طنز پردازم دفاعی از ستمکش میکنم
خاطر ظالمبلاها را مشوش میکنم
ناکسان را دود از سر تا ثریا میرود
با شهامت چون سلاح خویش آتش میکنم
مدح دیو آدمی رو نیست اصلاً کار من
مدح هر دارای اخلاق پریوش میکنم
هر کسی را خوش بود خاطر به چیزی یا کسی
من دل خود را به اینسان حرفها خوش میکنم
تا بماند یادگاری تلخ و شیرین بهر خلق
در «گلآقا» خاطراتم را منقش میکنم
الغرض با این شجاعتها که گفتم شرح آن
تا ز در مادر زنم وارد شود، غش میکنم!
***
آدمکشی و قتل، ز بس گشته زیاد
صافی و سلامتی دگر رفته زیاد
زین پیش، به تاریخ یکی بیش نبود
امروز شده هزار تا، ابن زیاد!
گل آقا. شماره 44. مهر 1370
6060
نظر شما