۰ نفر
۲ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۷:۱۶

گفت‌وگو با بروس‌ای ویلیامز

مهدی جدی‌نیا: بروس ای ویلیامز استاد مطالعات رسانه و جامعه شناسی در دانشگاه ویرجینیا است. او  پیشتر در دانشگاه های میشیگان، دانشگاه ایلینویز و دانشگاه اقتصاد لندن تدریس کرده است.او تا کنون سه کتاب و بیش از چهل مقاله و بخشهای متعددی درکتابهای متفاوت به رشته تحریر درآورده است، به تازگی از سفری ازاسراییل برای شرکت در کنفرانسی بین المللی با موضوع بررسی نحوه پوشش رسانه ای بحرانها و درگیریها بازگشته است. در این مصاحبه  او ارزیابی خود را از نحوه پوشش رسانه ای رسانه ای امریکا از درگیری در غزه تشریح می کند که به بنا به ادعای او "خود از نزدیک دستی برآتش" داشته است.

انتقاداتی درخصوص نحوه پوشش رسانه ای امریکایی ها درموردحمله اسراییل به غزه وجود دارد. ارزیابی شما دراین مورد چیست؟ آیا مواردی از تمایل به یک طرف را در مورد پوشش رسانه های امریکایی از بیان رویدادها مشاهده کرده اید؟
به عنوان یک فرد دانشگاهی فکر نمی کنم لغت جانبگرایی کلمه کاربردی باشد. من معتقدم که هنگامی که شما رویدادی را بیان می کنید، چه شما روزنامه نگار باشید یا هرکس دیگر، شما دیدگاههای خود را نسبت به موضوع دارید. من فکر نمی کنم به واقع چیزی به نام خنثی بودن یا دیدگاه بیطرف وجود عینی داشته باشد.بلکه ترجیح می دهم به مواردی که خود در خصوص پوشش رسانه ای مشاهده کردم، اشاره کنم که اختصاصا به مشاهدات و مقایسه آنچه در خلال اقامتم در اسراییل خوانده و دیده ام مرتبط است. لازم به ذکر است که من عبری نمی دانم و دریافته هایم از نسخه های انگلیسی زبان رسانه های اسراییل مثل جروزالم پست و یا اسکای نیوز و فاکس است.

من فکر می کنم تمایزی بسیار جدی در گزارش رویدادها در امریکا و اسراییل وجود دارد به گونه ای که حداقل خود من شخصا آن را حس کرده ام. اما من نمی توانم بگویم که مثلا این جانبدارانه است یا آن. من فکر می کنم آنها فقط متفاوت اند. پوشش رسانه ای دراسراییل بسیار بر نقطه نظر اسراییل تاکید دارد به عنوان مثال گزارشهای انحصاری و ویژه ای در خصوص سربازان کشته شده پخش می شد. درحالیکه درگزارشهای پخش شده در آمریکا تاکید بیشتر بر روی ارقام بود. رسانه های امریکا بیشتر بر تعداد کشته و مجروحان فلسطینی تاکید می کردند که این انعکاسی از تفاوت در پوشش است جایی که بیش از 900 نفر در طرف فلسطینی کشته شده - بنا به ادعای اکثر منابع- درمقایسه با 13 کشته اسراییلی که تنها سه نفرشان سرباز بوده اند در طرف اسراییلی.

به نظر می رسد که پوشش رسانه های امریکایی معطوف به آمار کشته شدگان فلسطینی است که به مراتب بیش از کشته شدگان اسراییلی است. جنبه دیگری از این پوشش که مرا ناراضی کرددرخصوص پوشش رسانه های امریکایی در مورد نپرداختن به زمینه های تهاجم است. من فکر می کنم بسیار سخت است که درخلال پوشش روزنامه نگاری بتوان از تاثیرات زندگی طولانی تحت ریسک کوچک اما روزانه احتمال مورد حمله قرارگرفتن با راکت صحبت کرد. ما درباره جمعیتهایی از اسراییل که هرروز با ترس از اینکه کی خمپاره بعدی روی سرشان فرو می آید ، صحبت می کنیم. این موضوعی است که بعضی ار مواقع در خلال پوشش رسانه ای درگیری های سختی مثل آنچه اینک درجریان است از نگاه پنهان می ماند.

 آیا نمونه ای از آن را سراغ دارید؟
به نمونه ای اشاره می کنم که خودم از نزدیک در اسراییل شاهد آن بودم. همانروزی که ارتش اسراییل به مدرسه سازمان ملل حمله کرد و 30 نفر که در آن پناه گرفته بودند را کشت راکتی از سمت غزه به مهدکودکی در جنوب اسراییل شلیک شد. درست است کسی مجروح نشد چرا که مدرسه تعطیل بود. اما من دریافتم که درهمان زمان وزیر آموزش اسراییل در آنجا بود و درخصوص بازگشایی یا ادامه تعطیلی مدارس بحث می کرد. برای من نقطه نظر اینکه مدارس می توانند از طرف هردو سوی درگیری مورد حمله قرار بگیرند موضوع مهمی بود. هیچ یک از رسانه های امریکایی حتی اشاره ای هم به موضوع نکردند. یا شاید هم من ندیدم. به نظر من برای روزنامه نگار سخت است که به این موضوع بپردازد چرا که 30 نفر فلسطینی که فکر می کردند مدرسه سازمان ملل مکان امنی است و درآنجا پناه گرفته بودند کشته شدند درحالیکه درمهدکودک اسراییلی کسی کشته نشد. اما به عقیده من یک نفر باید به ارتباط این دورویداد اشاره ای می کرد.

 درخصوص منع حضور خبرنگاران خارجی در غزه که توسط اسراییل وضع شده است چه فکر می کنید؟
یک گام به عقب برداریم. من فکر می کنم  اسراییل برای این درگیری استراتژی رسانه ای خیلی خوبی تعریف کرده است. این استراتژی ناظر به عدم تکرار اشتباهات صورت گرفته در خصوص حمله به لبنان بوده است. در ابتدا اقداماتی برای برحذر داشتن گزارشگران از پوشش کامل جزییات تصاویر واطلاعات رویدادهای غزه صورت گرفت که من هم در آمریکا و اسراییل خبرنگاران مایوسی را می دیدم که تنها مجبور به گزارش کنترل شده توسط نظامیان و یا گزارش از دور صحنه ها بودند اما با گذشت کمی  اسراییل توانست به نتیجه مطلوب از چگونگی پوشش رسانه ای برسد. درحال حاضر آن سخت گیری کاملا از بین رفته است. نتیجه آن هم این تصاویر دهشتناکی است که هر روزه از غزه می رسد. تصاویری که توسط الجزیره نمایش درمی آید یا توسط خود فلسطینیها عرضه می شود.

تلقی من این است که استراتژی رسانه ای اسراییل پرمشکل و برای دوره بسیار کوتاهی کارآمد بود. به هر تقدیر من فکر می کنم ماهیت پوشش رسانه ای درگیریهای امروز به گونه ای است که هر استراتژی برای کنترل آن عمری بسیار کوتاه خواهد داشت. حس من این است که استراتژی رسانه ای  اسراییل برای جنگی بسیار کوتاه طراحی شد بود که درآن وارد می شوی ، در حداقل زمان ممکن آنچه را شدنی است انجام می دهی و بعد به عنوان پیروز از آن خارج می شوی. اما هرچه این نبرد بیشتر ادامه پیدا کند کنترل رسانه ای غیر ممکن تراست و بی اثری خود را بیشتر ثابت می کند.

در این مورد بخصوص، همانند بسیاری دیگر از ماجراجویی های نظامی، اوضاع سریعا از کنترل خارج می شود. آنچه درحال حاضر مشاهده می کنید به نظر من همان چیزی است که از آن تعبیر به ماموریت آشفته شده می کنند. ماموریت آشفته آن ماموریتی است که باهدفی کوچک شروع می شود به آن وارد می شوید به هدف می رسید اما ناگهان تصمیم به انجام رساندن اهداف دیگرمی گیرید و نتیجه عوض می شود.

برای کسی که رسانه را مطالعه می کند، اگر ما موضوعات سیاسی و نظامی را که بسیار به آن اهمیت داده شده است را کناری بگذاریم، مبرهن است که هرچقدر این نبرد بیشتر ادامه پیدا کند، پوشش رسانه ای کمتر و کمتر به جانب فلسطینی ها متمایل خواهد بود.

روزنامه نگاران اسراییلی درخصوص استراتژی رسانه ای خودشان چگونه فکر می کنند؟ آیا آنها نیز به دلیل دسترسی نداشتن به اطلاعات کافی سرخورده اند؟
به نظر من آنها هم سرخورده شده اند. به نظر من روزنامه نگاران چه اسراییل باشند، چه آمریکایی و یا هرکجایی دیگر می خواهند که در محل باشند و خودشان از نزدیک رویدادها را شاهد باشند. موضوع جالب اینکه دراین میان که افکار عمومی اسراییلی ها به سمت حمایت از درگیری تمایل دارد، روزنامه نگاران چندان تمایلی به نوشتن انتقادات ندارند حتی اگر دسترسی کامل به وقایع پیدا کنند. با این همه آنها به دلیل اینکه محدود شده اند ناراضی اند.

شما اشاره کردید که یکی از دلایل اصلی تغییر رویکرد پوشش رسانهای به سمت حمایت از فلسطینی ها به دلیل تصاویری است که توسط الجزیره و خود فلسطینی ها از غزه پخش شده است. آیا فکر می کنید سازمانهای رسانه ای آمریکایی تمام آنچه باید و شاید برای دستیابی به (حقیقت) را انجام می دهند؟ آیا آنها می بایست کار بیشتر یا متفاوت تری برای دسترسی به اطلاعات بهتر انجام دهند؟
آنچه به واقع مرا تحت تاثیر قرارداده این است که موقعیتی که خبرنگاران در غزه و بغداد با آن مواجه بوده اند بسیار مشابه است. در بغداد تازمانی که در منطقه سبز قراردارید تقریبا از ایمنی برخوردارید. هرچقدر مدت طولانی تری در این منطقه بگذرانید نوشته ها وگفته ها و مشاهدات شما توسط آمریکایی ها و دولت عراق شکل داده می شود. حال آنکه با ترک منطقه سبز فعالیت بسیار خطرناک می شود. تعداد روزنامه نگاران کشته شده شاهدی بر این مدعا است.

به زعم من غزه نیز بسیار خطرناک است. گفتن این که یک روزنامه نگار در آن شرایط خاص خطرناک چه کاری می تواند انجام دهد، سخت است.من همیشه نیویورک تایمز را می خوانم، واشنگتن پست روزنامه دوم و بعد از آن است. به نظر من پوشش تایمز از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است و علیرغم بی طرفی بسیار واقع گرا است. من فکر می کنم که در بیشتر گزارشها به طور کلی و درطی این برهه این روزنامه به نقد اسراییل پرداخته است.

 یکی از انتقاداتی که عمدتا از جانب مردم به رسانه ها به دلیل نشر دیدگاههای اسراییل می شود به نظر صائب است چرا که بیشتر سرمقاله ها وستون دیدگاهها به نفع اسراییل است. آیا شما با این نظر موافقید؟
 کاملا مخالفم. با اینکه می توانم بفهمم از نقطه نظر یک فلسطینی چرا چنین دیدگاهی به ذهن متبادر می شود. به موازات دور شدن از گزارشهای روزمره به نظر من مهم است که برخلاف دیگر اقدامات انجام شده توسط  اسراییل از جمله حمله به لبنان، اسراییل این بار از همان ابتدا ازحمایت قابل توجه بین المللی برخوردار بوده است. من معتقدم این به خاطر حماس است. اصلا جای تعجبی ندارد که ایالات متحده در این میانه از حق اسراییل دفاع و حماس را تقبیح کند. اتحادیه اروپا نیز اسراییل را حمایت کرد چرا که حماس اقدام به شکستن آتش بس با اسراییل نمود.

همانگونه که پیشتر گفتم من از بابت (دقت) مطالب صفحه سردبیری نیویورک تایمز به دلیل بی طرفی اش لذت بردم. از همان ابتدا نیویورک تایمز حق مشروع اسراییل را به رسمیت شناخت اما درعین حال خواستار خروج سریع از جنگ و بازگشتن به (مذاکره) برای حل موضوع فلسطینیان شد. این روزنامه خیلی خوب موضوع را گرفته بود که اسراییل مدت بسیار محدودی برای تصمیم و واکنش داشت. آنها آنچه لازم بود  انجام دهند را باید سریعا انجام می دادند تا زمینه و بستر ایجاد صلح مهیا می شد.

اما همانگونه که گفتم می دانم که ریشه بعضی از حساسیتها از کجاست. برگردیم به موضوعی که قبلا به آن اشاره کردم. درست است که تعداد موشکهای شلیک شده از غزه و تلفات اسراییل (درمقایسه) بسیار محدود است اما تصور این که هرروز تحت خطر زندگی کنی بسیار سخت است من که اصلا دوست ندارم هرروز زندگی ام را این گونه بگذرانم که هرلحظه ممکن است شارلوتزویل ویرجینیا دستخوش حمله با خمپاره شود. این یک موقعیت غیر قابل تحمل است. این تنها بخشی از بحران موجود است. بحرانی که مردم در زندگی روزمره شان با آن دست به گریبانند.

زندگی شهروندان عادی فلسطینی نیز در عوض به کابوس شبیه شده است. تلاش برای بقا است. تلاش برای نجات از گرسنگی، نداشتن شغل، و نداشتن هیچ تصوری از اینکه آینده چگونه خواهد بود. از نقطه نظر مردم عادی فلسطین این موقعیت روز به روز بدتر وبدتر می شود. ما بسیار از دولتی فلسطینی که ازجانب مردم فلسطین حرف بزند و به دنبال صلح باشد فاصله داریم. ما بسیار از آنچه 5 سال پیش بودیم دورتریم و حتی از جایی که سه هفته قبل (از زمان انجام مصاحبه) بودیم نیز فاصله داریم. این موقعیتی بسیار دهشتبار است.

این بی طرفی را تنها در نیویورک تایمز یافتید؟ یا اینکه در سایر رسانه های آمریکایی نیز مصداق دارد؟
 حقیقت را بگویم من مثلا صفحه مقالات وال استریت را نخوانده ام ما من فکر می کنم واشنگتن پست نیز تقریبا بی طرف بوده است. به استثنای فاکس نیوز، من فکر می کنم که بیشتر رسانه ها برای اسراییل حق دفاع از خود را قائل بوده اند اما این شیوه برخورد و انجام اقدام عاجل برای بازگرداندن فلسطینی ها به مذاکرات صلح بیشتر مد نظر بوده است.

در کل فکر می کنم جالبترین و بهترین پوشش خبری که من شنیدم مربوط به رادیوی ملی عموم  NPR بود. به عنوان مثال ان پی آر اخیرا با مصطفی برغوثی کسی که من با او ملاقات کردم و برایش احترام زیادی قائلم مصاحبه کرد. او با هیچ یک از دو گروه حماس یا فتح وابسته نیست. او به بیان نقطه نظرات مردم فلسطین می پردازد که من کاملا با آن موافقم. یکی از حرفهایی که او دراین مصاحبه با ان پی آر بیان کرد این بود که امریکا و اسراییل تلاش کردند که حماس را شخصیت بد داستان و (محمود) عباس را شخصیت خوب معرفی کنند. درعین حال هیچ کاری هم که به موفقیت عباس کمک کند انجام ندادند.

دریک برنامه دیگر در ان پی آر همین امروز(روزمصاحبه) فلسطینی ها در سرزمینهای اشغالی مورد مصاحبه قرار گرفتند و حرفهای برغوثی را تکرار کردند و اینکه این روزها تعداد پست های بازرسی به مراتب بیشتر از آنچه در سال گذشته بوده شده است. واقعیت این است که مهم نیست که اهود اولمرتی که خود نتوانسته با دولت خودش به توافق برسد چرا که توافق خودشان را هم غیر قانونی عنوان کرده اند ، واقعیت این است که یک حس عمیق واقعی از نا امیدی وجود دارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 2565

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =