اخوانی‌ها به مبارزه مسلحانه فکر می‌کنند/ پشت پردۀ قطع کمک‌های آمریکا به مصر

یک کارشناس مصر می‌گوید: بخشی از اخوان المسلمین مصر هوادار ورود به فاز برخورد نظامی و قهرآمیز با دولت موقت و ارتش است، اما بخشی دیگر خواهان تداوم سنت فعالیت¬های مسالمت¬آمیز است.

زهرا خدایی

سال 1979 بود که پس از امضای معاهدۀ کمپ دیوید، واشنگتن با اعطای کمک مالی 1.3 میلیارد دلاری به مصر موافقت کرد. در آن زمان این مبلغ 10% تولید ناخالص داخلی مصر را تشکیل می داد اما امروز این رقم تنها 0.5% است. ماهیت این کمک ها- فارغ از همه ابعاد سیاسی و ژئوپولیتیک منازعات منطقه در آن زمان- امروز در سایۀ تحولات انقلابی مصر و خاورمیانه شکل دیگری به خود گرفته است.
ژنرال‌های ارتش مصر که واشنگتن را به خونسردی و بی تفاوتی در برابر تحولات مصر متهم می کنند، با خبر کاهش بخشی از کمک های نظامی آمریکا، چشم به کمک‌های مالی همسایگانی دوخته اند که قرار است در کنار حمایت بیشتر مالی، نظامیان را در روند تحولات سیاسی نیز حمایت کنند. اما برخی ناظران و کارشناسان آمریکایی بر این اعتقادند که این اقدام واشنگتن تبعات و پیامدهایی را می تواند برای آمریکا در پی داشته باشد؛ کمرنگ شدن رشته های اتحاد و دوستی 35 ساله میان واشنگتن- قاهره، آثار پیامدهای سیاسی و اقتصادی و... از جملۀ آنهاست.
پرسشی که باقی می ماند اینست که چرا در چنین شرایطی واشنگتن دست به قطع این کمک‌ها زده است؟ و پیامدهای این تصمیم چه می تواند باشد؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با دکتر عبدالامیر نبوی، پژوهشگر ارشد مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه ماهیت و چرایی تصمیم آمریکا در قطع بخشی از کمک های نظامی به مصر را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:
دلیل قطع بخشی از کمک های آمریکا به مصر چیست؟ برخی منابع از کاهش بیشتر کمک های مالی واشنگتن به قاهره خبر داده اند.
پس از هر تحول مهم سیاسی، اجتماعی نظیر انقلاب 25 ژانویه قابل انتظار است که دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نسبت به روند تحولات و پیامدهای آن نگرانی داشته باشند. نکته آن است که عملکرد اخوان المسلمین و برخی گروهها و احزاب همسو با آن، اغلب بازیگران داخلی و خارجی را نسبت به توانایی آنها جهت کنترل اوضاع دچار تردید نمود. اگرچه رهبران اخوان بارها تعهد خود را نسبت به اصول دموکراسی اعلام نموده بودند، اقدامات آنها دستکم در عرصۀ سیاست داخلی نشانگر چنین امری نبود. به عبارت روشن تر، تلاش گستردۀ اخوانی ها برای افزایش قدرت و همچنین به حاشیه راندن تمامی رقیبان سیاسی و ایدئولوژیک خود سبب شد روند گذار دموکراتیک در این کشور با وقفه روبرو شود.
از سوی دیگر، پس از رویدادهای منتهی به تجمع 30 ژوئن که واکنش ارتش را در قبال سرسختی دولتمردان اخوانی به همراه داشت، روند تحولات در مصر دچار پیچیدگی بیشتری شده است. نحوۀ برخورد دولت موقت با فعالان و هواداران اخوان المسلمین و برخی گروههای سیاسی همسو با آن و همچنین بسته شدن فضای رسانه ای منتقدان سبب شده است سمت و سوی گذار در این کشور با ابهام بیشتری روبرو شود. در اینکه اخوان المسلمین در دورۀ کوتاه حکومتداری خود دچار اشتباهات فاحشی شد، تردیدی نیست، منتها تصمیمات و اقدامات سیاسی دولت موقت نیز به بهترشدن فضای سیاسی این کشور کمکی نکرده است. همچنین احتمال کاندیداتوری سیسی، وزیر دفاع، برای انتخابات آتی ریاست¬جمهوری و بازگشت نظامیان به قدرت، با توجه به جایگاه کشور مصر، نوعی عقب گرد در مسیر تحولات منطقه محسوب می شود.
همین امر سبب شده که ایالات متحده با تردید و نگرانی روند تحولات در مصر را دنبال کند و نتیجه اقدامات دولت موقت و ارتش را در جهت بهبود اوضاع ارزیابی ننماید، به ویژه آنکه وضعیت جاری ممکن است اعتبار قرارداد کمپ دیوید و همکاری های امنیتی با اسرائیل را نیز با خطر روبرو کند. البته در این میان، اختلاف نظر هم وجود دارد. برخی اعضای کنگره آمریکا خواهان قطع کامل کمک های سالانۀ ایالات متحده به مصر شده اند تا رهبران مصر از این طریق وادار به بازنگری در اقدامات و سیاستها خود شوند. در مقابل، تعدادی از دولتمردان و اعضای کنگره خواهان تداوم کمک ها هستند و پیشنهاد می کنند آمریکا به شیوه های دیگری نارضایتی خود را اعلام کند. در هر صورت، به نظر می رسد کاهش بخشی از کمک ها برای اعلام نارضایتی آمریکا از وضعیت جاری مصر، چه در زمینه سیاست داخلی و چه در مورد احتمال اختلال در روابط با اسرائیل است.
آیا این سیاست همانطور که بدان اشاره کردید، تأثیری در بازنگری سیاست‌ها خواهد داشت؟
باید دید تعویق یا لغو کمک های ایالات متحده، به خصوص در زمینه نظامی، تا چه اندازه بر رفتار دولتمردان جدید مصر موثر است. نکته ابتدایی آنکه فعلا برنامه تحویل هواپیماهای اف-16، هلی کوپترهای آپاچی و موشک های هارپون به تعویق افتاده و دو مورد کمک مالی، از جمله ضمانت یک وام 300 میلیون دلاری، هم لغو شده است. اگر مصر صرفاً به کمک های ایالات متحده وابسته باشد، آنگاه می توان انتظار داشت که آنان در سیاستهای خود بازنگری کنند، اما در ماههای گذشته برخی از بازیگران منطقه ای کوشیده اند خلأ ناشی از تردیدهای ایالات متحده در قبال مصر را پر کنند؛
به عنوان مثال عربستان، امارات متحدۀ عربی و کویت نخستین کشورهایی بودند که به یاری دولت موقت مصر شتافتند و کوشیدند با اختصاص مبالغی قابل توجه (به صورت بلاعوض، سرمایه گذاری جدید و وام) اقتصاد ضعیف مصر را یاری کنند. تداوم این کمک ها موجب می شود دولتمردان مصری نسبت به کمک های مالی و نظامی آمریکا مانند گذشته احساس نیاز نکنند و حتی در برابر این اقدام از موضع مستحکم تری برخورد نمایند.
آیا این اقدام آمریکا، واکنش به کودتای نظامیان بود؟
به یاد داشته باشیم در اختلافات موجود میان دولت موقت مصر و ارتش مصر از یک سو و اخوان المسلمین و گروههای همسو با آن از سوی دیگر یک نقطۀ مشترک وجود دارد: هر دو طرفِ ماجرا، آمریکا را در روند تحولات پس از انقلاب 25 ژانویه مقصر و حامی طرف مقابل می دانند. اخوانی ها و موتلفان آن، ارتش مصر و دولت موقت را به برخورداری از حمایت های دخالت گرانۀ ایالات متحده متهم می کنند و به صراحت ارتش مصر را مجری سیاست های آمریکا و اسراییل می دانند.
در مقابل، دولت موقت هم اخوان المسلمین را به وابستگی به آمریکا متهم می کند و رویداد 30 ژوئن را یک اقدام ملی گرایانۀ طبیعی علیه دخالت های خارجی معرفی می کند. همین امر سبب می شود که دست دولت موقت برای فاصله گیری محتاطانه و حساب شده از آمریکا تا حدودی باز شود. جالب است بدانیم در دوره ریاست جمهوری مبارک هم، روابط ایالات-متحده و مصر اگرچه نزدیک و مبتنی بر تفاهم بوده است، در برخی موارد اختلاف نظرهای جدی وجود داشته است.
با گذشت دو سال و نیم از تحولات جهان عرب، بازیگردانان انقلاب مصر تغییر کرده اند. بازگشت به روزهای حکومتداری نظامیان، روند گذار به دمکراسی را در این کشور با گره کوری مواجه ساخته که به نظر می رسد سرِ آن بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای(عربستان سعودی و آمریکا) هستند. کاهش کمک های آمریکا به مصر و جبران آن توسط عربستان سعودی، نوعی رویارویی میان دو متحد دیرینه را به ذهن متبادر می کند؛ آیا سعودی ها قصد دارند با این سیاست، جای آمریکا در منطقه را بگیرند؟ در آن صورت پیامدهای این رویارویی در خاورمیانه چیست؟
مسئله تقابل عربستان با ایالات متحده نیست؛ کمااینکه عربستان بازیگردان اصلی تحولات مصر نیست. تحولات مصر بیش از هر چیز ریشه در مسائل داخلی آن کشور دارد، اما طبیعی است که بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تحولات مصر را با نگرانی دنبال کنند و حتی بکوشند بر روند تحولات اثرگذاری کنند.
نکته اینجاست که تحولات موسوم به بهار عربی که حدود سه سال پیش کشورهای زیادی در منطقه را فرا گرفت، پیامدهای مهمی داشته است که ابعاد این پیامدها به مرور روشن می شود. عربستان سعودی هم، مانند سایر کشورها، سعی می کند روند تحولات را مدیریت کند. عربستان طی این مدت یک سیاست چندلایه را در قبال بهار عربی دنبال کرده است. ما با بخشی از ابعاد این سیاست در بحرین و سوریه مواجه بوده ایم. روشن است که این کشور تلاش می کند با مدیریت این تحولات، آثار و زبانه های آن را در قبال امنیت ملی خود کنترل کند، همچنان که ترکیه و قطر نیز کوشیده اند این تحولات را مدیریت کنند، جایگاه منطقه ای خود را افزایش دهند و در نهایت، به نوعی، پرونده مسائل منطقه ای را هم در دست بگیرند.
آیا با دیپلماسی پول می توان کنترل و مدیریت کانون های بحران را در دست گرفت؟
این تلقی اشتباهی است که تصور کنیم عربستان تنها با دیپلماسی پول مدیریت و کنترل کانون های بحران را در دست گرفته است. عربستان از ویژگی های مهم دیگری هم برخوردار است که از آنها نیز برای افزایش توان بازیگری خود استفاده می کند؛ به عنوان مثال، عربستان دارای یک جایگاه ممتاز مذهبی است. همچنین دستگاه دیپلماسی این کشور بسیار فعال است و رابطه تعاملی نزدیکی با اغلب کشورهای قدرتمند دارد. لذا نمی توان سیاست این کشور را به این امر تقلیل داد که به دنبال خرج کردن پول یا ماجراجویی در کشورهای دیگر است. تقلیل سیاست های عربستان به ماجراجویی شاید نتواند واقعیت رفتارهای داخلی یا خارجی این کشور را برای ما معلوم کند.
آینده مصر را چگونه پیش بینی می کنید؟
به نظر میرسد اخوان برای بازگشت به قدرت با مشکلات زیادی مواجه است. بخشی از این مشکلات به سیاست دولت موقت و ارتش بازمی گردد که سبب شده است آسیب های زیادی به ساختار رهبری و منابع مالی اخوان وارد شود. همچنین عملکرد رهبران اخوانی بدبینی زیادی در اقشار شهرنشین ایجاد کرده است که به زودی زدوده نمی شود.
از سوی دیگر، اما، در درون اخوان رقابت ها و اختلاف نظرهای جدی و مهمی وجود دارد که به دلیل تحولات ماههای اخیر بیشتر سر باز کرده است. هم اکنون بخشی، هرچند در اقلیت، هوادار ورود به فاز برخورد نظامی و قهرآمیز با دولت موقت و ارتش است، اما بخشی دیگر خواهان تداوم سنت فعالیت های مسالمت آمیز است. در کنار این دو، گروهی هم هستند که به بر بعد عقیدتی و اجتماعی اهداف و آرمان های گروه تاکید دارند و ورود به فعالیت های سیاسی را امری از ابتدا خطا می دانند. در هر صورت، رویداد 30 ژوئن زمینه را برای بازبینی تجربه حکومتی اخوان فراهم کرده است. این تجربه، هرچند کوتاه مدت بود، نقطه عطفی در حیات اخوان به شمار می آید و زمینه ساز تغییراتی مهم و شاید حتی انشعاباتی در آینده خواهد بود.
5249

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 317655

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • میثم A1 ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۴
    5 1
    این حرفها واقعا بی اساس است. اخوان سالهاست اسلحه را روی زمین گذاشته و حتی در بدترین شرایط دست به اسلحه نمی برد. ضمنا ارتش در جنگ با اخوان بدون اف-16 و آپاچی هم میتواند قتل عامشان کند! اینها جز نقشه ای است که قرار است به گسترش اسرائیل بینجامد. از طرفی خشونتها در سینا گسترش پیدا کرده، سیسی هم در اقدامی پوپولیستی قرارداد کمپ دیوید را بی اعتبار خوانده تا داخل مصر محبوبیت بیشتری کسب کند، ارتش مجبور است در سینا دست به عملیات نظامی علیه قبایل بزند و به راحتی با پاتک اسرائیل مواجه خواهد شد و سینا را از دست خواهد داد. درست مثل 1967، بیخود به اخوانیها ربطش ندهید. http://www.middleeastmonitor.com/articles/africa/7799-as-egypts-army-fights-its-own-civilians-israel-is-on-the-verge-of-