پنج سال از تاسیس رشتۀ دانشگاهی طب سنتی ایران در دانشگاه علوم پزشکی تهران و برخی دیگر از دانشگاههای علوم پزشکی کشور میگذرد.
به برکت برخی تلاشهای برنامهریزیشده و یا خودجوش مسئولان و دانشجویان آگاه این رشته، امروز بسیاری از بدفهمیهای عمومی دربارۀ این منظومۀ فلسفیتجربی کمرنگتر شده و برداشت عمومی مخاطبان از ماهیت و کارکرد آن بهبود یافته است، ولی همچنان سخن گفتن و نوشتن از «طب سنتی ایران» دشوار است.
واژۀ «سنت» در این نامگذاری، بهخودیخود تداعیگر مفاهیمی است که چندان نسبتی با گزارهها و روشهای عقلی و تجربی این سامانۀ جامع طبّی ندارند. باید افزود که کاربرانِ این واژۀ «سنت»، هرگز آن را به مفهومی که بزرگان حلقۀ سنتگرایان مانند رنه گنون یا تیتوس بورکهارت یا فریتیوف شوآن میشناسند بهکار نمیبرند تا از این جهت، مفهومی متفاوت از واژۀ «سنت» به ذهن متبادر شود. این موضوع را نگارنده بارها در گفتارها و نوشتارهای عمومی و گروههای آکادمیک و محافل دوستانه گوشزد نموده و بیان کرده است که در اینجا واژۀ «حکمت» بسی درستتر و برازندهتر از واژۀ «سنت» است، زیرا در ساختار و پیشینۀ آن، برخلاف سنّت- آنگونه که به تداعی عامّ درمیآید- وجوه عقلی و تجربی، موجود و متمکّن است، و نیز نشان میدهد که خاستگاه این منظومۀ طبی، باورهای شفاهی و سنن قومی و آیینهای منطقهای نیست و بر مشاهدات بیقاعده و غیرمکتوب استوار نگشته و از دادههای آشفتۀ نامنسجم و التقاطی نیز برنیامده است، بلکه در تمامیّت خود دربردارندۀ یک دانش پزشکی ساختارمند مبتنی بر حکمت طبیعیات است که با دو شاخۀ دیگر حکمت (بهویژه در برخی شعب آنها مانند علمالنفس، منطق، نجوم، موسیقی) نیز در پیوند است و از برآیند همین تعاملات بوده است که دانشی مبتنی بر فلسفهای زیربنایی پدید آمده و متدولوژی و قواعد اخلاقیِ متناسب با آن نیز زاده شده و سرانجام در صورت زبان و بیانی ویژه در متونی متعیّن، به تالیف درآمده و دارای هویتی ممتاز و مشخص گشته است.
بدین ترتیب این بنده بیش از یک سال پیش، نخستین بار عنوان «مکتب طب حِکمی ایران» را برای نامیدن این سامانۀ جامع پیشنهاد کرد و نقدها یا توضیحاتی بر نامهای دیگر (مانند طب اخلاطی، طب اسلامی، طب ایرانی، طب ایرانیاسلامی) ارائه کرد که امید است سال آینده، آنها را در نوشتاری فراگیرتر عرضه کند.
ورود به این مطلب را از آن رو بایسته دانستم تا خوانندۀ این وبلاگ بداند که رویکرد اصلی نگارنده به این مکتب طبی، چه در بیان آموزههای کاربردی روزمرّه، و چه در بیان اصول و مفاهیم کلّی، رویکردی «حکمتگرا» خواهد بود و برپایۀ متون معتبر ِ فراهمآمدۀ طبیبانِ حکیم اهلِ «قیاس» و «تجربه» گذارده خواهد شد.
امّا سویِ دیگرِ این رویکرد، نگاهی صادقانه و حاجتمندانه، و البته منتقدانه – ونه فرمایشی یا انکاری- به یافتههای پزشکی نوین و نیز برخی دیگر از شیوهها یا مکاتب طب مکملجایگزین خواهد بود. بدیهی است که بهرهگیری از معارف بشری دیگر، بهویژه دریافتهای تجربی سامانمند در طب جدید، در کاری به ظرافت و حساسیت پزشکی، به دلالت خرد و ضرورتهای اخلاقی و حرفهای امری بسیار ناگزیر است که سرتافتن از آن، شأن درمانگریِ خردمندانه و مشفقانه را سخت فرومیکاهد، و کاری است یا از سر غفلت از پرسشها و چالشهای تازه و نادیده گرفتن دگرگونیهای زیستِ جسمیروانی بشر در دوران جدید، یا از روی بیخردی یا خودشیفتگی و یا احیاناً آفات دیگر ذهن و روان...
صدالبته که تلفیق با التقاط متفاوت است. تلفیق امری قاعدهمند است و از آمیختن ناهشیارانۀ گزارههای متفرّق برنمیآید؛ و به گمانِ من کمترین حدِّ آن، «تجمیع یافتههای سازگار با هم و لازم و ملزومِ هم» است، مثلاً در رویکرد به گیاهان دارویی هیچ گریزی از برافزودن دانش فیتوشیمی و فیتوفارماکولوژی به دانش کهن نداریم، زیرا در تداخلات داروهای شیمیایی با داروهای گیاهی، و تداخلات غذا- دارو سخت به این یافتهها نیازمندیم تا کار به زیان و آسیب بیماران نینجامد.
سخن کوتاه کنم، گرچه:
شرح شکن زلف خَماندرخَم جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است...
با این دیدگاه به سراغ برخی آموزههای بالینی مکتب طب حکمی ایران در حفظالصحه یا نگاهداشت تندرستی خواهم رفت و خواهم کوشید با زبان و بیانی هم ساده و هم اصیل، جایگاه آنها را در زندگی روزمرّه بیان کنم. همچنین بازگشایی برخی مفاهیم ازدسترفته، یا فرسایشیافته را نیز در نظر دارم، و اشاراتی به برخی آسیبهای فرهنگی و اجتماعی «طب سنتی» نیز خواهم داشت.
نگارنده در این آرزو و اشتیاق است که در روشنایی خرد و به مدد روشهای منطقی، به شناسایی جامعی از وجوه و لایههای این منظومۀ طبی برسیم؛ و سرانجام نه چون فیلشناسانِ خانۀ تاریک، که تماشاگران تمامیت فیل در تابش آفتاب باشیم. 1
امیدوارم که از نقد و نظر خوانندگان و همکاران وبلاگ این رسانه، روشنایی و برکتی به این بنده نصیب گردد.
1. http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh49/
*پزشک، دستیار ارشد رشتۀ طب سنتی ایران، دانشگاه علوم پزشکی تهران
45234
نظر شما