ده سال قبل در چنین روزهایی نخستین آلبوم همایون شجریان با عنوان نسیم وصل به بازار موسیقی عرضه شد. دوست منتقدم هوشنگ سامانی از موضعی مطلبی درباره همایون نوشت و من نیز برای گرفتن زهر این مطلب از زاویه ای دیگر به همایون وکارش پرداختم. هر دو نوشته را بخوانید .

 

استعداد هم شرط است

سیدابوالحسن مختاباد

مسئولیت صفحه موسیقی(روزنامه همشهری سال 1382) و خواندن مقاله و یا نوشته ها و گفت وگوها پیش از انتشار، فرصتی است که در اختیار خوانندگان و نویسندگان دیگر نیست و لذا از همین فرصت استفاده کرده و پس از خواندن نوشته منتقد گرامی، جناب هوشنگ سامانی، نکاتی را از زاویه ای متفاوت با نظرگاه ایشان طرح می کنم. این نظر هم با توجه به شنیدن جدی صدای همایون شجریان و کار اولشان و نیز دیدن اجرای صحنه ای اش(سال گذشته و همراه با همنوازی تار استاد حسین علیزاده در تالار وحدت) نوشته می شود و البته زدودن برخی باورداشت های نه چندان به هنجار در جامعه ما. اما پیش از پرداختن به اصل اثر و صدای همایون شجریان بهتر است چند نکته را در باب نوشته آقای سامانی بیاورم.

اول: نگاه به هر پدیده ای می بایست با فطرت آن پدیده و سابقه تاریخی و سرشت آدمی در واکنش نسبت به آن پدیده ها تحلیل و بررسی شود. علاقه مندی یک پدر به یک فرزند و آرزوی پیشرفت وی را، خداوند در سرشت و فطرت آدمی قرار داده است، به همین جهت است که هر پدری آرزو دارد، فرزندش مسیر زندگی را با موفقیت طی کند و نیز به همین دلیل است که به فرموده آن حکیم بزرگ ادب فارسی که گفت: «بچه عزیز اما ادب از بچه عزیزتر است» پدر واقعی سعی می کند، فرزندش را در فضایی قرار دهد که فرهنگ ورز و

ادب دان باشدوپله های رفتار انسانی واخلاقی را به درستی فرا گیرد. اگرچه نگارنده حشر و نشری با همایون شجریان نداشته ام و در طول عمرم جز دو سه بار و آن هم برای چند ثانیه و در حد یک مصافحه، وی را ندیده ام، اما سیر کار هنری وی و دوری از هرگونه جوزدگی نشان می دهد که شاگرد ارزنده و فرزند شایسته ای برای استاد و پدر خود بوده است و سنت ریاضت کشی در فرهنگ و ادب و هنر ایران را به خوبی آموخته و پیش چشم دارد.

دوم: بندهای ۱ تا ۷ نوشته های آقای سامانی را نیز می توان از زاویه طبیعی آن و اینکه امکاناتی برای شهروندی فراهم است و برای شهروندی دیگر نه، نگریست. برهمین مبنا باید دید که فراهم کردن امکاناتی برای استعدادهای پیدا و پنهان موسیقی در گوشه، گوشه این آب و خاک را چه کسی باید تقبل کند؟ آیا ندادن مجوز به یک جوان ناشناس، ناشی از سامانه غلط، ممیزی و نظارت (که برابر قانون اساسی وجود آن نیز زیر سؤال است) است، یا اینکه تقصیر خواننده ای نامی چون آقای شجریان که فرزندی چنین پرورده است ؟ و یا فراهم نبودن امکانات آموزشی، تبلیغاتی فرهنگی و... برعهده آقای شجریان است یا دولت باید چنین امکاناتی را فراهم کند؟ این گونه اگر نگاه کنیم باید نعوذ باالله در کار خدا هم چون و چرا کنیم که چرا ما را فرزند آقای شجریان نکرد. به قول محسن مخملباف که وقتی از دخترش برای بازی در فیلم بای سیکل ران استفاده کرد، در پاسخ به پرسشی گفت که این کمترین کاری است که می تواند برای فرزندش صورت دهد.

نکته دیگر این که باید بپذیریم هر نسلی امکاناتی را با رنج و مرارت به دست می آورد تا نسل آینده بهتر و پسندیده تر از آن امکانات استفاده کنندو باز هم طبیعی است که این امکانات ابتدا در اختیار نزدیکترین افراد قرار می گیرد و سپس غیر.همچنانکه درقانون «ارث » که باز هم با فطرت آدمی در موافقت ومرافقت است ، عموما فرزندان ارث می برندونه اغیار. در ثانی این امکانات از سوی هنرمندی چون شجریان پدر و با ریاضت و تلاش به دست آمده که همه شهروندان دلبسته و علاقه مند صدای وی اند،و نه فردی که مال و ثروت از دسترنج دیگران فراهم کرده است . در نهایت آنکه اگر تمامی پیش فرضهای منتقد محترم را بپذیریم تازه باید ببینیم که آیا کمک پدری به فرزندش کاری خلاف عرف ، اخلاق ، قانون و یا حتی شرع است ؟که پاسخ آن چنان بدیهی است که نیازی به هیچ توضیحی ندارد، حال بماند آنکه فرزندی شرط استعداد را هم داشته باشد .

سوم: اما درباره صدای همایون شجریان؛ جنس صدای همایون اگرچه در آواز بسیار تحت تأثیر صدای پدر است اما در تصانیف به خصوص دو تصنیفی که در دستگاه همایون خواند ه ،چنین نیست. صدای وی در گوشه های درآمد (بم صدا)بسیار دلنشین و تقریبا منحصر به خود وی است . حزن صدا و زنگ آن در این دو تصنیف تقریباً منحصر به خود همایون و حتی می توان گفت که در بخش هایی دلنشین تر از زنگ صدای شجریان بزرگ است.

شاید یکی از مشکلات همایون در این کاست، پیدا نبودن شخصیت واحد و مستقل صدایی است؛ برای نمونه در تصانیف روی« ب» نوار، تقریباً با چند گونه مختلف از صدایش مواجه می شویم. به نحوی که گاه این تصور پیش می آید که خواننده ای دیگر، کارها را خوانده است. همچنان که برخی از تصانیف بخش دوم، به لحاظ آهنگسازی نیز تداعی کننده کارهای مشابهی است که پیش از این علیرضا افتخاری یا محمد اصفهانی خوانده اند و این از خواننده ای چون همایون به دور بود که روی چنین آهنگ هایی کار را بخواند.

اما در کل کار همایون شجریان به عنوان نخستین کار مستقل (و با توجه به اینکه هم وی در گفت وگوی با یکی از روزنامه ها به ضبط کار در هنگام سفر پدر اشاره کردند) ارزش های فراوانی دارد. باید بپذیریم که خواننده ای جدی و با دانش و بصیرت و پشتوانه کار فراوان در موسیقی سنتی ظهور کرده است که می تواند فضا را بر بسیاری از پیش کسوتان هم تنگ کند ونیز پشتوانه ای باشد برای استمرار حرکت موسیقی آوازی درست واصولی در ایران.

 

هوشنگ سامانی دوست روزنامه نگار ومنتقدم که الان سر از ایرانگردی و سفر به اکناف ایران و کشورهای حاشیه در آورده است. بعد از ده سال یادداشت من درباره همایون شجریان و یادداشت خودش را در وبلاگش قرار داده است:

یادداشت من در بالای صفحه است و یادداشت او و توضیح این روزهایش در پایین همین متن: بخوانید:

فقط برای حضور

این نوشته سوم تیر سال 1382 خورشیدی (24 ژوئن 2003 میلادی) هنگام انتشار آلبوم «نسیم وصل» با آهنگسازی محمد جواد ضرابیان و صدای همایون شجریان در روزنامه همشهری چاپ شد. سیدابوالحسن مختاباد به عنوان مسدول صفحه موسیقی روزنامه، تشخیص داد که نوشته من بدون یک توضیح از جانب وی چندان مناسب چاپ نیست. لذا متنی در کنارش به قلم خود وی چاپ شد که آن نوشته را نیز در پایین همین مطلب آورده‌ام. امروز پس از گذشت ده سال از انتشار این دو مطلب، ضرورت چاپ نوشته مختاباد در کنار نوشته خودم را بیشتر درک می‌کنم.

همایون شجریان

پدیده آقازادگی که چند سالی است ورد زبان مطبوعات و محافل عمومی گشته و باعث توجه بیشتر مردم به آن شده است، هرچند موضوع تازه ای نیست و قدمت آن به قرن ها پیش می رسد، منتها در ده سال اخیر با ظهور آقازادگانی از حوزه سیاست و اقتصاد، توجه اذهان عمومی بیشتر بدان جلب شد. واژه آقازاده اصطلاحی است که به فرزندان افراد صاحب نفوذ و مشهور در یک حوزه خاص اطلاق می شود. این پدیده فی نفسه نه ارزش است و نه می تواند ضد ارزش باشد، تا آقازاده که باشد و چه بکند.

حوزه موسیقی ایرانی هم از دیرباز با آقازاده ها مأنوس و آشنا بوده است. بسیار بودند پدر و پسرها که در هزار سال اخیر، بار موسیقی ایرانی را به دوش کشیده و گاهی به علت تسلسل چند نسل، باعث پیدایش خاندان هنر نیز گردیده است. از قدیمی ترها اسحاق و ابراهیم موصلی، همچنین عبدالقادر مراغه ای و فرزند و نوه اش و از متأخرین، خاندان فراهانی در دوره قاجار را می توان نام برد. آقازادگی در موسیقی امروز، هفت هشت سالی است نمودی دوباره و آشکار یافته است. فرزندان چهره های آشنایی چون جلال ذوالفنون، کیخسرو پورناظری، شهرام ناظری، محمد جلیل عندلیبی، محمدرضا شجریان و تنی دیگر با ارائه آثاری گاه مستقل و گاه در سایه، وارد میدان شده اند. تازه ترین نمونه اش «نسیم وصل» کار همایون شجریان است.

اگر چه گفتیم آقازادگی، هیچ گونه بار ارزشی به همراه ندارد، اما نمی توان از مزایا و محاسن آن چشم پوشید و سخن نگفت. یک آقازاده موسیقی، اگر بخواهد اثری منتشر کند، امتیازات زیر را نسبت به دیگران داراست:

۱- با اشاره ای آهنگساز، شاعر، تنظیم کننده، نوازنده، خواننده، گروه کر، استودیو، ناظر ضبط و میکس، خطاط، طراح و غیره فراهم می شود.

۲- نظر به شهرت آقازاده، مجوز انتشار با کمترین معطلی صادر می شود.

۳- اگر آقای آقازاده، صاحب شرکت تکثیر و پخش باشد که هیچ، و در غیر این صورت صاحب شرکت های مرتبط، ناز آقازاده را به منت خریده و اثرش را در هوا می قاپند.

۴- چنانچه آقازاده اهل مصاحبه باشد، بسیاری از رسانه ها به گردش حلقه می زنند.

۵- مشتریان عزیز هم ندیده و نشنیده، اثرش را می خرند، دست کم برای نخستین بار چنین است!

۶- منتقدین هم بدشان نمی آید چند سطری از اوراق مطبوعات را در خصوص آقازاده و اثر مربوطه اش سیاه نمایند و متقابلاً مطبوعات نیز از چنین مطالبی استقبال می کنند.

۷- از همه مهم تر، نظارت و راهنمایی آقای آقازاده است که در همه حال مشوق فرزند هنرمندش خواهد بود.

نقطه مقابل امتیازات آقازاده، فقر و محرومیت غیر آقازاده هاست. یک جوان هنرمند و بی ارتباط با محافل و معاریف هنری، چنانچه بخواهد اثری تقدیم جامعه کند، درست به تعداد امتیازات یک آقازاده مشکل دارد. یعنی به هزار خون جگر امکاناتی نظیر نوازنده، خواننده،

تنظیم کننده، استودیو و غیره برایش فراهم می شود، البته اگر بشود. بعد ایشان باید بروند وزارت ارشاد و در آنجا موسیقی دانی خود را ثابت نمایند! اگر موفق شدند، حال باید التماس شرکت های تکثیر و پخش را بنمایند. البته بدون سرمایه گذاری شخصی هم هیچ شرکتی روی خوش نشان نمی دهد. چنانچه اثر به هر زحمتی منتشر شد، مشکل بعدی ظهور می کند. کسی او را نمی شناسد، بنابر این اثرش را هم نمی خرند، مگر محدود افراد کنجکاو و مجموعه دار. موسیقی نویسان هم تمایلی ندارند نقدکی برای اثرش بنویسند. تازه اگر بنویسند کدام مطبوعه حاضر می شود آن را چاپ کند؟ و الی آخر.

براین اساس، انتظاری که جامعه از یک آقازاده موسیقی دارد، به مراتب بیشتر و بالاتر از سایر افراد است. همین طور نوع قضاوت هم متناسب با امکانات در دسترس ایشان صورت می گیرد، زیرا نگاه مطلق و آرمان گرایانه دور از عدل و انصاف است.

همایون شجریان «نسیم وصل» را با تصنیف «هوای گریه» در فواصل همایون بدلی آغاز می کند. همایون بدلی، در حقیقت همان فواصل دستکاری شده همایون اصیل است که با نفوذ فرهنگ غربی در سده اخیر، اغلب ارکسترهای ایرانی بدان خو کرده اند. پس از اجرای فواصل بیگانه، نوبت به ارائه آواز دستگاه همایون می رسد. گوشهای ایرانی در سده اخیر- پس از ابداع فرم پیش درآمد توسط درویش خان- عادت کرده اند پیش از آواز، یک قطعه ضربی را در حال و هوای آواز مربوط بشنوند که این قطعه، گاه می تواند یک پیش درآمد باشد و گاه تصنیف. اما در اینجا، آغاز کار با یک تصنیف آن هم در فواصلی بیگانه با همایون اصیل، یک خطای فرهنگی محسوب می شود. اگر مخاطب «نسیم وصل» جماعت ایرانی است، لزومی ندارد آواز دستگاه همایون را از قیف مینور هارمونیک بگذارنیم تا نوازشگر گوش های «گام زده» آنها باشد. ناهمگونی ناشی از این خطا درست لحظه پایان تصنیف و ابتدای آواز به روشنی مشهود است.

اظهار نظر در خصوص آواز خوانی همایون، جسارت بیشتری می طلبد. پر روشن است اگر آواز وی دارای اشکالی فنی بود، هرگز از صافی پدر عبور نمی کرد تا به گوش عموم برسد. بنابر این بحث درست و غلط خواندن دست کم درباره این قسمت اثر تعطیل است. اما اگر صحبت سلیقه و نظر شخصی باشد، البته حرف و حدیث فراوان می توان گفت و شنید. از این دیدگاه، آواز خوانی همایون دارای یک اشکال عمده است و آن این که متعلق به خودش نیست. در واقع این ایراد ناشی از عارضه منفی آقازادگی است. برای روشن شدن مطلب یک جوان مستعد و علاقه مند و دور از مرکز را در نظر بگیرید که می خواهد به هنر آواز بپردازد. نخست نمی داند از کجا باید شروع کند. بعد که تا حدی آگاه شد در به در دنبال معلم آواز می گردد. صد البته با وضعیت فعلی آموزش موسیقی کشور، معلم خوب و قابلی نمی یابد. ناچار به دم دستترین آن اکتفا می کند. پول مختصری هم باید بپردازد، ضمن این که از وقت کسب درآمد خویش هم باید بزند تا صرف آواز نماید. در این صورت رشدش لاک پشتی است، لذا رو به سوی مرکز می آورد. هزینه رفت و آمد به اضافه شهریه های معلمان پایتخت نشین فشار دوگانه ای بر او وارد می کند. این در حالی است که با تعویض پی درپی معلم به استادان طراز اول هم دسترسی ندارد و ده ها مشکل دیگر که هریک به تنهایی برای ناامید کردن جوان علاقه مند کافی است. وضعیت مزبور باعث می شود جوینده هنر یا به هیچ جا نرسد و یا اگر به جایی هم رسید، خودش باشد و نه دیگری.

اینک همایون شجریان را در نظر آورید که هیچ کدام از این مشکلات را ندارد و برعکس امکانات ویژه ای هم برایش فراهم است. بدون اینکه هزینه ای بپردازد یا مسافت های طولانی را بپیماید، از بزرگترین و بهترین معلم آواز ایران، آن هم نه هفته ای یک جلسه که هر روز و شب می تواند استفاده کند. نتیجه، رشدی سریع، قرار گرفتن در کنار حرفه ای ها و نهایت ارائه کار مستقل است. اما در کنار همه این مواهب، عارضه تقلید گریبانگیر اوست. حتی خیلی بیشتر از دیگرانی که به چنین امکاناتی دسترسی ندارند و البته ناخودآگاه.

چگونه می شود سال ها بدون هیچ وقفه ای در سیطره یک سیستم و سلیقه آموزشی، ولو از نوع برتر زیست کرد و آن گاه ثمره ای بسیار متفاوت با آن ارائه داد؟ آواز همایونی که همایون در «نسیم وصل» می خواند، منهای خصوصیات فیزیکی حنجره اش، همان آواز استاد است که از گلوی فرزندش بیرون می آید. این موضوع در تصنیف «عشق از کجا» هم به روشنی مشهود است. بویژه قسمت نهفت که شنونده را به یاد تصنیف «ای یوسف خوشنام ما»- از اجراهای استاد- می اندازد. علاوه براین، هارمونی آهنگ نیز رونوشتی از کار آقای روشن روان است. تصنیف «دفتر دل» با الهام از یک ملودی خراسانی- مشابه آنچه استاد در «یاد ایام» خوانده است- نیز شیوه تصنیف خوانی پدر را تداعی می کند.

در مجموع «نسیم وصل» پیش از آن که یک کار جدید تلقی شود، محملی برای معرفی یک هنرمند جوان به حساب می آید. این اثر ویژگی های حنجره همایون و بخصوص وسعت صدایش را به اهل فن می شناساند تا شاید کیهان کلهر دیگری پیدا شود و «شب، سکوت، کویر» دیگری پدید آید.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 312946

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد A1 ۰۷:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۳
    22 10
    پاينده وسرافرازباشندبزرگان موسيقي ايران زمين به خصوص خسروآوازاستادشجريان عزيزترازجان
  • بی نام A1 ۰۷:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۳
    24 8
    درود بر همايون شجريان
  • بدون نام IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۳
    20 2
    درمورد این یادداشت فقط باید گفت : عجب .........
  • علی IR ۱۷:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
    7 3
    یگانه صدای آواز ایران : ایرج
  • مهتاب IR ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
    4 4
    باید به آقای سامانی گفت که خجالت بکشید شما با چه مدرکی به خوانندگان خوب کشورمون توهین می کنید و اینقدر به حرف هاتون مطمئن اید.
  • بی نام IR ۲۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
    5 8
    به نظر من هنوز هم حرفهای اقای سامانی درست است. همایون نشان داد که نه برترین خواننده زمان به زعم پدرش ( که در زمان رونمایی آلبوم عبدالقادر گفت صدای همایون در 150 سال اخیر بهترین است) بلکه یکی از دهها خواننده خوب جوان است , که هنوز باید بیاموزد ولی فعلا که همه مرحله شاگردی به استادی را در فاصله ای بسیار کوتاه می پیمایند که نتیجه خوبی برای موسیقی و هنر ما ندارد.