فرهنگ در گونه های متعدد عمومی و نخبگی و سازمانی و...مجموعه ی هنجارها و ارزشها و ایستارهای دیرپایی است که نوع و شکل نگرش وبینش و رفتار آحاد یک ملت را می سازد و ظهور و بروز خود را از صبح علی الطلوع تا شامگاهان در سبک زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی طبقات و اقشار مختلف مردم نشان می دهد . در خواب و بیداری و خوردن و اشامیدن و روابط و تعاملات خانوادگی و اجتماعی و کسب و کار و رانندگی و شادی و غضب و... یعنی گاه چهره ای زیبا و رحمانی و جذاب از خود نشان می دهد و گاه چهره ای نا زیبا و خشن و دافع . نقش و تاثیر گذاری فرهنگ بر حوزه های سیاست و اقتصاد و روابط خارجی و ... تقدمی است یعنی هر تغییری در حوزه فرهنگ موجب تغییر در دیگر حوزه های مورد اشاره می شود به عبارت دیگر تغییرات سیاسی و اقتصادی که زیربنای فرهنگی و عقبه فرهنگی نداشته باشد ناپایدار و شکننده و میراست

گاهی به نظر می رسد مسئولان و مدیران و دست اندکاران بخش های مختلف کشور آنچنان در امور روزمره عمدتا سیاسی و اقتصادی دچار مشغله و گرفتاریهای روز مره شده اند که گویی فراموش کرده اند که این حوزه ها در بهترین وضعیت و موقعیت مسیری است برای رسیدن به فرهنگ والاتر و زندگی و حیات فرهنگی مبتنی برآموزه های ایرانی و اسلامی که همان حیات طیبه قرانی است . فرهنگ در گونه های متعدد عمومی و نخبگی و سازمانی و...مجموعه ی هنجارها و ارزشها و ایستارهای دیرپایی است که نوع و شکل نگرش وبینش و رفتار آحاد یک ملت را می سازد و ظهور و بروز خود را از صبح علی الطلوع تا شامگاهان در سبک زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی طبقات و اقشار مختلف مردم نشان می دهد . در خواب و بیداری و خوردن و اشامیدن و روابط و تعاملات خانوادگی و اجتماعی و کسب و کار و رانندگی و شادی و غضب و... یعنی گاه چهره ای زیبا و رحمانی و جذاب از خود نشان می دهد و گاه چهره ای نا زیبا و خشن و دافع . نقش و تاثیر گذاری فرهنگ بر حوزه های سیاست و اقتصاد و روابط خارجی و ... تقدمی است یعنی هر تغییری در حوزه فرهنگ موجب تغییر در دیگر حوزه های مورد اشاره می شود به عبارت دیگر تغییرات سیاسی و اقتصادی که زیربنای فرهنگی و عقبه فرهنگی نداشته باشد ناپایدار و شکننده و میراست . از این رو توجه به فرهنگ نه یک اولویت در کنار دیگر اولویت ها بلکه عین ضرورت برای داشتن حیاتی انسانی است . باعث بسی تاسف است که برخی ازسر نادانی و جهل از این مهم غافل بوده و سهم و نقش فرهنگ را در عرض و کنار دیگر حوزه ها می دانند و توجهی یکسان به آنها دارندو مدعی اند از حوزه فرهنگ غافل نیستند در حالی که هم عرض دیدن فرهنگ با سیاست و اقتصاد عین غفلت است . واقعیت این است که در جامعه امروزین ایران با وجود همه تلاشها و مجاهدتها و تجارب و هزینه های صورت گرفته سبک زندگی و فرهنگ عمومی نه با مطلوبات ارزشی هماهنگ است و نه کارکرد های مورد نیاز خود را دارد. به عبارت دیگر نه آرامش درونی در حیات مردم مشاهده می شود و نه اسایش بیرونی در حد نیاز فراهم است . میزان رضایت از زندگی و احساس خوشبختی بعنوان موتور محرک تلاش برای ساختن کشور از جوانب مختلف مورد هجمه یاس و ناامید ی قرار می گیرد . هنوز چهره کریه فقر و فساد و تبعیض خودنمایی می کند. اضطراب و افسردگی چنگ بر روح و روان تعداد قابل توجهی از مردم می اندازد. تعدی به حقوق یکدیگر ، نبود وجدان و اتقان کاری ، مصرف بی رویه و بی مبالات کالاها و انرژی ، از خود بیگانگی های فرهنگی ، قانون شکنی و نظم گریزی، خشونت های فیزیکی و زبانی ونداشتن الگو های زیست جمعی ؛ فخر فروشی به مادیات و تفاخر به عناوین و القاب و دهها آسیب دیگر فرهنگی در جامعه ایرانی جاری است و موجب اصطکاک و برخوردهای فراوان اجتماعی و هدر رفت نیروها و انرژی هایی می شود که در صورت مدیریت و هدایت صحیح می تواند منشا پیشرفت و ترقی جمعی و تکامل فردی و انسانی گردد. این مشکلات و معضلات که همه ما شبانه روز با آنها مواجه هستیم نیازمند تامل و حساسیت و توجه جدی برای اصلاح فردی و اجتماعی با برنامه ریزی و همت و نظارت و مدیریت و سرمایه گذاری است و مختص یک نهاد و دستگاه و قوه نمی باشد بلکه نیازمند هدایت و جهت گیری کلان در کشور و مشارکت عمومی است اما این دغدغه مهم که همیشه نزد دلسوزان و نخبگان کشور مطرح بوده و هست همواره با 3 مانع بزرگ و جدی مواجه شده که مد نظر این نوشته است و برای رفع آنها باید چاره اندیشی کرد. 1- مانع اول حاکمیت رویکرد موعظه و نصیحت به افراد برای اصلاح حوزه های فرهنگی است . یعنی همان نگاه از پایین به بالا. واقعیت این است که این رویکرد مفید و سازنده است اما برای مدیریت فرهنگی نظام اجتماعی کفایت نمی کند . فرهنگ را نمی توان با خوش بینی و ساده لوحی و لیبرال مابی به مردم و توده های سرگشته واگذار کرد . حوزه پیچیده و حساس و ظریف فرهنگ نیازمند ساختارهای هوشمند و هدفمندی است که بتواند ضمن صیانت از ارزشهای فرهنگی ، نیازها و تمایلات و گرایشهای عمومی را به سوی ارزشهای مطلوب سوق دهد .حوزه فرهنگ مانند مسیری و راهی است که همگان ناخود اگاه در آن مسیرطی طریق می کنند و چندان از راه و بیراهه آن نمی پرسند . برای مثال نمی توان دائما مردم را به اقامه نماز اول وقت و جماعت بعنوان یک فریضه دعوت کرد اما مساجد زیبا و مجهز و متکثر نداشت یا در برنامه ریزی ها روزمره به ساعت اذان و نماز بی توجه بود یا در آثار هنری و نمایشی کاهل الصلاة ها افرادی موفق و محبوب نشان داد یا مردم به نظم ترافیکی دعوت کرد اما امکانات و مجازات را تومان فراهم نکرد . با موعظه و تبلیغ صرف نمی توان دروغ و نیرنگ و ریا از جامعه زدود باید ساختارهای اجتماعی را به گونه ای بازسازی کرد که صداقت و خلوص و راستگویی در طول نفع مردم تعریف شود نه در تضاد با انها به گونه ای که هرکس که راستگو بود جایش ته چاه باشد و کذابان ریاکار برصد بنشینند . خلاصه اینکه باید همه ساختارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی باید متناسب و همسو با سبک حیات طیبه و زیست فرهنگی طراحی و بازسازی و اصلاح شود به گونه ای که هر کس که فرهنگی تر باشد یعنی فرهنگ ایرانی و اسلامی را بهتر بشناسد و به آن پایبند باشد از حظ و بهره و نفع بیشتری در زندگی روزمره برخوردار گردد و فرهنگ ارزش افزوده و مزیت مطلق زندگی باشد نه باری بر دوش فرهنگ مداران . با کمال تاسف باید گفت نظام اجتماعی حاکم بر زندگی ما که میراث صدها سال استبداد و خشونت تاریخی است بیشتر به کام غیر فرهنگیان و گاه فرهنگ ستیزان است . مصداق های روز مره آن را در پرتاب کردن زباله از خودروهای لوکس گران قیمت ، بی سوادی و کم سوادی بسیار از متمولان اقتصادی و روند رو به رشد طبقه نوکیسه و تازه به دوران رسیده ای در سطح جامعه و دولت دید که بدون مقدمات به مقامات دست یافته است . 2- مانع دوم سنگینی سایه سیاست بر سر حوزه فرهنگ است که موجب محجوریت و مظلومیت فرهنگ شده است . گفتمان غالب بر کشور که همه فضاهای اجتماعی را پر کرده است قضه زر و زور است قصه تیغ و طلاست قصه درفش و دینار است و اغلب منازعات و مخاصمات برای دستیابی به این وجیزه ها در بازار مکاره سیاست و قدرت است . حتی دلسوزان پاک سیرت و روشن ضمیر نیز خواسته و ناخواسته در این رودخانه به لایروبی مشغول هستند غافل از اینکه باید عزم را به پاکسازی هوای فرهنگ جزم کرد. دوری بسیاری از مدیران و دست اندرکاران و گاه استادان و صاحب نظران از فضای زندگی جاری مردم و مواجهه بسته بندی شده و آرایش و پیرایش شده با فرهنگ عمومی از طریق تئوری ، عکس و فیلم و آمار موجب نشناختن و درک نکردن معضلات حقیقی فرهنگی می شود . در نتیجه آنچنان در حوزه سیاست و اقتصاد سرگرم تماشا شده ایم که فراموش کرده ایم زندگی حقیقی بیرون از این میدان و در وادی فرهنگ جاری است . عرصه ای که بسیار آسیب پذیر و شکننده است و نیازمند پاسداری و تیمار داری است . 3- مانع سوم خوش خیالی و رها پنداری فرهنگ دینی و ملی است و اینکه تصور کنیم پایه های این فرهنگ مورد هجمه و طمع بدخواهان بد دل قرار ندارد . انچه که باید آن را تهاجم فرهنگی خواند و شناخت . باور به این هجمه و ستیز فرهنگی با آموزه های فرهنگ خودی نیازمند کمی نگاه به پیرامون در فضایی ورای گفتمان های غربی و قالبی است . باید با عینک خود باوری و خود تکایی به پیرامون نگریست تا هم اسیب ها را بهتر شناخت و هم راه چاره بهتری برگزید .انچه که امروز امواج رسانه های بانگ و رنگ بیگانه بر ذهن و روان مخاطب منفعل در خانه های ایرانی می پاشند نتیجه ای جز لاابالی گری، مصرف زدگی ، بیگانه گرایی و خود مداری منفی در بر نخواهد داشت . امروز تمدن ها ی مهاجم برای جلوگیری از نشو ونمو تمدن اسلامی که زمانی بر صدر بود و قدر می دید برای تثبیت جایگاه تمدن لیبرال مسیحی ؛ سبک زندگی ایرانی و اسلامی را در گام اول مورد هجمه و تردید قرار داده و در گام بعد در صدد جایگزینی آن با سبک زندگی غربی کرده اند و پیر وان آنها نیز غافل از عدم سنخیت ((آن )) فرهنگ و سبک زندگی با ((این )) جغرافیا و جامعه هم تسلیم تهاجم می شوند و هم به اسارت فرهنگ مهاجم در می آیند و ناخواسته کارگزار فرهنگ (( دیگری و غیر)) می شوند . از این رو امروز بیشتر از هر زمان در حوزه فرهنگ نیازمند "ساختار سازی هوشمندانه " ؛ " سیاست زدایی از فرهنگ " و " خودباوری در پاسداری و پویایی فرهنگی " هستیم . به این نیاز داریم که از زندگی فردی و اجتماعی خود یعنی زندگی "درهم" و" باهم " روایت های فرهنگی و انسانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و ایرانی ارایه دهیم . نقش حکومت و دولت را به ساختار سازی و حمایت در این حوزه تقلیل داده اما براین مسئولیت خطیر حاکمیت پای فشاری کنیم و از دسایس و هجمه های فرهنگی غلفت نکنیم و هوشیارانه به سوی حیات طیبه قرانی حرکت نماییم و میزان و مقدار پیشرفت ها و پسرفتها را در بازه های زمانی شجاعانه بسنجیم و نسبت به رفع موانع اقدام کنیم و از بحث و گفتگو و آزاد اندیشی در حوزه فرهنگ نهراسیم و سپهر خلاقیت و تولید فرهنگی را ستاره باران کنیم و سفره بی رونق تک گویی و تنگ نظری در حوزه فرهنگ را برچینیم .
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 327751

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
    0 0
    مشتاقیم بخوانیم لطفا چند بار سر سطر بروید تا بتوانیم بخوانیم