۰ نفر
۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۷:۱۷
یادی از زهرایی و زیست بومی که برجای نهاد

در کمتر از یک هفته ای که از درگذشت استاد زنده یاد محمد زهرایی می گذرد،حجم انبوهی از نوشته و یادداشت و سخن و حرف و حدیث درباره ویژگی های رفتاری و خدمات او به نشر و تجاربی که او اندوخته بود،ابتکاراتی که از او به جای مانده و نقاط قوت و برجسته این ناشر کهنه کار و فرهنگی مرد شاخص بر روزن رسانه ها افتاد

تجزیه وتحلیل این نوشته ها و گفته ها نشان می داد که جامعه فرهنگی نسبت به رخدادهای این حوزه حساسند و قدر خادمان واقعی را می شناسند.

 بر حسب تصادف زهرایی در زمانی به دیار باقی شتافت که روند عمومی تحولات فرهنگی و سیاسی دوران تباهیدگی خود را پشت سر گذاشته و افق روشنی پیش روی اهل فرهنگ گشوده شده است. او آرزوی چنین روزهایی را داشت و در صحبت هایی که با هم داشتیم انرژی و توانی مضاعف را در او می دیدم. جالب اینکه می گفت امسال می خواهم کتاب های بیشتری را منتشر کنم. به یاد دارم سال ها را به روزها تقسیم می کرد. دو سه سال قبل گفت: آقای مختاباد! من حدودا شش تا هفت هزار روز وقت دارم. که وقتی باهم جمع و تفریق کردیم متوجه شدم تقریبا 12 تا 15 سال اما، اجل مهلت نداد و در نزدیک به هزارمین روز از این سخنان ، جانش را ستاند.

مهمترین نکته ای که در کار محمد زهرایی آشکار بود،همانا نگاه درازمدتش به پدیده ها بود. به جز حساسیتی که در کار کتاب های خود داشت، در بقیه امور فردی آسانگیر بود. برای نمونه وقتی بحث اوضاع سیاسی به میان می آمد و بگیر و ببندها و گیر و گرفت های جناحی، آنها را طبیعی می دانست و می گفت کشور باید چنین حوادثی را ببیند تا بتواند همانند بچه ای که تجربه می کند و بلند می شود، رشد کرده و بالیده شود و  به کار خود ادامه دهد. همیشه یک نکته تکیه کلامش بود، تحولات باید بیولوژیک باشد، یعنی به صورت طبیعی اتفاق بیفتد و رشد غیر طبیعی اسباب دردسر و ناآرامی خواهد بود.به همین دلیل مخالف سرسخت هر گونه تندروی و افراطیگری بود.

محمد زهرایی،دکترجلیل دوستخواه،سید ابوالحسن مختاباد

همراه با استاد جلیل دوستخواه شاهنامه پژوه نامی که کتاب بزرگ شاهنامه‌ نقالان، طومار مرشد عباس زریری اصفهانی در به گمانم 5 جلد قرار است از سوی انتشارات کارنامه منتشر شود.

عکس با تلفن همراه ناقص من گرفته شد و کیفیت لازمه را ندارد.

نگاه او به نشر و تحولات آن درازمدت از آنی بود که در گمان ما بود، حتی وقتی می خواست ساختمانی را بازسازی کند، به دنبال با دوامترین مصالح بود، به یاد دارم لوله آبی را از آلمان آورده بود که 150سال گارانتی داشت و می گفت اینجوری خیالش راحت است و هر روز وقتش را صرف این گونه امور نمی کند. یا بیش از چند سال بود(حداقل شش سالش را به یاد دارم) که تمامی آموخته ها وتجاربش در حروفچینی  و فونت  و اندازه حروف و کنارهم قرارگرفتن سطرها و حرف و کلمه را با گروهی از برنامه نویسان رایانه ای در میان می گذاشت و تمامی هزینه های آنها را هم خود می پرداخت که بتواند نرم افزاری طراحی کند که به جای او تمامی این کارها را انجام دهد. اگر یک ورق از کتابی را که زهرایی برای بار چندم از نظر گذرانده بود،می دیدید خطوط مختلفی که او روی کتاب اضافه کرده بود، تقریبا متن اصلی را از دید پنهان می کرد. آن خطوط ها همه برای آن بود که در نهایت در یک صفحه بتواند یک یا دوخط صرفه جویی کند و البته کلمات اضافه راهم حذف و متنی پیراسته  و خواندنی به مخاطب بدهد. وقتی حاصل کار منتشر می شد ، متوجه می شدید که او با این کارش 15 تا 20 صفحه از متنی 200 صفحه ای را کم کرده و این گونه کلی در کاغذی که برای یک کتاب در نظر می گرفت صرفه جویی می شد. تنها ناشرانی که دستی در کار کتاب دارند می دانند که برای نمونه یک فرم 16 صفحه ای وقتی از یک تیراژ 3 هزارتایی حذف شود، چقدر در هزینه کلی کتاب از نظر کاغذ،مرکب،چسب و صحافی و ... صرفه جویی می شود.

می گفت آن نرم افزار که تهیه شود، کارها سریعتر به جلو خواهد رفت و در نهایت آن را در اختیار جامعه نشر کشور قرار میدهد، و حتی قیمت معقول و مناسبی را برایش تدارک دیده بود و وقتی هم از او می پرسیدم که در برابر شکستن قفل و دزدی سارقان این گونه امور که در ایران به راحتی آب خوردن اتفاق می افتد چه میکنید، می گفت: بالاخره دزده می خواهد کتابش را چاپ کند و من وقتی کتاب چاپ شد می فهمم که از پنط ها و حروف من و نرم افزاری که منتشر کردم استفاده کرده است یانه؟

شاید مهمترین کار زهرایی که در این روزها از نگاه برخی اهل فن پنهان ماند،سرمایه گذاری انسانی او بود. او زیست بومی فرهنگی را در نشر کارنامه ( از حروفچین وکتابفروش، نمونه خوان،طراح وگرافیست،ویراستار و حتی نویسنده و مترجم ) بنا نهاد(نگاه متفاوت و هنری و جدی ) که مهمترین  و گرانیگاه و مرکز ثقل آن فرزندان وخانواده او هستند که کار نشر را عاشقانه پذیرفتند و ادامه می دهند. آنها شاید برخی مواقع از حوصله وشکیب آقای زهرایی در عدم انتشار یک کتاب به تنگ می آمدند، چنانکه ماکان زهرایی می گفت برای این که جلدی مناسب با کتاب «از این لحاظ» استاد نجف دریابندری فراهم و ایده آن در ذهن پدرم جاگیر و سپس اجرایی شود، شش ماه کتاب چاپ شده را در انبار نگه داشتیم. یا روزبه  زهرایی هم که برخی از کتاب های خوب انتشارات کارنامه و حتی برخی از کتاب های دیگر ناشران با مشورت و سرپرستی فنی او به سامان رسیده است،خود با این همه حساسیت از حوصله وشکیبی که پدرش در برخی مواقع داشت عاجز می شد. اما این حساسیت ها حداقل برکتی که  داشت و  دارد ، تربیت نسلی است که  در آینده اگر اوضاع کشور بر مداری منطقی و عقلانی به پیش برود،نشر کارنامه را به جایی خواهند رساند که محمد زهرایی آرزوی آن را در سر می پروراند.

به گمان نگارنده زهرایی به قدری ایده و کتاب و موضوع در حوزه نشر در ذهن و ضمیر فرزندان و همسر گرامیش کاشت که آنها اگر بخواهند همین ایده ها را پیاده کنند و حتی طرح هایی که او به نیمه رساند و هنوز سال ها کار می برد که نتیجه و ثمر دهد ، را بخواهند ادامه دهند که البته چاره ای هم جز ادامه دادن ندارند!!نشر کارنامه سال های سال خواهد بود و خواهد زیست و البته به یکی از ناشران با اقبال وبزرگ ایران و حتی جهان تبدیل خواهد شد. افق زهرایی بزرگ، جهانی بود و بارها و بارها از ناشرانی مثال می زد که سابقه 200 ، 300 ساله داشتند و همچنان خانواده آنها نسل اندرنسل به کار نشر و کتاب مشغولند. بنا بر این اگر خوشبین باشیم و برخی خناسان نخواهند زیرپای آدم های موفق را خالی کنند و بلایی را که سر استاد عبدالرحیم جعفری و انتشارات امیرکبیر آوردند بر سر ناشران موفق بیاورند قطعا در آینده  در حوزه نشر از کارنامه  بیشترخواهید شنید. وگرنه هر کسی که احساس خطر کند ، طبیعی است که سرمایه اش را به مسیری سوق خواهد داد که کمترین خطر و بیشترین سود را داشته باشد. محمد زهرایی این گونه نبود، او تمامی سرمایه و سودش را در کار نشر و قوی تر کردن حوزه کتاب خرج می کرد و با شناختی که نگارنده از این خانواده فرهنگی داشته و دارم ، این سنت حتما و قطعا تداوم خواهد داشت.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 309745

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۲۰:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۲
    6 9
    درود بر همه کسانی که در راه پیشرفت فرهنگ این مملکت زحمت می کشند .
  • سعيد US ۰۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
    1 4
    شما هميشه نوشته هايتان حرفه اي و بي طرف است اميد كه قدر روزنامه نگار حرفه اي چون شما را بدانند