۰ نفر
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۶

عرفان قانعی فرد

در عراق انتخاباتی در حال برگزاری است که برخلاف ایام صدام ، که بیشتر به نوعی انتصابات می مانست و هرکس مورد تائید بعث و استخبارات بود ، وارد صحنه سیاسی می شد مردم نمایندگانی را به عرصه های مهم سیاسی و اجتماعی می فرستند.
در سیستم پیشین اصولا افرادی که بعضا ضد استقلال و ازادی کشور بودند و صرفا چون بله قربان گویی و مداحی از شخص اول مملکت می کردند حق ورود به رقابت ها را داشتند و کسی را غم دیار و غصه مردمان نبود.
امروز ، ده سال از سرنگونی حاکم مطلق - صدام حسین – می گذرد و این انتخابات هم از ایام رفتن نیروهای آمریکا در سال 2011 نخستین انتخابات محسوب می شود و این شیوه تمرین دمکراسی البته – یعنی انتخابات – همچنان آزمونی ارزشمند برای سنجیدن و کاویدن ثبات سیاسی در عراق است. مردم صبور و رنجورعراق نیز با شرکت در انتخابات شوراهای استانی در پای صندوق های رای می خواهند که به نوعی در آینده خود سهمی داشته باشند. گرچه پس از رفتن آمریکایی ها هم هنوز ثبات و ارامش و صلح به این کشور بازنگشته و امروزه روز هم در عین رعایت و اعمال تدابیر امنیتی شدید در استان‌های معین، رای گیری در جریان است، در نقاط مختلف عراق در هفته های گذشته ، خشونت‌های خونین و دامنه داری در جریان بود و چه بسیار از کاندیدها که به خاک و خون کشیده شدند و شاید عاملی شد تا نوری مالکی مدتی برگزاری انتخابات در 2 استان سنی مذهب را با تعلل و تامل برگزار کند. مالکی که گویا هنوز هم از بازگشت و استیلای دیکتاتوری و خودکامگی مطلق به عراق، سرزمین پرهیاهو ، هراس دارد ، وقتی که رای خود را نوشت ، گفت: "آنان که کابوس آزادی دارند و از آینده روشن عراق در هراسند و خواهان بازگشت خشونت و خودکامگی در کشورند ، بگویم که با در انتخابات با جنگ استبداد می رویم."
این سخنان وی محکی برای سنجیدن مقبولیت و محبوبیت و بازسازی قدرت نوری مالکی است زیرا این انتخابات ، دورانی برای رقابت و تعیین جایگاه و وزن سیاسی میان جریان‌های سیاسی قبل از انتخابات پارلمانی سال آینده عراق است و هر جریان‌ سیاسی ( مانند مجلس اعلای اسلامی عراق ، حزب الدعوه و جریان صدر) مزیت‌ها و ویژگی‌هایی خود را به ترازوی افکار عمومی می گذارد. اما اداره کشور در ایامی می گذرد که رئیس جمهور هنوز در بیمارستانی در برلین آلمان در حالت کُما و یا شبه کما است و شاید اگر از خطر مرگ بجهد – انشالله- دیگر قدرت بازگشت به عرصه سیاست پر تلاطم عراق را نداشته باشد.
از این رو مالکی امروز با یک خلاء و یک چالش نیز مواجه است و آن اینکه وزنه مناسبات او با اقلیم کردستان دچار نقص شده است و این البته تنها مشکل مالکی نیست بلکه در این ایام و خصوصا در مواقع انتخابات اقلیم نیز به خوبی خلاء شخصیتی طالبانی را حس می کند.
مالکی می داند که نبود طالبانی دربرقراری روابط و رفتار دولت مرکزی عراق با اقلیم کردستان عراق و اختلافات بر سر مسائلی چون بودجه، نفت و نیروهای پیشمرگه و مناطق مورد اختلاف یکی از مهم ترین چالش های امروز اوست و البته بارزانی هم بنا به رسمی غیر متعارف خواهان بازگشت وزراء و اعضاء پارلمان کرد عراق به کردستان بود و در این دو ماه هم کردها حضوری در بغداد نداشته اند. در شرایط کنونی هم عرب های سنی که گاه نظر و نگاهی به حمایت کشورهای حوزه خلیج فارس دارند، بین مالکی و کردها، آتش بیار معرکه شده اند و تهدید به اعتصاب سراسری در پنج استان سنی نشین عراق هم دغدغه ای است که برای مالکی ساخته و پرداخته کرده اند. این تنش ها قطعا در ایام انتخابات بیشتر خود را نشان می دهد و چه خوب که مالکی تا کنون توانسته است آنها را به خوبی مدیریت کند. با این همه از امروز برای مالکی و حزب او ، تا سال آینده، که باید در انتخابات مهمتر پارلمانی قدرت خود را محک بزنند، دوران مهمی محسوب می شود
اما در خصوص انتخابات شوراهای استانی باید گفت که این انتخابات در کردستان عراق برگزار نمی شود و شرایط امنیتی هم در دو استان انبار و نینوا فراهم نیست. در کردستان که پس از 1992 و مدار 36 درجه، حالتی نیمه خودگردان یافته و پس از 2003 هم خودش را برای خودگردانی محلی آماده می کند، چند روز دیگر انتخابات دیگری برگزار می شود برای تعیین رئیس اقلیم. رئیس فعلی که خود را منتخب 73 درصدی مردم می داند و دو دوره هم بر این کرسی بوده است ، طبق قانون باید کنار برود. کسی که علیه مالکی و کنار رفتن او از هر اقدامی عتاب نداشت و هر وقت مالکی در جنگ رسانه ای ، بقای او را به همین جنجال و غوغاسالاری می دانست و کمی پیشینه تاریخی اش را ورق می زد، خود را در پشت کاریزمای مام جلال ، پناه می داد تا شاید ریش سفیدی او موجب توقف جنگ رسانه ای باشد و مردمان دیار از پیشینه هویت او، چندان به فکر ننشینند حالا دیگر بدون مامن باقی مانده است. در کنار این، تلاش های اخیر مسعود بارزانی برای فروپاشی سوریه و به زیر کشیدن اسد با فرمانبری از ترکیه و اجرای نسخه آنها، به زیر کشیدن دولت مالکی ، اعلام خودمختاری کردستان و .... به نتیجه نرسیده است. 60 روز دیگر ، پس از پایان 8 سال، پایان دوران تسلط مسعود بارزانی بر کرسی ریاست اقلیم است. با این همه او برعکس قانون و با پرخاش و فتنه انگیزی می خواهد که دوباره بر این کرسی به مدت 2 سال دیگر بماند هرچند خواسته قلبی او مادام العمر بودن است.
من همواره بر این اعتقاد بوده ام که با وجود بارزانی، آینده تاریکی در پیش روی کردستان خواهد بود و کمترین منفعتی برای آینده کردستان عراق وجود ندارد و همواره کردستان با وضعیتی متزلزل و بدون ثبات روبروست و از نظر سیاسی هم کردستان عراق و ایران و ترکیه و سوریه با وجود این مانع، رشدی نخواهند کرد. بارزانی تمایلی به ترک کُرسی نداشته و ندارد و خواست قلبی مردم کردستان برایش چندان مهم نیست که آیا مردم کردستان خواهان ادامه حضور او در این سمت هستند یا نه، اما بارزانی به هر شیوه ای دست خواهد زد تا دوباره بر این کرسی تکیه بزند.
بارزانی تلاش خواهد کرد با به کار گیری شگردهایی از جمله 1. یافتن تفسیری قانونی برای توجیه دور سوم ؛ 2. نادیده گرفتن دور اول ریاست ؛ 3. تحریک و تطمیع و تهدید نماینده های خود در پارلمان ؛ 4. پناه بردن به اردوکشی و تظاهرات خیابانی و بسیج کردن رسانه های وابسته به اداره امنیت حزب ( پاراستن) مجددا در این امر پیروز شود. البته یکی از این مسائل این است که در قانون اساسی عراق چیزی به نام رهبری اقلیم کردستان ذکر نشده و از این لحاظ حکومت اقلیم اگر غیر‌قانونی نباشد، ‌ قانونی هم نیست.
روزنامه واشنگتن پست دیروز مطلبی از Jackson Diehl منتشر کرد اما ظاهرا وی بی اطلاع است از اینکه چگونه حکومت و دولت آمریکا ، حکومت اقلیم کردستان؛ را سرچشمه فتنه و نزاع در عراق می بیند و مقامات آمریکا و دولت اوباما با ریاست فعلی اقلیم کردستان ، مشکل دارند و به هیچ وجه اقلیم کردستان و ریاست فعلی ان قرارداد استراتژیک با آمریکا نداشته و ندارد و نوعی اختلاف و رابطه سرد میان آمریکا و کردستان عراق وجود دارد و آمریکا کمترین باور و اعتقادی به سیاست کردها ندارد. همچنین منتقدان اشکارا می گویند که دولت اوباما با کردهای عراق و خصوصا اداره اقلیم کردستان عراق که خود را یک حکومت خودخوانده می داند مشکل دارد و به ترکیه هم خاطر نشان کرده است که اجازه صدور نفت از کردستان عراق را صادر نکند زیرا موجب ایجاد توهم کردستان بزرگ می شود. در دیدار اخیر فرستادگان کرد به واشنگتن؛ دولت اوباما مانند سرچشمه فتنه و نزاع و ناارامی در عراق با کردها تعامل کرده است که تمایلی به ثبات سیاسی عراق و تعامل سیاسی ندارد
درباره توهم رابطه کردها با آمریکا، موضوع به پائیز 1324 باز می گردد که قاضی محمد در ماجرای تاسیس غائله مهاباد، به فرستاده آمریکا گفته بود که تمایلی به جدا شدن از ایران ندارد و آمریکا هم خاطر نشان کرده بود که هیچ حمایتی برای جدا شدن از کردها نخواهند داشت و بهتر است از این توهم و تشکیل حکومت 50 کیلومتری دست بردارد. و بعدها هم آمریکا به روس ها اخطار داد و سربازان ارتش سرخ از ایران خارج شدند و «وقتی ارتش سرخ از ایران بیرون رفت، جمهوری خودمختار کردستان مانند گوسفند بدون شبان بسان بنای مقوایی و پوشالی درهم ریخت.»
کردهای ایران هم بیشتر نگاهشان به روس ها بود تا آمریکا. اما در ایام جنگ ایران و عراق، در گفتگویی که با خانم اپل داشتم گفت: تنها مدتی با واسطه گری استخبارات بعث ، از کومله جهت کارهای تخریبی و تروریستی استفاده می کردند اما هرگز به کردها اجازه ورود به آمریکا را ندادند و تنها در اواخر خردادٔ سال 1368 در پاریس بود که برای نخستین بار، قاسملو موفق به دریافت ویزای آمریکا شد و تا سال 1370، کردها استراتژی روشنی در تعامل جهانی نداشتند..
اما در خلال سال های 1991 که جیمز بیکر معمار اقلیم کردستان شد در گفتگویی که با او داشتم اظهار داشت: « ما از نظر سياسي و استراتژيكي به حل مساله كرد باور داشتيم. به عنوان وزير خارجه آمريكا در آن زمان با جلال طالباني و مسعود بارزاني ديدار كردم و به وضعيت كردها و اوضاع كردستان در حكومت صدام و قبل از آن چنين نظري داشتم كه بايد به شيوه اي ديپلماتيك و اصولي اين مساله حل و فصل شود و ما به هيچ وجه از كردستان مستقل يا استقلال كردستان و... حمايت نكرديم، بلكه خواهان حفظ تماميت ارضي عراق بوديم؛ اما بر اين باور بودم كه اين مساله بايد به شيوه مسالمت آميز در منطقه حل شود و نزاع ها به شيوه ديپلماتيك برطرف شود و به نوعي آن بخش از عراق امنيتش تامين مي شد.».
بعد از حمله آمریکا به عراق بنا به گفتگویی که من با مقامات و کار‌شناسان آمریکایی از جمله دیک چنی، رامسفلد، آلبرایت، رایس، کیسینجر، ‌ برژیسنکی، پولاک، جیمز بیکر و... داشتم هیچکدام هیچ وعده‌ای، مبنی بر استقلال و خودمختاری کردستان عراق نداده‌اند و همواره با کردها به عنوان بخشی از عراق تعامل دارد. حفظ تمامیت ارضی عراق برای نیروهای امنیتی و سیاسی آمریکا فوق‌العاده حائز اهمیت است و حتی مقام‌های آمریکایی معتقدند حکومتهای مرکزی کشورهای عراق، ترکیه و ایران برای آمریکا بسیار مهم‌تر است تا گروه‌های قبیله‌ای. این نظر آمریکایی‌هاست و کار‌شناسان امنیتی و استراتژی آمریکا بر این مسئله تاکید دارند.
امروز این مطلب تعریف و تمجید روزنامه واشنگتن پست مرا به یاد جمله ای از ابراهیم یونسی ، مترجم فقید، انداخت که در مقدمه کتابش ( کرد و کردستان) نوشته بود براستی این افراد در کردستان عراق که تفکری عشیره ای – قبیله ای دارند، وقتی به واشنگتن می روند چه حرف و سخنی دارند و چه چیز جدیدی را برای کسی مانند کسینجر می توانند مطرح کنند؟ و سالها بعد مایکل رابین در AEI پاسخ اش را نوشت : وقتی به آمریکا می آیند، صرفا فروش نفت و درآمد و کاسبی سخن می رانند و حرفی برای گفتن ندارند!
آخرین باری که طالبانی را دیدم ، رایان کروکر هم حضور داشت و در آنجا می گفت آرزو دارم لابی کرد – آمریکا درست شود؛ گرچه فرزندش مدتی تحت این اسم، کمک مالی از اقلیم کردستان عراق دریافت کرد و موفقیتی به دست نیاورد ؛ اما براستی آمریکایی ها نگاهی مثبت به کردها و سیاست و تعامل سیاسی آنها ندارند و کردها را از نظر سیاسی ، ضعیف می دانند. شاید تنها برهم صالح باشد که مدتی در آمریکا، نماینده طالبانی بود و دوستی اش را با برخی مقامات آمریکا، توسعه داد و زمینه دوستی بیل کلینتون و اوباما با طالبانی شد. طالبانی هم سعی کرد که بارزانی را به آمریکا معرفی کند اما امروزه مقامهای آمریکا به رفتار عشیره ای و ضعف بینش و رشد سیاسی کردهای عراق پی برده اند و نیازی به اتلاف وقت ندارند و بیتشتر برای انان ، قوت حکومت مرکزی عراق و تعامل یکسان با شیعیان و سنی ها و کردها را در نظر دارند.
4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 288226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۹
    2 0
    کردها با قدرت یافتن کردهای سوریه , یک مهره غیر قابل نادیده گرفته شدن هستند. دیگر آمریکا نیز نمی تواند کردها را نادیده بگیرد و شاید آمریکا روزی افسوس رفتار امروزش را بخورد امروز که به صالح مسلم ویزا نمی دهد شاید خود روزی از او دعوت کند که به آمریکا برود. آری کردهای سوریه مهره ایی هستند که آمریکا و همه را کیش کرده است و سرگردان به خصوص ترکیه و عربها که در بهت به سر می برند این مهره را ایران رو کرده است این حلقه گم شده کردها بوده و حالا دیگر کردها قدرتی با توان 30 درصدی هستند در حالی که در دهه نود قدرتی در حد 5درصد بودند و امروز به سرعت جایگاه خود را می یابند. قدرت 30 درصدی شاید کامل نباشد اما نادیده گرفته نیز نمی تواند بشود.