حیدری: رسانه بی‌ستاره اصلا رسانه نیست / درستکار: تلویزیون حتی یک ریال برای مجریانش هزینه نکرده است

مرتضی حیدری و علی درستکار مجریان تلویزیونی معتقدند رسانه ملی با ستاره‌پروری مخالف است، در حالی که ستاره‌پروری از اصول کار حرفه‌ای است.

بهناز شیربانی: اجرا در صدا‌و‌سیما همیشه یکی از بحث‌برانگیز‌ترین موضوعات بوده است؛ از ممنوع‌التصویر شدن گروهی از مجریان گرفته تا انتقادهایی که به چگونگی اجرا در رسانه ملی ختم می‌شود، اما جایگاه مجریان در رسانه ملی چگونه تعریف می‌شود و آیا اجرا و گفت‌و‌گو به معنای واقعی در رادیو و تلویزیون ما معنی پیدا می‌کند؟ این‌ها نمونه‌ای از پرسش‌هایی است که مرتضی حیدری مجری برنامه‌های «مناظره» و «پایش» و علی درستکار مجری برنامه «این شب‌ها» با حضور در کافه خبر به آن‌ پاسخ دادند.

آقای درستکار، تفاوت میان گفت‌و‌گو‌گری و اجرا در رسانه ملی چیست؟

علی درستکار، مجری: اجازه بدهید رسانه ملی را حذف کنم و درمورد رسانه تلویزیون که با آن آشنا‌تر هستم صحبت کنم. اجرا یه کلمه عام است برای گروهی از کسانی که در یک فضای حرفه‌ای در حوزه رسانه کار می‌کنند. ما به گوینده می‌گوییم مجری، به گفت‌و‌گوگر می‌گوییم مجری و همینطور به کسانی که از روی متن می‌خوانند، افرادی که روی صحنه برنامه اجرا می‌کنند و یا حتی کسانی که برنامه سمیناری را مدیریت می‌کنند هم مجری خطاب می‌کنیم.

شاید در ابتدا استفاده از واژه مجری در مورد آن‌ها چندان غلط نباشد. اگر نخواهیم خیلی سخت بگیریم باید بگوییم اجرا مفهوم عامی است که به شکلی فعالیت همه این فعالان را در برمی‌گیرد، اما با نگاه دقیق‌تر این‌ها تفکیک می‌شوند. کسی که از روی متن می‌خواند نامش گوینده است یا به گوینده خبر در انگلیسی می‌گویند «خبرخوان»، آنکه گفت‌و‌گو می‌کند، گفت‌و‌گو‌کننده است و کسی که با چند نفر گفت‌و‌گو می‌کند مدیر برنامه یا اداره کننده برنامه نامیده می‌شود. در تلویزیون‌های خصوصی و کسانی که چند ساعت آنتن تلویزیون را در اختیار دارند و آنتن را برای اجرا به اصطلاح می‌خرند وقتی مهمانی را دعوت می‌کنند می‌توانند بگویید«مهمان امشب من» اما ما نمی‌توانیم درتلویزیونمان این جمله را بکار ببریم. البته اجازه این کار را داریم اما غلط است.

اگر دوستان در تلویزیون این جمله را بکار نمی‌برند نه اینکه بلد نیستند یا سوادش را ندارند، اتفاقا چون بلد هستند به کار نمی‌برند چون دولتى است. البته برنامه‌هایی که مجری ثابت دارد یا به مجری شناخته می‌شود جا دارد که گفته شود مثلا گفت‌و‌گوی ویژه خبری با مرتضی حیدری، اما در تلویزیون ما این اتفاق هم نمی‌افتد، چرا که اصولا مدیران ما می‌ترسند بچه‌هاشان بزرگ شوند! در این کشوربا این پدیده زیاد مواجه شده‌ایم که درکودکى اسم ما را رستم گذاشتند و حالا که بزرگ شده‌ایم از ما می‌ترسند و جالب است که از بچه‌های خودشان می‌ترسند!

بنابراین این تفکیک باید صورت بگیرد و همین طور خود برنامه‌ها، یعنی برنامه‌هایی که گفتار از طرف مجری و گوینده اتفاق می‌افتد، مخاطب باید بداند این گفتاراست ومونولوگ گفته می‌شود و وقتی کسی گفت‌و‌گو می‌کند، مدیریت یک گفت‌و‌گو با موضوعی خاص و هدف و رسالت خاص را پیگیری می‌کند و وظیفه دارد آن هدف و رسالت خاص را تعقیب کند و وقت و موضوع و مهمان را پایش کند. بنابراین، این نیست که اگر مجری جلوی یک مهمان نشسته است باید سکوت کند چون مهمانش حرف‌های خوبی می‌زند.

ما وظیفه داریم گفت‌و‌گو را اداره کنیم و وظیفه گفت‌و‌گوگری‌مان را انجام بدهیم. گفت‌و‌گو کننده اپراتور نیست، ماشینی نیست که کوکش کرده باشید که فقط سئوال را بازگو کند. کسانی هم که با آنها صحبت می‌شود باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر می‌خواهید حرف خودتان را بزنید در برنامه گفت‌و‌گویی نیایید، مثلا اگر آقای رئیس جمهور می‌خواهد توضیحات خودش را بدهد، بگوید با مردم حرف دارم و می‌خواهم با آنها صحبت کنم، حتی یک مجری هم نپذیرد چه برسد به اینکه با سه مجری حرف بزند. حالا که سه مجری می‌پذیرد باید زمانش را میان آن‌ها تقسیم کند و خودش را آماده بکند برای کوتاه صحبت کردن.

آقای حیدری معیار و اساس شکل گیری و تولید یک برنامه تلویزیونی را چه چیزهایی تشکیل می دهد؟

مرتضی حیدری، مجری: هر برنامه تلویزیونی بر اساس چند معیار و شاخص طراحی ، تولید و پخش می شود. ابتدا تعریف شبکه‌ها است، اینکه هر شبکه برای خودش چه رسالتی دارد؟ میلیاردها تومان برای راه‌اندازی یک شبکه هزینه می‌شود و به هر حال رسالتی دارد که ممکن است شیطانی یا مقدس یا طیف وسیعی میان این دو باشد. دوم اینکه مخاطبان شبکه چه کسانی تعریف شده‌اند؟ و بعد رسالت برنامه ای که در دل آن شبکه قرار است پخش شود چیست؟

هربرنامه برای خودش سناریو دارد یا بهتر بگویم باید داشته باشد، اما معمولا از آنجا که فرهنگ غالب ما این است که بسیاری از کارهایمان را بی‌سناریو انجام می دهیم این هدف معمولا تامین نمیشود.  یعنی مثلا مدیر قسمتی می‌شویم بدون اینکه بدانیم قرار است چه کاری انجام بدهیم! به قول دوستی که می‌گفت: «ما در ایران جای آر اند دی، آر اند جی داریم» یعنی راه بنداز، جا بنداز.

واقعیت این است که باید برای هر کاری سناریو داشته باشیم و بر اساس آن سناریو کارهایمان را انجام بدهیم. البته این به این معنا نیست که در قالب یک برنامه تلویزیونی ترکیبی یا برنامه مصاحبه یا گفت‌و‌گو قرار باشد مثل یک نمایشنامه نعل به نعل برنامه را اجرا کنیم، اما باید مشخص باشد از کجا به کجا خواهیم رفت. ممکن است حرفی خوب باشد، اما رسالت برنامه‌ای که پخش می‌شود هم‌جهت با صحبت‌های ما نباشد.

بنابراین بر اساس معیار تعریف شبکه و برنامه و مخاطبان، باید هم مهمان انتخاب و هم سناریو طراحی شود و هم مجری بر آن اساس برنامه را هدایت کند و گردانندگان برنامه که مجری یکی از آن‌ها است به این سناریو متعهد باشد. گاهی هم پیش می‌آید که بر اساس سناریو رفتار نمی‌کنی، اما می‌گویند برنامه بهتر از چیزی شد که فکر می‌کردیم، اما قرارنبوده بهترشود. مثل این می‌ماند که شما دارید دارت بازی می کنید و می‌دانید که اگر وسط دایره بزنید کار درستی انجام داده‌اید، ما در 99 درصد مواقع نشانه را پرتاب می‌کنیم  و بعد می رویم دورش دایره می‌کشیم که نشانه ما وسط دایره باشد و این غلط است. برای همین است که اغلب از برنامه‌ها نتیجه نمی‌گیریم.

مرتضی حیدری
مرتضی حیدری

موقعیت مجری در این شرایط باید چگونه باشد؟

 حیدری: اینکه مجری در برنامه چه کاری باید انجام بدهد یا ندهد، تلفیقی از همین حرف‌هایی است که زدیم، چون وقتی شما معیار و شاخص ندارید، هر چیزی می تواند هم درست باشد هم غلط، چه بسا برنامه‌ای از نظر مدیران رسانه برنامه خوبی است، اما از نظر مخاطبین نامطلوب است و گاهی هم بر عکس آن اتفاق می افتد. خیلی کم سراغ دارم برنامه‌ای را که هم مخاطبین هم مدیران رسانه بگویند خوب است.این حرف از اینجا نشات می گیرد که معیار و شاخص و اصول حرفه‌ای برنامه‌سازی را خیلی دقیق رعایت نمی‌کنیم.

اینکه پس از این سال‌ها هنوز در تلویزیون ساز و کار برنامه‌ها مشخص نیست چه کسی مسئول است؟

حیدری: البته اینگونه هم نیست، اما برای درخشش در هر کاری باید اصول حرفه‌ای آن را رعایت کنیم. آن‌قدر تکنولوژی پیشرفت کرده و حوزه‌ها تخصصی شده که اگر بخواهید در هر کاری موفق باشید باید به اصول حرفه‌ای آن کار پایبند باشید. در مورد مجریان، قدم اول در تلویزیون انتخاب درست مجری است، ویژگی‌های فیزیکی، فردی، شخصیتی، تجارب، دانش، شخصیت و خیلی چیزهایی که اکتسابی نیست و ذاتی است و بعد ویژگی‌های اکتسابی دیگر که اگر غلط انتخاب شود اتفاق خوبی نمی‌افتد. مثل اینکه یک آدم 140 سانتی را بگذارید آموزش خلبانی ببیند. امکان ندارد او خلبان حرفه‌ای شود. چرا باید در حال حاضر مجری مجرب و حرفه‌ای در صدا‌و‌سیمای ما کم باشد؟ باید قبول کنیم در حیطه اجرا چیزهایی را کم داریم. در هر کار نیاز به تربیت نیروهای متخصص هست و در رادیو و تلویزیون این اتفاق بیشتر احساس می‌شود، اما این را هم باید مد نظر داشته باشیم که یک مجری حرفه‌ای در یک تیم حرفه‌ای می‌تواند کار حرفه‌ای انجام بدهد. نمی‌توانیم مجری حرفه‌ای داشته باشیم، اما تیم غیرحرفه‌ای باشند. بنابراین پایبندی به اصول حرفه‌ای از هر چیزی بااهمیت‌تر است.

آقای درستکار شما هم فکر می‌کنید این پایبندی به اصول حرفه‌ای در تلویزیون ما رعایت نمی‌شود؟

درستکار: واقعیت را هم مخاطب می‌بیند و هم مدیران و البته خود مجریان هم به آن واقف هستند، اما من اجازه می‌خواهم یک لایه زیر‌تر را بررسی کنیم. از اول انقلاب که رسانه و مدیریت رسانه به دست انقلابیون افتاد، در بنیان‌گذاری مدیریتی هر کدام از نهاد‌ها و بخصوص در حوزه فرهنگ و فرهنگ عمومی ما چه اتفاقی افتاد؟ و چقدر درست یا نادرست بود؟ و چرا نادرست؟

شاید بخشی به دلیل اقتضای شرایط بود. به هر حال شرایط جامعه انقلابی بوده، اما اینکه رفتار راه بنداز و جا بنداز به یک فرمول تبدیل شود تاسف‌انگیز است. حالا که مملکت به حدی از ثبات و سواد قابل قبول رسیده که نه جنگ داریم و نه ترور، بجز بدخواهی بدخواهان که تمام نمی‌شود و حالا که مملکت دست خودمان است، باید رفتارمان را تغییر بدهیم. در یک دوره بنا به اقتضای شرایط خیلی زمینه آموزش برای مجریان فراهم نبود و کسانی مقابل دوربین تلویزیون حاضر می‌شدند و مدیران با خودشان فکر می‌کردند: «فعلا این‌ها مشغول شوند بعدش یک کاری می‌کنیم.» این اتفاق نیفتاد و برخی از این مجریان خودشان نخواستند که در تلویزیون بمانند و ترجیح دادند به حوزه‌های دیگری ورود کنند که در آنجا بیشتر به تخصصشان نیاز داشتند، اما در حال حاضر وقت آن رسیده است که در آرامش و درشرایط خردورزانه بنشینیم و نظام تربیت نیرو تاسیس کنیم.

ما در سال‌های پس از انقلاب چند مجری رادیو و تلویزیون تربیت کرده‌ایم؟ آقای حیدری را پول خرجش کردند یا خودش به این جایگاه رسید؟ بنده خودم آمدم. تلویزیون یک ریال هم خرجم نکرده، بجز دستمزدی که احیانا بخشى را نگرفته‌ام و ندادند که بگیرم و... هیچ خرج دیگری برای من نکرده است. اگرآنتن دستم داده یا لطفش بوده یا غفلت کرده یا به نیاز و صلاح خود مى‌دیده است. مجریانی که در حال حاضر در تلویزیون اجرا می‌کنند چه نمره قبولی بیاورند و چه نیاورند، چه جوان‌ها یا ریش‌سفید‌ها یا گیس‌سفید‌ها، خودشان به اینجا رسیده‌اند. هیچ قصور و تقصیر و نقصشان قابل بازخواست نیست.

خاطرم هست تا قبل از اینکه این امکان فراهم باشد که به تلویزیون بیایم، تست می‌دادم و قبول نمی‌شدم. همین الان هم من تست رادیو قبول نمی‌شوم، چرا که برخی حرف‌ها را درست ادا نمی‌کنم، اما در تلویزیون به دلیل اینکه فقط صدا نیست، پذیرفته شدم، اما باور کنید که من براى تلویزیون هم تست داده‌ام، دستیاری کرده‌ام. مراحلی را گذرانده‌ام تا به اینجا رسیده‌ام.

ما ده‌ها سال برای تربیت نیرو زمان داشتیم. اگر الجزیره یک «غسان بن جدو» دارد و ادبیات و نگاهش به موضوع و نگاه فیزیکی‌اش به گفت‌و‌گو شونده درست است ما چند تا داریم؟ نمره یک صدا و سیمای ما در حال حاضر آقای عبدالرشیدی است که او هم وقتی انقلاب شد، یا همان حدود کارمند بازنشسته بود. البته من نمی‌دانم آیا زمان شاه نظام تربیت مجری وجود داشته یا خیر؟

این در حالی است که کلاس‌های آزاد اجرا هست و چقدر جوان ها برای یادگیری وقت می‌گذارند و تن به تربیت می‌دهند و اتفاقا هزینه هم می‌کنند. نمی‌دانم از آن هایی که دراین کلاس‌ها شرکت می‌کنند چند درصد می‌توانند به تلویزیون و یا رادیو ورود کنند؟ متاسفانه باز این قدر سعه صدر نداریم که این بچه‌های بی‌نام و نشان را راه بدهیم. حداقل این است که دوره‌ای را گذرانده و پیش چند آدم که صدا‌و‌سیما قبولشان دارد آموزش دیده است. متاسفانه نه برای آن‌هایی که داخل هستند آموزشی گذاشته می‌شود و نه خیلى آن‌هایی را که آموزش دیده‌اند راه می‌دهیم. بنابراین در اینکه چنین نقطه ضعف‌هایی وجود دارد قابل انکار نیست، اما اینکه چه کسی باید سرزنش شود حتما باید مشخص بشود و می‌توانم بگویم حتی در همین وانفسا، همین مجریان ضعیف و پر نقص باید تحسین هم بشوند.

ما در سال‌های گذشته هم با نمونه‌هایی روبرو بودیم که مجریانی موفق در رسانه ملی کار می‌کردند که بسیار محبوب بودند، اما ناگهان کنار گذاشته شدند و ظاهرا این نظر که مدیران تلویزیون با ستاره شدن مجریان مخالف هستند بحث ریشه‌داری است.

درستکار: بله، درست است و شما را ارجاع می‌دهم به نوار یکی از برنامه‌های «پارک ملت» آقای شهیدی‌فرد که در آن مدیر شبکه یک، سه و چند مدیرشبکه دیگر حضور داشتند و آقای فرجی صراحتا گفتند: «ما با ستاره‌پروری مخالفیم» ودر موردش توضیح دادند. قطعا صدا‌و‌سیما با ستاره‌پروری مخالف است.

علی درستکار

این باعث لطمه به بحث اجرا نمی‌شود؟

حیدری: می‌خواهم برگردم به بحث حرفه‌ای‌گری. ببینید، ما باید تکلیف خودمان را روشن کنیم که به حرفه‌ای‌گری اعتقاد داریم یا خیر. اگر به حرفه‌ای‌گری اعتقاد نداریم، نباید نگران باشیم و همین که هست خوب است، اما اگر به حرفه‌ای گری اعتقاد داریم باید لوازمش راهم بپذیریم. من با این بحث مخالفم که فلان فوتبالیست سه میلیارد تومان قرارداد بست و چرا اینکار را کرد؟ نوش جانش، کار بسیار خوبی کرد. مگر یک فوتبالیست چند سال در دوران عمرکاری‌اش می‌تواند قرارداد سه میلیارد تومانی ببندد و چند فوتبالیست شبیه او داریم؟ و بعد، این فوتبالیست بعد از 30 سالگی با کدام درآمد می‌خواهد زندگی کند؟ مگر ما در رشته‌های دیگر ستاره نداریم که رسانه ما با ستاره شدن مجریانشان مخالف باشند؟

ستاره‌سازی جزو اصول حرفه‌ای‌گری است. رسانه بی‌ستاره اصلا رسانه نیست، خاموش است. تمام تلویزیون های دنیا با ستاره‌هایشان شناخته می‌شوند. کما اینکه باشگاه‌های فوتبال هم با ستاره‌هایشان شناخته می‌شوند یا مثلا کشورها با برندهایشان شناخته می‌شوند. الان مردم، کره جنوبی را خوب می‌شناسند یا ال جی و سامسونگ را؟ رسانه هم همین است.

بنابراین تلویزیونی که ستاره ندارد اصلا تلویزیون نیست. با چه چیزی می‌خواهد با مردم ارتباط برقرار کند؟ تلویزیون رسانه سرگرمی است. تلویزیون با سینما فرق می کند. 80 درصد رسالت تلویزیون سرگرمی و 20 درصد آن آموزش و اطلاع‌رسانی است. ما این را فراموش کرده‌ایم که مردم بخاطر مجری محبوبشان تلویزیون تماشا می کنند. بنابراین این مجری است که سوپراستار است و می‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند.

فکر کنید شب، خسته به خانه می روید و اصلا ماهواره هم نداشته باشید و فقط 21 کانال تلویزیونی را داشته باشید. حتی می‌توانید با اینترنت یا روزنامه وقت بگذرانید یا اصلا همه این‌ها را کنار بگذارید و با خانواده گپ بزنید. حالا شما چرا باید شبکه خاصی را برای تماشا انتخاب کنید؟ قطعا باید دلیل قانع‌کننده‌ای باشد. من نمی‌خواهم همه را متمرکز کنم روی کار مجری، اما نقطه کانونی در تلویزیون همین مجری است که سوپراستار تلویزیون است. حالا ما نگرانیم که فلانی گنده شده است، خب شده...

درستکار: به نظرمن اینجا بنیاد خراب است. درکشور ما فضای حقیقی از فضای حقوقی جدا نشده است. مدیران ما هم با ما برخوردی می‌کنند که ما به آن سلیقه‌ای می‌گوییم. مثلا پرسش اینجا است که شما از ریخت من خوشتان نمی‌‌آید، از کار من هم خوشتان نمی‌‌آید؟ شما مسئول کار هستی یا ریخت؟ مگر ممکن است من را به عنوان مجری بدون در نظر گرفتن یکسری ملاحظات به تلویزیون راه داده باشند؟ بنابر این باید بپذیرید که به حیطه کارم در رسانه آشنا هستم.

مثلا اگر عادل فردوسی پور را از «نود»بگیریم واقعا این برنامه جذابیتی نخواهد داشت.

حیدری: دیگر «نود» وجود ندارد.

حتی فریدون جیرانی در برنامه «هفت». همین نابلدی‌های آقای جیرانی به یکی از جذابیت‌های برنامه تبدیل شده بود.

 حیدری: درسطح مدیران ارشد تلویزیون واقعا نگاه اینگونه نیست که مخالف ستاره باشند، یعنی بطور سیستماتیک در رسانه کسی به دنبال ستاره‌کشی نیست. خیلی مواقع برخی از مسائل و برخوردها بسیار جزیی و شخصی است و ابدا ربطی به مصالح تلویزیون ندارد.

مثلا گاهی مدیری پیش خودش فکر می‌کند 20  سال در این سازمان زحمت کشیدم، حالا این مجری که فقط پنج سال است به تلویزیون آمده ارج و قرب بیشتری پیدا کرده است. مثلا دم حراست وقتی بوق می زند با ماشینش داخل می‌شود، اما من باید کارت نشان بدهم. قطعا برای کسی که شناخته می‌شود اتفاقاتی می‌افتد که 10 درصد آن خوب است و 90 درصدش بد و همه آن 10 درصد خوب را می بینند. همین الان من وآقای درستکار پارک سر کوچه بنشینیم، امکان ندارد بیشتر از یک ربع طاقت بیاوریم. نه اینکه کسی به ما بی حرمتی کند، اما غیرعادی است، یعنی نظم عمومی را بهم می‌زنیم. خیلی وقت‌ها من به هر دلیلی ماشین نداشتم و کنار خیابان منتظر ماشین ایستاده‌ام با انواع و اقسام متلک‌ها روبرو شده‌ام. مثل اینکه می‌گویند: «تو واقعا ماشین نداری؟»،«برسونیمت»و...اما برای کسی که مثل ما دیده نمی شود و جلوی چشم نیست این اتفاق نمی افتد هر چند گاهی واقعا مردم محبت میکنند.

درستکار: نظر مدیران در بحث ستاره شدن در حال حاضر این است که با نظر به ملاحظات اخلاقى و روحى و درونی اشخاص و طرف‌های خود یعنى امثال ما‌ ترجیح می‌دهند مسئله را پاک کنند و این رابر اساس اظهارات خودشان در همان برنامه «پارک ملت» می‌گویم.

به نظر می رسد جدا از اینکه مجری می تواند مخاطب جذب کند، تاثیر فرهنگی زیادی هم روی مخاطب دارد. مثلا ادبیات مجریان ما مدت‌هاست که تغییر کرده و مانند گذشته شاهد استفاده از واژه‌های خوب نیستیم مثلا در برنامه‌های کودک می‌بینیم که به راحتی حرمت بزرگتر و کوچکتر زیرپا گذاشته می شود و البته با توجه به فرمایشات شما می توان این‌طور استنباط کرد که همه این اتفاقات به مجریان هم بر‌نمی‌گردد و شاید فقر آموزش در حوزه ادبیات گفتاری یکی از دلایل این کاستی ها است ،تا چه حد فکر می‌کنید این اتفاق نیاز به آسیب‌شناسی دارد؟

حیدری: این موضوع برمی‌گردد به بی‌محتوا بودن برنامه‌ها، اینکه مجری به گزافه‌گویی می‌افتد و حرف‌های بی‌ربط می‌زند. یک مجری کودک برای 20 میلیون کودک برنامه اجرا می‌کند و لازم است که از واژه‌های درست و بجا استفاده کند. وقتی برنامه بی‌محتوا است و کل برنامه با کسی که در گوشه استودیو کیبورد می‌زند پر شود، مجری هم به زیاده‌گویی می‌افتد و به نظر من سنگ بنا اشتباه گذاشته شده است.

البته بگذارید مثال بزنم که مثلا کسی مثل آقای قناد اگر خیلی هم دستش در پر کردن برنامه‌اش خالی باشد، اما هیچ وقت از ادبیات بدی استفاده نکرده است.

درستکار: در مورد محتوای کودکانه برنامه‌های کودک باید به قضاوت کودکان توجه کنیم نه بزرگسالان. از حق نباید گذشت که بخش مهمی از برنامه‌ها قابل تحسین است، اما از اوایل دهه 1370 موجی در تلویزیون آغاز شد که خیلی خوشایند نبود. استفاده از کلمات رکیک کم‌کم در تلویزیون شکل گرفت. کم‌کم فضای عصبانی در تلویزیون بیشتر شد. مثلا چرا در سریال‌هایمان باید بى‌ادبى کنیم یا سر هم داد بزنیم؟

همه این‌ها به علت سهل‌انگاری‌هایی است که از طرف مدیران شد و تدریجا این رفتارها و گفتارها و خوداین سهل‌انگارى‌هاى مدیریتى، عرف شد. این فاجعه است که بچه من از تلویزیون واژه‌های زشت یاد می‌گیرد و اوج فاجعه این است که بین مسئولان در رده‌های بالای کشور هم این واژه‌های نامناسب رد و بدل شود و از تلویزیون پخش شود.

این در حالی است که خیلی از زشتی‌هایی که باید گفته و نشان داده شود برای اینکه زیبایی به چشم بیاید اتفاق نمی‌افتد. مثلا دزدی که در حال دزدی دستگیر شده، رو به دیوار و پشت به دوربین نگه می‌داریم و از او درباره کارش می‌پرسیم و او می‌گوید که بیشتر فلان ماشین را می‌دزدیده، چرا که دزدیدن آن راحت‌تر بوده است یا مثلا مهمان دینی به برنامه‌ای دعوت شده است و ذکری را می‌گوید که آیت‌الله دیگری تا بحال آن را نشنیده بوده و می‌گوید اصلا در زبان عربی این ذکر وجود ندارد، اما وجود دارد و منبع دارد و بعد خبر20:30 می‌نویسد که مردم مراقب عرفان‌های کاذب باشند! مثلا گزارشی را درست می‌کند که باید صدای آمریکا نشان بدهد! وقتی مدیران عالی ما غیر کار‌شناس می‌شوند بلای نا‌کار‌شناسی اینچنین بار می‌دهد. مگر هر کاری که بی‌بی‌سی انجام می‌دهد، درست است؟

حیدری: باید باور کنیم که زبان خبر، زبان معیاراست. زبان خبر، زبان کوچه‌بازار نیست، زبان معیار متوسط بین دیپلم تا لیسانس است و در همه کشورها به اینصورت است. اینکه ما خبرمان را شکسته بسته بگوییم که مخاطب جذب کند روش درستی نیست، چرا که اصلا مخاطب جذب نمی‌کند. مردم در خبر دنبال اصل مطلب هستند نه ادا و اطوار. اصل، محتوا است. اوایل شروع کار بی‌بی‌سی، یه عده می‌گفتند از فرم نشستن این‌ها استفاده کنیم و کج بشینیم. در صورتی که در ادبیات رفتاری ما کج نشستن بی‌احترامی است. ما باید مستقیم در دوربین نگاه کنیم و حرف بزنیم.

درستکار: یا اینکه در بی‌بی‌سی همدیگر را به اسم کوچک صدا می‌کنند و اوایل ما هم داشتیم از آن‌ها تقلید می‌کردیم. مثلا مرتضی را می‌گفتیم، اما وقتی به اسم خانم‌ها می‌رسیدیم گیر می‌کردیم.

حیدری: بنابراین اگر در خبر زبان معیار حرف نزنیم فوق‌العاده کار زشتی است و نمی‌توان با مخاطب ارتباط برقرار کرد.

درستکار: شاید الگو گرفتن از بنگاه‌های پیشرفته‌تر رادیویی و تلویزیونی اشتباه نباشد، اما الگو گرفتن هم آداب خود را دارد. الگو‌برداری نظام خود را دارد و آن هم توجه به اقتضائات بومی است. مثلا ما در مناظره الگو‌برداری کردیم و کار خوبی هم بود، اما یک پدیده زبان‌شناختی را فراموش کردیم که سرعت ذاتی زبان انگلیسی چنان است که در ظرف ۹۰ ثانیه خیلی حرف زده می‌شود، اما در فارسی اینطور نیست و کلمات بار معنایی بیشتری دارد.

زبان فارسی شرایط خاص خود را دارد. حافظ ۱۵ بیت شعر می‌گفت که در ‌‌‌نهایت بگوید دوستت دارم، اما این واژه دوستت دارم در انگلیسی با گفتن یک «آی لاو یو» ساده است. وقتی مناظره را با توجه به الگوهای کشور دیگری می‌گیریم در ‌‌‌نهایت مخاطب هم این کاستی را حس می‌کند و نمی‌فهمد که چرا طرف مقابل نمی‌گذارد طرف روبرویش حرفش را کامل بزند؟

این نا‌کار‌شناسی‌ها ما را نابود می‌کند و بدتر از آن این توهم کاردانى و بلدبودن! درحالى که هر که باشیم، باید فرض کنیم همیشه باید بیاموزیم. از باب شکر خدا بگذارید این را ریا کنم و بگویم که با ۲۰ سال سابقه و با حدود ۱۵ سال سابقه گفت‌و‌گو‌گری یک عابر بسیار ساده روستایی اگر جلوی من را بگیرد و نقد کند با کمال میل می‌شنوم و اگر باید بپذیرم می‌پذیرم. تمام آنچه که دارم مال همین شنیدن‌ها و گوش دادن‌ها و همین باور است.

حیدری: من هم 90 درصد چیزهایی که در برنامه می‌گویم از مردم کوچه و بازار می شنوم و از این بابت ممنون مردم هستم. خیلی ها فکر می‌کنند ما تحقیق می‌کنیم. اتفاقا همان قسمت‌هایی که به دل مردم می‌نشیند حرف‌هایی است که از خودشان نقل می‌کنیم. 

عکس‌ها: لیلا افشار

58247

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 327836

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۵:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    74 3
    وقتی شبکه های ماهواره ای با یه ساختمان دو طبقه و 20تا کارمند و یک میلیونم بودجه صداوسیما، بیش از 70درصد مخاطبای صداوسیما رو میبره (طبق آمار دولت) شما مطمئن باش اوضاع صداوسیما خرابتر از این حرف هاست که صرفا ستاره نداشتن و مجری پرورش ندادن عامل رکودش باشه...
  • بی نام SE ۱۵:۵۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    مجری در تلویزیون ما ، فرقی با آباژور ندارد . آقای حیدری وقتی قرار نبود بجز گوش دادن ، کاری بکنید ، وجودتان چه تاثیری داشت؟ ما بیننده ها ، دوست داریم ، مجری به نیابت از طرف ما ، لااقل یکی از حرفهای مارا حدس زده و مطرح کند، نه اینکه با سر تکان دادن و لبخند زدن ، اعصابمان را خرد کند.
    • محمد از مرودشت A1 ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      71 0
      بقول آقای عبدالرشیدی پایه میکروفون نباشه
    • بی نام IR ۱۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      40 11
      مثلا شهیدی فر حرف مردم رو زد؟!
    • بی نام A1 ۱۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      70 5
      از كي انتظار داري دوست عزيز؟ از مجري كدوم رسانه انتظار داري شما؟؟؟؟
    • بی نام IR ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      60 7
      بنده خدا خود حیدری ددلش خونه...مقصر نیست...مقصر زرغامی رئیس سدا و صیماست .... که بهش تاکید میکنه حق نداری چالشی سوال کنی و فقط باید تمجید کنی... البته قرار شده وضعیت واسه بنده خدا روحانی که حالا در حقیقت باید پاسخگوی عملکرد غلط احمدی نزاد باشه فرق خواهد کرد...
    • محمد A1 ۱۹:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      57 3
      عزیزم مثل اینکه نمیدونی ایشون تو صدا و سیما کار میکنه..اگه قرار باشه حرفای ما رو بگه کیفشو میندازن پشت در صدا و سیما میگن برو به سلامت..ولی اگه من جای ایشون بودم اونجا اصلا کار نمیکردم.
    • هادی IR ۲۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
      61 1
      موافقم. و ضمنا آقای دکتر حیدری من بعنوان بچه محل قدیم شما ،شما رو خیلی قبول داشتم ولی در آخرین مصاحبه با احمدی نژاد وقتی که گفت من اومدم موبایل 3.500.000تومان بود چرا چیزی نگفتید.در صورتیکه بیشترین قیمت خط ثابت درسال 84 بیشتر از 780.000 تومان نبود!!!!!!!!!
  • بی نام EU ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    58 16
    يكي از سوالات اساسي من اينه كه اين اقاي درستكار با برنامه ش كه صد سال هم هست اجراش ميكنه واقعا چه تاثيري داشته؟ باور كنيد من كه همه ش ياد مرگ و بدبختي ميفتم.
  • رضا IR ۱۷:۲۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    49 2
    بزرگترین دستاورد آقای حیدری بعد از سالها مجریگری اینه که دانسته ها و شخصیت خودشو از اجرا حذف کنه! عجیب نیست؟
  • بی نام IR ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    34 16
    این آقای درستگار کارش درسته همه این می دونند. مجری قابل و نترسی و ورود به احکام دین دل و جرات زیاد می خواهد مدیران تلوزیون قدر این آدم باید بدانند.
    • حمید A1 ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
      5 3
      این شب های درستکار بعضی وقتها عالیه امیدوارم درستکار همیشه درستکار باشه و درستکار بمونه
  • بی نام IR ۱۹:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    86 10
    يادش بخير آقاي حيدري نشسته بود يه لبخندي ميزد به احمدي نژاد اونم سخن وري ميكرد حالا حيدري خودشو ستاره ميدونه
  • بی نام A1 ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    28 2
    تیم بی ستاره هم اصلا تیم نیست !
  • محمد IR ۰۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
    21 0
    سوال:چرا وقت حرف زدن بهترین حرفا رو می زنیم و ... سعدی می فرماید:..... چون عمل در تو نیست نادانی
  • بی نام IR ۰۶:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
    26 1
    من که اصلا دلم نمی خواد دیگه اجرایی از حیدری ببینم ولی انصافا درستکار نترس تر و حرفشو میزنه و این میشه که محبوب تر از حیدریه
  • بی نام IR ۰۶:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
    20 0
    خبر چرا به ما میگی سوالات خودتون رو مطرح کنید؟کجای سوالای ما رو پرسیدید؟؟؟
  • بی نام IR ۰۵:۱۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۳
    2 0
    آقای عبدالرشیدی که بازنشسته نشده است. هنوز کار می کند. همین چند روز پیش برنامه اش را دیدم. همین چند هفته پیش مصاحبه اش را با رئیس جمهور دیدم.
  • بی نام IR ۰۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۳
    1 8
    من نمیدونم این اقای حیدری چه هیزم تری به شما مردم فروخته که همش دوست دارین بدگویی کنید! شما خداوکیلی اگه جلوی رییس جمهور یه مملکت بشینید اسم خودتون هم یادتون نمیره؟!!! بعدشم هرنظامی یه ضوابط وچارچوبی داره که عدم رعایت اون منجربه ناهنجاری میشه.یادمون باشه تلویزیون ما دولتیه نه ارث پدری.بعدشم حالا تو دوره ه اقای روحانی که حیدری نیست این مجریا خیلی خوبن؟