حسام الدین مطهری: برایِ قلمی که طی هشت سالِ گذشته مدام خلافِ گفتهها و کردههای مهمترین متولیِ فرهنگِ کشور چرخیده است، حالا گفتن از خوبیها کمی دشوار است. این دشواری برآمده از بدبینیای است که طیِ چند سال شکل گرفته و رشد کرده است. برایِ کسانی که گهگاه نوشتههایم را خواندهاند، دیدنِ کلماتی خوشبینانه و ستایشگرانه مایهٔ تعجب است. اما میخواهم خرقِ عادت کنم و از سخنانِ معاونِ فرهنگیِ وزیرِ ارشاد سپاسگزاری کنم. سخنانِ او چند فرازِ مهم دارد:
سیدعباسِ صالحی اولین مردِ فرهنگیای است که طیِ چند سالِ گذشته منطقی، بر پایهٔ اصول، پر پایهٔ قانون، صریح، روشن و آگاهانه حرف میزند.
اصولِ روشن
او دستِ کم در سخنانش نشان داد که نه میخواهد با چسباندنِ زورکیِ خود به مقدسات آبرو بخرد، نه اهلِ پزِ روشنفکری است. صالحی در سخنانش دو بار بر چهار اصلِ مهم در کارش تأکید کرد: «دین، اخلاق اجتماعی، نظم عمومیو نظام اسلامی.» در عینِ حال، صالحی نشان داد که اهلِ تنگنظری نیست: «من از بن دندان معتقدم که گفتمانهای متنوع فکری در چارچوبِ نظام مسیر کشور را رو به جلو میبرد. انسداد، بستهنگری،سلیقهگرایی و انحصارگرایی نه به نفع اسلام، انقلاب، نظم عمومی و نه به نفع امنیتِ اجتماعی است.»
صراحت و شفافیت
او در نخستین نشستِ خبریاش که به مناسبِ هفته کتابِ امسال برپا شده بود، گفت: «قصدِ دروغگفتن ندارم.» اینکه یک مسئول در ابتدایِ کارش اصولش را به اطلاعِ همه برساند شاید عادی به نظر برسد. اما ما از یک بیابان گذشتهایم. از روزگاری که حکمِ تعلیق، حکمِ تغییر در متن و... شامل کاغذی بدونِ مهر، بدونِ امضاء، بدون لوگو و هر گونه نشانهای رسمی بود. اما حالا معاونِ فرهنگیِ جدید میگوید: «اگر محکمهای وجود دارد، حداقل کاری که هر محکمهای باید انجام بدهد، این است که به محکوم ابلاغیه کتبی بدهد تا او بداند که بر چه اساسی محکوم شده است.»
احترام به ناشر و مؤلف و...
ما از بیابانی سخت گذشتهایم. از روزگاری که ناشران و نویسندگان مثلِ یک کارگر دنبالِ یک مجوز در وزارتِ ارشاد سرگردان بودند. حالا ملامتی نیست اگر شگفتزده باشیم از این جملهٔ سیدعباس صالحی: «ما باید برای ناشر و مؤلف فضایی ایجاد کنیم که آنها احساس کنند ارشاد خانه خودشان است. اگر احتمال بدهند که چیزهایی از اینجا به بیرون درز کند، خیلی بد است.»
عقلگرایی به جایِ تأثیرپذیریِ هیجانی
صالحی در سخنانش نشان داد که بیش از آنکه برایِ خوشامدِ این و آن کار کند، به اصولش اعتقاد دارد. از سخنانِ او چنان برمیآید که با آدمِ منفعلِ تحتِ تأثیرِ رسانههایِ شانتاژگر مواجه نیستیم.
بیش از آنهایی که از این متن شگفتزدهاند، نویسندهاش از حرفهایِ صالحی شگفتزده است. این کلمات را روزنامهنگاری مینویسد که سالها با کسانی در وزارتِ ارشاد سر و کار داشت که حتی ذرهای از حوزهٔ کاریشان اطلاع نداشتند. من امروز شگفتزدهام، چون میبینم بعد از کسانی که صراحتاً در تریبونی رسمی میگفتند «کاهشِ کتابهایِ تجدید چاپی نشانهٔ پیشرفتِ صنعتِ نشرِ کشور است» حالا کسی رویِ کار آمده که دستِ کم در سخنرانی ناتوان نیست.
به آینده امیدواریم به شرطی که...
شاید بگویید «خب همه اول که میآیند حرفِ خوب میزنند.» اما جنسِ این گفتهها جنسی متفاوت است. برآمده از پز روشنفکری یا برایِ جلبِ توجهِ رسانهها نیست. حتی بویِ بیلانِ کار هم نمیدهد. اما این شگفتزدگی میتواند به شادمانی تبدیل بشود؛ مشروط به چند شرط:
1. معاونِ جدیدِ فرهنگیِ ارشاد باید بتواند سیستمِ معیوب و بیمارِ تحتِ مدیریتش را قاطعانه اصلاح کند. این کار زمانبر، هزینهبر، فرسایشی و پر از مانع است.
2. صالحی باید چنان اشرافی به محیط کارش داشته باشد تا بتواند امکانِ پیشبردِ اهدافش را فراهم کند.
3. مبادا که صالحی در سیستمِ بیمار و معیوبِ ارشاد هضم شود. مشکلِ ارشاد همزمان به افراد، روشها و سیاستها باز میگردد. بنابراین صالحی باید بتواند پیش از هل داده شدن به مسیرِ کهنسالِ این رود، مسیرِ بهتری برایِ سیاستهایِ بهتر باز کند.
4. صالحی فقط در نظریه دادن متبحر نباشد و عمل هم بکند.
از روزی که آقایِ معاون نشستِ خبری برگزار کرده است، متنِ سخنانش را با هر که به دستم رسیده به اشتراک گذاشتهام. این متن سند است. سندی که شاید به فردا امیدوارمان کند و در آینده –برایِ قضاوت کردن- به کار آید.
6060
نظر شما