گفتارهای رییس‌جمهور و مردان کابینه‌اش، حکایت از این دارد که گویا اراده‌ای برای کاری بزرگ و بس‌ارزشمند و مهم در دل نهاد قدرت وجود دارد. گویا کابینه یازدهم جمهوری اسلامی می‌خواهد یکی از حساس‌ترین پرونده‌های اجتماعی و سیاسی کشور را چنان بگشاید که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
بسیار زود است که درباره کنش‌های قومی روحانی و دولتش، اظهار نظر دقیق کرد اما شواهد نشان می‌دهد دولتمردان کهنه‌کار نظام، به‌صورت جدی به این مساله مهم که به‌قول کارشناسان برجسته‌ای چون علی ربیعی وزیر کابینه روحانی، یکی از اساسی‌ترین بحران‌های کشور در دهه پیش‌رو است، می‌اندیشند. البته صرف همین اندیشیدن درباره بحران، بسیار ارجمند است. اما نباید در همین مرحله متوقف شود.
کنش‌های قومی روحانی هر نیتی داشته باشد، یک تاییدیه بزرگ بر واقعیتی است که تا پیش از این برخی از نخبگانِ سیاسی و فکری مرکز، راهبرد انکار را پیش گرفته بودند و هرگز علاقمند نبودند بر «وجود مساله» اقرار کنند. غافل از اینکه «مساله» وجود دارد و باید در پی «راه‌حل» بود. «راه‌حل»ها اما متنوع هستند راه‌حل می‌تواند چنان ویران کند که هیچ نماند و می‌تواند چنان بسازد که کشورمان را برای همیشه تضمین کند. قطعا، رسمیت تنوع و پذیریش حقوق زبانی، فرهنگی و اقتصادی قومیت‌ها، تنها راه‌حل سازنده است و نادیده‌گرفتن و انکار و سرکوب، ویرانگر و بی‌تدبیری است.
روحانی باید بداند که کنش‌های ده‌ماهه او، گروه‌های قومی را به‌شدت امیدوار کرده است. اینک دست‌های او است که می‌تواند این امید را افزایش و نهادینه کند. با توجه به امید نخیگان قومی، روحانی می‌تواند با عمل به وعده‌های خود و تحقق حقوق قومیت‌ها، مهمترین چالش کشور ما را چنان مدیریت کند که آب از آب تکان نخورد. اما اگر اراده‌ای کارشناسی برای این مدیریت نباشد و مساله از حد وعده و وعید و سخنان زیبا فراتر نرود، قطعا بهمن ناامیدی را بر جان اقوام چنان آوار می‌شود که از بین بردن آن، این بار بسیار سخت خواهد بود. کنش‌های نخبگان قومی نشان می‌دهد که آماده یاری روحانی هستند. این‌بار نوبت روحانی که قدرت تدبیرش را نشان دهند. با توجه به سابقه و حساسیت مساله، البته که آزمون سخت و پیچیده‌ای پیش روی روحانی است. من شخصا امیدوارم روحانی، از این آزمونِ سخت، سربلند بیرون آید که در این صورت، او ماندگار تاریخ خواهد بود، گروه‌های قومی، حقوق خود را به دست خواهند آورد و البته ایران، ایران خواهد ماند.

/2727

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 332753

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی US ۱۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
    13 20
    معتفدم که آقای روحانی هدفشان اجرایی کردن اصول 15 و 19 قانون اساسی است.
  • 006 IR ۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
    1 4
    با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه!!!!
  • حسن US ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
    3 0
    به گمان من در كار آقاي روحاني فريب و خدعه نيست اما اينكه از ايده تا عمل و از گفتار تا كردار و اجرا، چقدر مي تواند توفيق يابد به چگونگي و الزاماتش در غلبه بر موانع بستگي دارد و نوع و نحوه كنش كنشگران و مخالفان اين طرز فكر كه نفوذ و قدرتشان در ساختارهاي تصميم گيري كم نيست. مصداق اين بيت حافظ است كه عشق اول نمود آسان ولي افتاد مشكل ها
  • بی نام US ۱۷:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
    14 2
    این رویکرد هم افتادن از اون ور بومه. اینقد روی قومیت و قومیت گرایی تاکید نکنیم اگه بخواهیم به این دسته بندی را ادامه بدیم میرسه به شهرگرایی و خیابون گرایی و کوچه و..! فقط شکاف ها بیشتر میشه. الان لبنان و عراق و افغانستان که مبنا جامعه شون روی قومیت گذاشتن چه وضعی دارن؟
  • بی نام US ۱۷:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
    33 3
    آقای کهنمویی! اصل حرف و منظور شما چیه؟ زبان مشترک و وسیله ارتباط بین همه مردم کشور زبان فارسی هست. اگه بچه ها در مدرسه هر شهر به زبان همون شهر درس بخونن پس بچه ها کجا غیر از مدرسه قراره فارسی رو یاد بگیرن؟ بالاخره منـه عرب یا کرد اگه فارسی بلد نباشم و هموطن آذری هم فارسی بلد نباشه چطور باهم ارتباط برقرار کنیم؟ این فقط باعث جدایی تدریجی مردم و مناطق ایران از هم و از بین رفتن اتحاد ملی خواهد شد.
    • مهیار US ۰۸:۵۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
      1 3
      آقای بی نام، زبان مشترکی که عامل پیوند مردم ایران باشد در هر صورت لازم است و این نمیتواند موجب نفی حق تحصیل به زبان مادری اقوام محترم ایرانی باشد. مدلهایی که در دیگر کشورهای کثیر المله به کار گرفته شده اینگونه بوده که یک زبان مشترک و رسمی در کشور وجود داشته و زبان اقوام هم در مناطقی که اکثریت را دارند حق تحصیل و تدریس داشته است و در هیچ کدام از کشورهایی که با این سیستم پیش رفته اند اتحاد ملی تضعیف نشده که تقویت هم شده است.
    • بی نام A1 ۲۰:۰۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
      9 2
      آقای مهیار دقت کنید لطفا، کلمه کثیرالمله مال ادبیات تجزیه طلبان هست. مگه ایران سازمان ملله؟!! ایران یک ملت است. //ضمنا درس دادن زبان اقوام در مدرسه اشکالی نداره. ولی متاسفانه اینجا طوری مطرح شده که کلا به زبان محلی در مدارس تدریس بشه. این فرق میکنه.
  • حمید A1 ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
    2 0
    سالی که نکوست از بهارش پیداست روحانی مرد عمل است او قبلا همچنین در این مدت کوتاه کارهای ارزشمندی انجام داده است
  • بی نام FI ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
    29 4
    اهواز شهر عرب زبان نیست، بخشی از مردم اهواز به زبان عربی صحبت میکنند
    • بی نام A1 ۱۶:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
      13 2
      دقیقا بیش از نیمی از خوزستان لر و بختیاری هستند. شوشتریها، دزفولی ها و غیره.. چرا رئیس جمهوری لری صحبت نکردند؟
  • بی نام US ۲۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
    6 1
    قومیت گرایی و قوم گرایان که اغلب هم تحت پوشش درخواست تدریس زبان مادری! و این قبیل حرفا فعالیت میکنند فقط بدنبال تجزیه و ضربه زدن به ایران و هویت ایرانی هستن.
  • بی نام A1 ۲۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
    2 0
    زبان رسمی و مشترک ایرانیان فارسی هست و باید باشه. راه ارتباط بین همه مردم با همه زبان ها زبان فارسی هست. اگر زبانی غیر از فارسی تدریس بشه به اتحاد ملی و تمامیت ایران ضربه میزنه.
  • بهمن A1 ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
    2 4
    آقای بی نام قرار نیست کسی فارسی رو یاد نگیره. می شه زبان مادری اش رو همزبان با زبان فارسی یاد بگیره و مشکلی هم پیش نمیاد الان در بسیاری از کشورهای چندزبانه، به بچه های زبان های مختلفی رو یاد می دهند.