· برای کاندیداتوری در انتخابات سال 84 اعلام حضور کردم. چون این توانمندی را در خود میدیدم که اگر در راس امور اجرایی کشور قرار بگیرم، میتوانم خدمتگزار مناسبی برای مردم عزیز و کشورمان باشم. این موضوع را با آقای خاتمی هم مطرح کردم. از آنجایی که هر کس قابلیتهایی را دارد و آینده هم قابل پیشبینی نیست، قاعدتاً هیچکس نظر منفی نمیدهد و ایشان هم از این قاعده مستثنی نیست.
· با توجه به شناختی که استانهای آذری زبان از بنده داشتند در آن سه استان مردم خیلی من را مورد لطف قرار دادند و با فاصله معناداری از سایر کاندیداها نفر اول بودم.
· تعدد کاندیداها میتواند سلایق بیشتری را به پای صندوقها بیاورد. در سال 84 با تعدد کاندیداها مردم بیشتری پای صندوقهای رأی میآمدند و رای بیشتری میدادند. در آن زمان من اینگونه فکر میکردم که آقای هاشمی میتواند نیات من را درخصوص جامعه و مردم و دین درست عملی کند. برای همین در دور دوم انتخابات سال 84 از آقای هاشمی حمایت کردم، چون ایشان را مناسبتر میدانستم.
· فعلا برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال بعد به جمعبندی نهایی نرسیدهام.
· در این 8 سال دیدم که تداوم مسیر در راهی که مسئولیت داشتم، مقدور نیست. برای همین مسیر فعالیت و خدمت را عوض کردم. فضای کاری مناسبی در مجلس نمیدیدم با توجه به سوابق اجراییام احساس کردم در مجلس نمیتوانم موثر باشم.
· سال 88 افرادی بودند و آن خلایی که در دوره قبل احساس میکردم در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری وجود نداشت. در سال 84 بنده ضرورت را در این میدیدم که ادامه دهنده برنامههای دولت آقای خاتمی باشم. چون مسائل اقتصادی و سیاسی به این دلیل احساس ضروت کردم. ولی در سال 88 ادامه برنامههای ایشان به اندازه کافی در صحبتهای کاندیداهای موجود وجود داشت.
· بایستی کاندیداهای جناح اصلاحطلب به جمعبندیهای مشخصی برسند که این بار از تعداد کاندیداها کاسته بشود و به وحدت و اجماع برسند که بتوانند با موقعیت کار را پیش ببرند. البته اگر این اجماع در سطح ملی و با رعایت همه مصالح و منافع ملی بتواند صورت بگیرد، ایدهآل است.
· رئیسجمهور بایستی فردی باشد که از نظر شخصیتی محکم، توانمند، متعادل بوده و دارای سابقه اجرایی خوب در زمینههای مختلف به ویژه عمرانی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و بینالمللی باشد. ضمنا آرمانهای ملت را بشناسد و در جهت برآوره کردن آنها برنامهریزی و حرکت کند و در مجموع بایستی یک شخصیت محبوب برای مردم باشد و حضورش، حرکتش، حرف زدنش و موضعگیریهایش به مردم و جامعه آرامش و اطمینان و عزت بدهد این وجه چند بعدی لازمه شخصیت رئیسجمهور است. در ایده دولت رفاه که بنده در سال 84 مطرح کردم همین مبانی مدنظر بوده و هست. در این شیوه اداره امور کشور از رانت خبری نیست، از تبعیض خبری نیست. هر کس به قدر تواناییهایی از قبیل هوش و استعداد، تحرک و فعالیت، قدرت ریسکپذیری، دانایی و آگاهی و سعی و تلاش خود میتواند در جامعه رشد کند و هیچ منعی برای او وجود ندارد. در این جامعه فرد دارای آرامش است.
· شرایط خیلی سخت شده است، مسائل خارجی، مسائل داخلی کاهش محتوا و توان کارشناسی در مراکز تصمیمگیری، کنار گذاشته شدن اغلب مدیران باتجربه در رده مختلف مدیریتی کشور، گرانیها و... اگر بخواهیم از این مسائل خیلی است و مهمتر از آنها توقعات مردم، توقعات چند برابری که در مردم ایجاد شده است. ولی به هر حال هر کسی که رئیسجمهور میشود مکلف است این مسائل را حل کند. قطعا ادامه دوران آقای خاتمی وضعیت بسیار مساعد بود و در جهت اصلاح امور در زمینههای مختلف توسعه عمرانی توسعه اقتصادی و توسعه همه جانبه کار با موفقیت پیش میرفت. ولی الان با سختی پیش خواهد رفت و این یک واقعیت است.
· {شما اولین مذاکرهکننده هستهای با طرف روسی درخصوص نیروگاه بوشهر بودید شرایط آن وقت چطور بود و چرا این پروژه این همه سال طول کشید؟} بله در سال 72. آن سالها مصادف بود با فروپاشی شوروی سابق و ما دیدیم بهترین فرصت است تا از امکانات روسیه استفاده کنیم. نزدیک دو سال مذاکره داشتیم و قرارداد بسته شد یک زمانبندی 4 یا 5 ساله داشت تا این کار انجام شود ولی در عمل این کار به تعویق افتاد.
/2929
نظر شما