رئیس فدراسیون دوومیدانی به کافه خبر آمد و پاسخگوی سوالات ما بود.

فرهاد عشوندی – مهری رنجبر / افشین داوری از ریاست تربیت بدنی خراسان رضوی به تهران آمد و سرپرستی فدراسیون دوومیدانی را برعهده گرفت. دوومیدانی رشته‌ای بود که در فاصله چند سال مانده به المپیک وارد حاشیه شد و اتفاقات زیادی در آن رخ داد. وزارت ورزش تصمیم گرفت افشین داوری را از مشهد به تهران بیاورد تا سرپرستی این فدراسیون را به او بدهند. داوری چند ماه سرپرست فدراسیون بود و پس از انجام انتخابات ریاست، او به عنوان نفر اول این رشته انتخاب شد و ریاست فدراسیون دوومیدانی را بر عهده گرفت. دوومیدانی با افشین داوری به آرامش نسبی رسید و در شرایطی خوب، ورزشکاران این رشته به المپیک رفتند. سرانجام احسان حدادی هم اولین مدال المپیکی ایران در دوومیدانی را کسب کرد. افشین داوری رئیس فدراسیون دوومیدانی به کافه خبر آمد تا در مورد وضعیت این رشته و برنامه‌های آینده فدراسیون صحبت کند.
*شما از نسل سوخته دوومیدانی ایران در اول انقلاب هستید؟
بله. دقیقا.
*شما با علی کفاشیان هم دویده‌اید؟
نه. زمانی که کفاشیان و حسین جلالی کنار گذاشتند، آمدم. این‌ها آمدند در سیستم ستادی فدراسیون. آقای کفاشیان از من 5 سال بزرگ‌تر است. من هم از آقای حمید سجادی 5-6 سال بزرگ‌تر هستم.
*پس بین این دو دوره قرار گرفته‌اید؟
ما سال 59 – 60 جوانان بودیم. من ورزش را به صورت حرفه‌ای کار نمی‌کردم. چند رشته کار می‌کردم. یک دفعه یک مربی آمد گفت بیا پرش سه گام انجام بده. من هم رفتم و در رده جوانان در مسابقات شرکت کردم. من فیزیک خوبی داشتم و شرایطم خوب بود. خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد که مسابقاتی داشتیم و تا لحظه آخر می‌خواستیم اعزام شویم که آخرش اعزام نمی‌شدیم. زمانی که شیرزاد رئیس فدراسیون بود، من دوومیدانی کار می‌کردم. بعد از اتمام جنگ که نسل حمید سجادی وارد جنگ شدند، نسل جدید وارد دوومیدانی شد. فرامرز روستایی‌فر، حمید سجادی، شمس، حکمعلی کاظمی و چند نفر دیگر بودند. آن زمان فدراسیون طوری کار می‌کرد که دویدن را خوب یاد بچه‌ها می‌دادند. در این فضا حمید سجادی خوب رشد کرد. البته فدراسیون هم امکانات خوبی را در نظر می‌گرفت برای بچه‌ها. زمانی که ما می‌دویدیم، یک تیم سه نفره فقط یک جفت کفش داشت. من در آخرین سال حضورم در دوومیدانی، تازه برای اولین بار کفش سه گام پوشیدم. چون کفش سه گام مخصوص است.
*احتمالا آن کفش را آن‌قدر دوست داشتید که هنوز هم نگهش داشته‌اید.
نه. من آن کفش را دادم به بچه‌های دیگر که از آن استفاده کنند. ولی دو سال قبل که برای مسابقات قهرمانی جهان پیشکسوتان می‌رفتم یک کفش مخصوص خریدم و آن را نگه داشته‌ام.
*الان وضعیت اقتصادی باعث نشده برنامه‌های شما به هم بریزد؟
الان تمام تلاشمان را می‌کنیم و برنامه‌ریزی می‌کنیم که از برنامه‌هایمان عقب نمانیم. بچه‌های ما الان با یک انگیزه مضاعف تمرین می‌کنند. ما توقعمان این است که دفعه بعد در المپیک دو تا نماینده پرش داشته باشیم که حتی تا فینال هم بالا بروند و به مدال هم برسند.
*در پرش؟
بله. در پرش ارتفاع مدال المپیک را می‌بینم و می‌دانم که به این مدال خواهیم رسید. ورزشکاران بسیار مستعدی داریم.
*در 100 متر چطور هستیم؟
در 100 متر هم خوب هستیم ولی رقابت در این ماده بسیار سخت است در المپیک. چند نفر خوب داریم در این ماده.
*رضا قاسمی در المپیک هم خوب دوید.
بله. بدشانسی هم آورد. باید حداقل یک رده بیاید بالا. ما خیلی دوست داشتیم رضا قاسمی در گروه اسین بولت بیفتد چون بولت طوری تنظیم می‌کند که بقیه به او نگاه می‌کنند. وقتی 11 ثانیه می‌دود، بقیه 11 ثانیه و چند صدم ثانیه می‌دوند. اگر 12 هم بدود، بقیه 12 و خورده‌ای می‌دوند. اصلا فضا را می‌گیرد دستش. آن‌هایی که رقابت‌های او را دیده‌اند، می‌دانند که بولت قبل از این‌که بنشیند برای استارت، مسابقه را می‌برد. اصلا نیازی ندارد که مسابقه بدهد! این‌قدر ادا و اصول دارد. مردم هم از او خوششان می‌آید. تمام فضای ورزشگاه را ده بیست دقیقه قبل از مسابقه و یک ساعت بعد از مسابقه، می‌گیرد دستش. حتی وقتی روی سکو است هم فضای ورزشگاه را می‌گیرد دستش. از سکو که آمد پایین، با این‌که خیلی نظم برقرار بود ولی اجازه گرفت و باز هم ادا و اصول درآورد. ورزشکاران روی سکو خیلی منظم هستند ولی او با کارهایی که انجام می‌دهد ورزشگاه را می‌گیرد دستش. به نظرم اگر قاسمی در گروه بولت قرار می‌گرفت قطعا می‌آمد بالا. رضا قاسمی شانس ندارد. در ترکیه هم با «پاول» افتاد، در المپیک هم با همین دونده در یک گروه قرار گرفت.
*البته خوب هم شروع کرد.
بله. استارت را خوب زد. در ترکیه که با این آسافا پاول در یک گروه قرار گرفت، استارت خیلی بدی زد اما جبران کرد و به نیمه نهایی رسید. اما در المپیک نتوانست. رسیدن به جمع 8 نفر برتر دو 100 متر، یعنی 6-7 تا مدال رشته‌های دیگر. دو صد متر طوری است که تخصص خاصی نمی‌خواهد. ولی وقتی یک دونده می‌خواهد برود در دو با مانع، نمی‌تواند یک دفعه این قدر خوب بدود. باید تخصص داشته باشد. خیلی کم پیش می‌آید در پرش ارتفاع کسی بیاید که یک دفعه 2 متر و 40 را بپرد. باید حتما یک مراحلی را طی کرده باشد که به این رکورد برسد. به خاطر همین ما در دو تا ماده پرش، خیلی خوب هستیم. در پرش طول و ارتفاع خوب هستیم. محمد ارزنده سال‌های گذشته فقط یک بار می‌پرید و بعد مصدوم می‌شد تا سال بعد. سال قبل یک کاری کردیم که نزدیک به 14 – 15 بار پرید. هر دفعه هم رکورد بهتری می‌زد. برخی دوستان خیلی ما را دوست داشتند می‌گفتند این رکوردها تقلبی است. ما یک دفعه به خاطر یک ذره باد، یک رکورد او را قبول نکردیم. اصرار می‌کرد که قبول کنیم ولی گفتم اصرار نکن. به خاطر این‌که ما یک سیبل هستیم. سیبل متحرک هم هستیم. تیر را از هر جا رها می‌کنند، ما می‌رویم جلوی آن می‌ایستیم. بگذارید ما کار خودمان را بکنیم. ولی الان عادت کرده‌اند به این مسائل. من الان به استادیوم که می‌روم مثل یک کارشناس می‌نشینم و فقط مسابقات را می‌بینم.
*الان رکورد جهانی پرش ارتفاع چقدر است؟
2 متر و 45 سانتی‌متر که برای یک دونده سوئدی است.
*رکورد ایرانی‌ها چقدر است؟
رکورد ما 2 متر و 26 سانتی‌متر است. ارزنده پارسال وقتی 2.22 را زد، برای پرش بعدی 2.28 را گذاشت که نتوانست این رکورد را ثبت کند. الان علیرغم این‌که ما وضعیت مربیانمان مشخص نیست، بچه‌ها انگیزه زیادی برای تمرین دارند. کمیته ملی المپیک به ما یک سهمیه ارز داده و اگر نتوانیم موافقت آن را بگیریم خیلی ضرر می‌کنیم.
*اتفاقا ما با آقای کرباسیان صحبت می‌کردیم که ایشان می‌گفت به مربی خارجی ارز تعلق نمی‌گیرد. الان به کمیته ملی المپیک دلار 1226 تومانی که نمی‌دهند هیچ، دلار مبادله‌ای با قیمت 2500 تومان هم نمی‌دهند.
یکی از مشکلات همین است. ما داریم تلاشمان را می‌کنیم که اول قوانین و مقررات مانع کارمان نشود. ما در صدد هستیم که به نوعی بتوانیم این مجوز را بگیریم. ما دنبال این هستیم که این فرصت را ایجاد کنیم. اما در حال حاضر هیچ ارزی تعلق نمی‌گیرد.
*پس شما ردیف بودجه هم دارید اما به شما دلار نمی‌دهند.
ببینید ما در کمیته ملی المپیک بودجه‌ای داریم که صرف مسائلی مثل گرفتن مربی و تهیه لوازم ورزشی خاص و برگزاری اردوهای خارجی می‌شود. الان ما مثل سابق مجوز لازم را نداریم. ما قبلا نامه می‌زدیم به کمیته ملی المپیک که می‌خواهیم 10 تا مربی خارجی بگیریم. کمیته ملی المپیک ما را دعوت می‌کرد و کارشناسان خودش را هم می‌آورد و سوال می‌پرسیدند که دلیل جذب این مربی خارجی چیست؟ اگر می‌توانستیم قانعشان کنیم، سر بقیه مسائل مثل رقم قرارداد صحبت می‌کردیم. اگر مربی خارجی می‌آمد، بودجه را از اعتبار ما کسر می‌کردند و ماه به ماه به مربی خارجی می‌دادند. در همین اقدام اول که ما می‌خواهیم با چند نفر قرارداد ببندیم، یک ایمیلی برای مربیان فرستاده‌ایم که ببینیم نظر آن‌ها چیست و روی چه رقمی نظر دارند.
*کمیته ملی المپیک گفته اگر بانک مرکزی به ورزش ارز ندهد، فدراسیون‌ها باید خودشان درآمدزایی کنند. آقای کرباسیان هم گفته بودجه فدراسیون‌ها را به صورت ریالی در اختیارشان قرار می‌دهند. برای شما حدود 500 میلیون تومان می‌شود که شاید پول یک مربی‌تان هم نشود.
هنوز نمی‌توانم بگویم چقدر است این بودجه. چون باید دقیق ببینیم چقدر است. فعلا مشکل ما پول نیست. فعلا مجوز مشکل اصلی ماست.
*وقتی فدراسیون‌ها خودشان باید درآمدزایی کنند، دیگر به مجوز کمیته ملی المپیک هم نیازی نیست.
برای این اتفاق، باید اساس‌نامه‌ها تغییر کند. اساس‌نامه کمیته ملی المپیک نسبت به ما باید عوض شود. ما این اساس‌نامه را هر سال امضا می‌کنیم. طبق این اساس‌نامه، ما تعهد داده‌ایم که مربیان خارجی و اردوهای خارجی ما با نظر کمیته ملی المپیک است. خب الان باید اساس‌نامه عوض شود که اجازه بدهند ما خودمان عمل کنیم. به این دلیل اساس‌نامه باید عوض شود که فردا دستگاه نظارتی نیاید بگوید شما نمی‌توانستید این کار را انجام دهید. من یک نشستی هم با آقای وزیر داشتم. ایشان خیلی علاقه داشت که دوومیدانی بیشتر حمایت شود. چون مدال‌های زیادی هم دارد. به من گفتند یک درخواستی بده که ببرم به هیات دولت. چون دولت این چیزها را مصوب می‌کند. دولت به کالاهای ضروری یا ارز دولتی می‌دهد یا سهمیه ارز. من مثال زدم که نخبه‌های ورزشی مثل احسان حدادی بعد از بازگشت از المپیک بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند و بسیاری از روزنامه‌ها عکس تمام قد او را منتشر کرده‌اند. به نظر من این شخص نخبه ورزشی است. صلاح نیست اسمش را کالا بگذاریم، ولی او یک نیروی برجسته است. یک نخبه است. او می‌تواند یک کار خوب را در جامعه ترویج دهد. قطعا چند هزار برابر این باید برای چنین چیزی هزینه کنند. امیدوارم این اتفاق در دولت بیفتد و مشکل ما حل شود.
*لوازم مورد نیاز برای تولید ملی، می‌توانند ارز مرجع بگیرند. مربی خارجی هم به ایرن می‌آید تا ورزشکاران را پرورش دهد و تولید ملی داشته باشد.
دقیقا صحبت من هم همین است. مربی خارجی، تولید ملی دارد. باید به او ارز مرجع بدهند. قبلا مربی خارجی که می‌آمد، تنها کار می‌کرد اما الان که مربی خارجی می‌آوریم، در کنارش از دو سه مربی ایرانی استفاده می‌کنیم که مربیان داخلی را آموزش دهیم. ممکن است با این روش به این خودکفایی برسیم که مربیان خوبی داشته باشیم. در بخش بانوان ما مشکلی نداریم. دو نفر را گذاشته‌ایم بالای سر تیم‌های ملی که کارهای آن‌ها را انجام می‌دهند. در بحث خانم‌ها شرایط متفاوت است. الان ما یک هفته اردو داشتیم در تهران. از شهرهای مختلف مربی آورده‌ایم. این‌ها را شناسایی کرده‌ایم که کار کنند. مدیر تیم‌ها هم که خانم کردبچه است. یک سرپرست هم آورده‌ایم. یک پزشک هم دائما در اردو است. اگر بچه‌ها نیاز به مسائل پزشکی یا فیزیوتراپی داشته باشند ایشان هست. در آقایان هم مربیان استعدادیاب داریم. در چنین شرایطی، ما باید از کمیته ملی المپیک مجوز بگیریم تا مربیان خارجی را بیاوریم که مربیان داخلی‌مان کنار آن‌ها کار کنند.
*دوومیدانی با وجود آقای رحیمی معاون اول رئیس جمهور شرایط ویژه‌ای دارد. می‌توانستید از این شرایط استفاده کنید تا قوانینی به نفع شما ثبت شود ولی ظاهرا از این قصه عقب هستید.
ممکن است این اتفاق رخ نداده باشد ولی من یک درخواستی داشتم که اخیرا احتمالا به دست وزارت ورزش رسیده است. من این نامه را به وزیر نوشتم و به دو جا رونوشت دادم که یکی از آن‌ها خود آقای سجادی است. با آقای رحیمی هم حضوری داشتیم در افتتاحیه مدارس دوومیدانی صحبت می‌کردیم چون ایشان کار آقای احسان حدادی را پیگیری می‌کرد طی یک سال گذشته.
*بالاخره آن 150 میلیون تومان پاداش را به احسان حدادی دادند؟
من در جریان این موضوع نیستم ولی داشت یک موضوع دیگری را پیگیری می‌کرد. البته من دیدم ایشان گفتند که رقمش بالا بوده که من متوجه نشدم اما الان از شما شنیدم که رقمش 150 میلیون بوده. ما هم دوست داریم مشکلات حل شوند و با توجه به این‌که نامه را به توصیه وزیر نوشته‌ایم، برخی از مشکلات حل شوند. من در کنار این مسائل، یک درخواستی هم از آقای لاریجانی داشتم که در کمیسیون تلفیق فکری به حال فدراسیون‌ها بکنند. چون با این شرایط اگر برویم جلو قطعا توانایی‌ها کم می‌شود.
*یعنی قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
ما الان یک فضای سختی را داریم. به یکباره اعلام می‌شود که اعتبار ورزش این‌قدر می‌شود. برنامه‌هایی که ما تعیین کرده‌ایم برای رسیدن به هدف، فراتر از اعتبارات اولیه بوده که الان از همین اعتبارات اولیه هم کسر شده. بر اساس این جلساتی که داشته‌ایم، رضایت داده‌اند که بخشی از این بودجه را به ما تزریق می‌کنند. از طرفی هم گفتیم که افق ما این است که با این بودجه، به این تعداد مدال در بازی‌های آسیایی برسیم. بعد هم این اتفاقات رخ داد و درصدی از اعتبارات ما کم شد.
*اگر شفاف بخواهیم بگوییم، از بودجه مصوب فدراسیون‌های ورزشی 60 درصد را حق جذب دارید.
فکر کنم 48 درصد است. البته همتی که من در وزارتخانه می‌بینم مبنی بر این است که مشکلات را حل کنند.
*یعنی علاوه بر مشکلات دلاری که شما دارید، نصف بودجه فدراسیون را به شما می‌دهند؟
ابلاغی در این مورد نشده. فقط شفاهی به ما گفته‌اند. از طرفی مسئولان وزارت ورزش گفته بودند که فدراسیون‌ها بیشتر به فکر خودکفایی باشند. خودکفا شدن هم فرصت خوبی است به نظرم. می‌شود از امکانات خوب استفاده کرد. این یک شرایطی است که نه تنها ورزش، بلکه تمام کشور باید با این تشکیلات مقابله کنند و از این مرحله بگذرند. باید کاری کنیم که خیلی ضرر نکنیم. این شاید برای مربیان داخلی ما یک فرصت باشد. از طرفی هم تهدید باشد. ما باید جلوی ضرر را فعلا بگیریم، سود هم بماند برای بعد.
*الان برای ورزشکارانی مثل برادران صمیمی یا سجاد مرادی، مربی انتخاب کرده‌اید؟
عباس صمیمی با محمد کار می‌کند و یک تعداد ورزشکار دیگر هم هستند که قرار شده عباس با آن‌ها کار کند. برای سجاد مرادی هم برنامه‌هایی داریم که هنوز نتوانسته‌ام با او صحبت کنم. بدن او واقعا خوب است و استعدادهایی که خدا به او داده عالی است. بچه‌های ما بعضی وقت‌ها اگر مدالی گرفته‌اند، دیر به این مدال رسیده‌اند. مثلا احسان حدادی می‌توانست در المپیک 2008 مدال بگیرد و در 2012 مدالش را تکرار کند. به هر حال امیدوارم کمیته ملی المپیک مشکل ما را حل کند که ما بتوانیم با مربیان خارجی وارد قرارداد بشویم و بچه‌ها هر چه زودتر کارشان را با مربیان خارجی شروع کنند.
*یکی از مشکلاتی که وجود دارد، بحث گلخانه‌ای بودن است. خیلی از استعدادها وجود دارند که 100 متر را نزدیک به 10 ثانیه می‌دوند. ما از این استعدادها زیاد داریم. الان خیلی از افراد درست دویدن را هم بلد نیستند. می‌گویند مردم ایران درست راه رفتن را هم بلد نیستند. این نشان می‌دهد که ورزش همگانی فراموش شده و نتیجه‌اش ضعف ورزش‌هایی مثل دوومیدانی است.
یک زمانی در کشتی یا بسکتبال آمدند بچه‌ها را در شهرستان‌ها شناسایی کردند. یک بار هم در فدراسیون بسکتبال آمدند بچه‌های بالای 2 متر را شناسایی کردند که استعدادیابی خوبی بود. این‌ها کار خوبی بود. من 14 سال پیش رئیس هیات دوومیدانی خراسان بودم. آنجا دنبال این بودیم که فدراسیون به ما مجوز تاسیس مدرسه بدهد. چون در مدارس،‌الگوهایی را داریم. ما تاسیس مدرسه دوومیدانی را در مجمعی که داشتیم مصوب کردیم. الگو دادیم که یک فردی که می‌خواهد مدرسه تاسیس کند باید چه مدرکی داشته باشد. به علاوه، این‌که در مدرسه‌اش باید چه اتفاقی رخ دهد. برخی می‌گفتند مگر ما مثل فوتبالیم که بیاییم مدرسه راه اندازی کنیم؟ در همین تهران استقبال خوبی شد. الان داریم این کار را می‌کنیم. یک کمیته استعدادیابی هم گذاشته‌ایم که بروند اندام‌شناسی کنند. ما قبلا 70 هزار نفر را استعدادیابی کرده‌ایم اما از آن 70 هزار نفر یک نفر هم وارد فدراسیون نشده. اما الان وضعیت فرق می‌کند. یک نفر پیدا شد که رکورد پرتاب نیزه را شکست. در پرش‌ها و دو، رکوردهای خوبی را ثبت کرده‌اند.
*ماجرای متد سطح 5 دوومیدانی چیست؟ حمید سجادی می‌گفت این همان کاری است که در همه جای دنیا کار می‌شود.
ما دوومیدانی‌کارها می‌گوییم از سطوح راهنمایی می‌توانیم به ورزشکار الگو بدهیم. در سطح راهنمایی را می‌گوییم بازی کردم. یعنی ورزشکار در این سطح باید بازی کند. نباید به او الگوی تمرینی بدهیم. چون ممکن است آسیب ببیند و از نظر ورزشی هم عقب بیفتد. ششم دبستان جایگاه بسیار خوبی است. وقتی من آمدم به فدراسیون دوومیدانی، با آقای کیومرث هاشمی جلساتی داشتیم. به فدراسیون جهانی هم گفتیم که آن‌ها تعجب کردند ما می‌خواهیم این کار را در مدارس اجباری کنیم. من قبل از این موضوع یک نفر را فرستادم برای مدرسی این کار. قبلا هم دو نفر دیگر اعزام شده بودند. الان سه نفر داریم که یک جلسه‌ای را با معاونین ورزشی مدارس کشور گذاشتند. آن‌ها آشنا شده‌اند با این بحث. یک مصوبه‌ای هم گرفته‌ایم که از هر استان دو تا خانم و دو تا آقا برای حضور در کلاس مدرسی شرکت کنند. این مدرسان به استان‌های خودشان برمی‌گردند و از هر شهرستان دو نفر نزد آن‌ها می‌روند که آموزش مدرسی ببینند. هیچ رشته‌ای این‌طوری عمل نکرده. ما با یک ذهنیت خوب رفتیم جلو. بعد هم طرح درس داده‌ایم. این‌ها کتاب دارند که فصل پنجم آن مربوط به دوومیدانی است. الان مدرسان می‌دانند چه چیزی را باید تدریس کنند.
*مثل این‌که خودتان هم ست ورزشی این کلاس‌ها را تهیه کرده‌اید.
بله. مثلا برای این‌که بی‌خطر باشد، در پرتاب نیزه یک سوتی می‌زند و اگر پرتاب بهتری داشته باشند، سوت با صدای بلندتر به صدا درمی‌آید. یک جنسی هم هست که اگر به کسی بخورد مصدومیت ایجاد نمی‌کند. از جنس پلاستیک و فوم است و بی‌خطر. در استان‌ها هم عنوان کرده‌ایم که از آموزش و پرورش یک نیرو در مجمع حضور داشته باشد که استعدادها را معرفی کند و ما هم از آن‌ها حمایت کنیم.
*بچه‌ها تا پنجم دبستان، درست راه رفتن را یاد می‌گیرند؟ چون یکی از مشکلات ما این است که بچه‌ها اصلا درست راه رفتن را بلد نیستند.
آموزش ما تحت عنوان یک بازی انجام می‌شود. از آن مرحله، درست راه رفتن الگوی کار ما می‌شود.
*الان خودتان اشاره کردید که قهرمان دوومیدانی ما در مسابقات بین‌المللی نمی‌تواند درست استارت بزند. این در فوتبال هم هست. همین الان کارلوس کروش بعضی وقت‌ها به بازیکنان ما یاد می‌دهد که در اوت دستی باید پای بازیکن ثابت باشد.
سن تکلیفی ما برای آموزش در دوومیدانی همین ششم دبستان است. یعنی ما در این سن، اولین مرحله‌ای است که به بچه یاد می‌دهیم چطوری راه برود و بدود. البته همین را هم با بازی به او یاد می‌دهیم. اگر در برنامه‌های ما ببینید، یک خطوطی داریم که به بچه‌ها می‌گوییم باید روی آن راه برود. نمی‌گوییم این به درد راه رفتن تو می‌خورد. یک بازی ترتیب می‌دهیم که بچه باید روی یک خط راه برود. این باعث می‌شود راه رفتن او درست شود. می‌گوییم پایت باید این طرف خط قرار بگیرد. بچه به این فکر نمی‌کند که می‌خواهد راه رفتن را یاد بگیرد. به این فکر می‌کند که باید بازی را ببرد. این فکر خیلی خوبی بود.
*دوومیدانی ما با دوومیدانی دنیا فاصله‌ای زیاد دارد. کشورهای آفریقایی که فلات و کویر دارند، در دو استقامت خیلی خوب هستند ولی مردم مناطق کویری ایران سهم زیادی در تیم‌های ملی ندارند.
ما در مجموعه مناطق کویری، امکانات خوبی هم داریم. در زاهدان یک سالن بسیار خوب و تخصصی دارند با بهترین نوع تارتان. من هم فکر نمی‌کردم این امکانات را داشته باشند. سالن تخصصی دوومیدانی است. خیلی ایده‌آل است. یک استادیوم هم دارند که پیست تارتان دارد. در همان شهر زاهدان یک استادیوم خاکی هم داریم. مجموعه این‌ها خیلی خوب است چون برای تمرین بچه‌ها خاک نیاز داریم، سالن نیاز داریم و استادیوم هم نیاز داریم. ما باید افرادی داشته باشیم که بتوانند بچه‌ها را جذب کنند. ولی برخی جاها امکانات نداریم. مثلا خراسان شمالی هنوز پیست ندارد. من خیلی دارم تلاش می‌کنم که حداقل یک پیست تاسیس کنیم برایشان.
*امیرحسین اصلانیان مهاجم سابق پرسپولیس چند سال متوالی رکورد دو 100 مترش بهتر از رکورد قهرمان‌های تیم ملی دوومیدانی بود. این خیلی بد است که رکورد دو 100 متر یک فوتبالیست بهتر از دونده‌های ملی‌پوش باشد.
البته آن‌ها کارشناسی شده نبوده. بعضی‌ها در حرکت رکورد می‌گیرند. یعنی از قبل استارت می‌زند، در حال حرکت که هست رکورد می‌گیرند که رکورد خوبی می‌شود. ولی اگر در نقطه استارت بنشیند و بخواهد مثل یک دونده رکوردش را ثبت کند، شاید رکوردش با نوجوانان ما هم برابری نکند. من خودم کسی را داشتم که فوتبالیست بوده و استعدادیابی کردیم و دیدیم دونده خوبی است. آمد و قهرمان ایران هم شد. ولی اکثر افرادی که فکر می‌کنند رکورد خیلی خوبی دارند، روی خط استارت نمی‌نشینند.
*رشته شما رشته‌ای است که باید باور کنیم در بخش آقایان خیلی سخت است که مدال المپیک بگیریم. فکر نمی‌کنید اگر در بخش بانوان سرمایه‌گذاری کنیم می‌توانیم مدال المپیک را به دست بیاوریم؟
در بانوان تلاش ما خیلی جدی است. ما در همین مدت 11 ماه فکر کنم 12 چهره برجسته دوومیدانی بانوان را شناسایی کرده‌ایم و این 12 نفر را به 24 نفر ارتقا داده‌ایم. نفرات بعدی را هم مد نظر داریم که بتوانیم آن‌ها را ساپورت کنیم. در تعدادی از رشته‌ها، ما هم متوقع هستیم به این دلیل که آن‌ها می‌توانند پوشش لازم را داشته باشند و شاید کمترین تاثیر را در رکورد آن‌ها داشته باشد. امیدوارم بتوانیم بعد از سالیان سال در بازی‌های آسیایی مدال بگیریم. ما نفراتی داریم که اگر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم، نتایج خوبی خواهند گرفت.
*الان نیزه‌های پرش با نیزه را چه کار می‌کنید؟ چطوری وارد می‌کنید؟ چون یک بار نیزه‌ها را نصف کرده بودند در هواپیما!
بله یک بار این اتفاق افتاده بود. ولی خب این مشکلات وجود دارد.
*کل ورزشکارانی که شما دارید چقدر است؟
ورزشکارانی که حرفه‌ای تمرین می‌کنند حدود 3700 نفر هستند.
*این تعداد برای ایران کم نیست؟
ما 18 هزار تا ورزشکار سازمان یافته داریم. ولی حرفه‌ای‌هایمان 3700 نفر هستند.
*این تعداد نباید بیشتر باشد؟
چرا. تعدادشان باید دو برابر باشد که حق انتخاب ما بیشتر باشد. البته الان هم قابل قبول هست ولی بهتر است که دو برابر باشند. ما در برخی از رشته‌های دوومیدانی واقعا عقب افتاده‌ایم؛ مثل پیاده‌روی. این رشته، ورودی المپیک دارد. اگر در پرتاب دیسک دوم المپیک می‌شویم، خیلی همت شده است. ما باید 300 نفر پرتابگر دیسک داشته باشیم که یک نفرشان مدال المپیک بگیرد. آمریکا در تمام رشته‌های دوومیدانی، 3 نفر را به المپیک آورده بود که در تمام رشته‌ها یک نفر فینالیست داشت. ولی ما در پرش با نیزه کل ورزشکارانمان 3 نفر هستند. 2 نفرشان بالای 5 متر می‌پرند و یک نفرشان نزدیک به 5 متر می‌پرند. در پرش با نیزه از خود محسن ربانی استفاده کرده‌ایم که آکادمی این رشته را تاسیس کنیم.
*خود شما در پرش سه گام فعالیت می‌کردید. با حضور شما، این رشته به جایی می‌رسد؟
من مدیریت می‌کنم. ما تابع یک قوانین هستیم.
*در این رشته استعداد داریم؟
بله. می‌شود این‌ها را مدیریت کرد. دیدگاه من این است که ما در رشته‌هایی که زودتر به نتیجه می‌رسیم، بیشتر کار کنیم. باید رشته‌ها را طبقه‌بندی کنیم.
*شما در مسابقه پرتاب دیسک المپیک حضور داشتید. وقتی طلای احسان حدادی تبدیل به نقره شد چقدر افسوس خوردید؟
ما خودمان تجربه داریم در این موارد. دوومیدانی معمولا شش پرتاب یا شش پرش است. برخی هستند که در پرش‌ها و پرتاب‌های اول بهتر هستند، برخی در اواسط و برخی در انتها. احسان آمده بود مدال بگیرد. صبح همان روز که با من صحبت می‌کرد از من پرسید دلت می‌گوید من چه کار می‌کنم؟ گفتم مدال می‌گیری، بهترین رنگ را هم می‌گیری. احسان تا حالا چنین خطایی نکرده بود در پرتاب‌هایش. اصلا خطایش خیلی شدت نداشت. معمولا این خطاها را نمی‌گیرند. خطایی نبود که تعادلش را از دست بدهد. داور می‌توانست چشم پوشی کند. همان پرتاب خیلی خوب بود. البته چیزی را از دست نداد. ما دوست داشتیم طلا را بگیرد ولی خب نقره هم خوب بود.
*ورزشکار آلمانی هم که بعدش آمد سمت شما و آن کارها را انجام داد.
آن ورزشکار آلمانی سمت ما نیامد. رفت سمت مشعل المپیک و می‌خواست از آن بالا برود. دست زد به بدنه مشعل که خیلی داغ بود و زود دستش را کشید. ورزشکار آلمانی آمده بود ببازد. واقعا آمده بود که ببازد. برای همین این‌قدر ذوق کرد. برخی اوقات هم باختن برای آدم لازم است. ما خیلی دوست داشتیم احسان طلا بگیرد ولی همین نقره هم بی‌نهایت ارزشمند است. برای اولین بار در تاریخ کشور این اتفاق رخ داد. امیدوارم این انگیزه‌ای بشود برای کسب مدال‌های بهتر.
*بوخونسوف مربی احسان حدادی چندان مورد توجه ما قرار نگرفت. او یک مدال‌آور المپیک به ما تحویل داد ولی ما آن‌طور که باید از او تجلیل نکردیم.
او خیلی علاقه‌مند به احسان بود. کاملا منطقی بود. زمان تمرین اصلا شوخی نداشت. به موقع تمرین کردن برایش اولویت داشت. بعد از المپیک گفت من بازنشست شده‌ام و باید بروم. ولی چون هنوز قرارداد داشت و احسان هم باید چند روز بعدش در مسابقات دایموند لیگ شرکت می‌کرد، باز هم احسان حدادی را می‌برد تمرین. احسان می‌گفت این من را کشت! به هر حال ورزشکار بعد از کسب مدال المپیک نیاز به استراحت دارد اما بوخونسوف برای انجام تمرینات خیلی جدی بود. او البته از شرایط راضی بود.
43 43
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 256792

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =