۰ نفر
۲۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۸

«این زیاد صحبت کردن و عاشق میکروفن بودن درد تاریخی است انگار...می​خواستم همین ها را در سایتم بنویسم که دیدم هک شدم. «این همه سوژه برای هک کردن، چرا خفت ما را گرفتی پدر آمرزیده...» بعد دیدم انگار سرمایه ای که جمع کردم هک شده... همکارم گفت: من که گفتم کاغذ کاهی شرف دارد.»

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «خبرنگار ژنرال دوگل» نوشته کامران نجف زاده به چاپ پنجم رسید. این کتاب که در روزهای پایانی سال گذشته از سوی انتشارات شهر قصه منتشر شده بود همچنان جزء پرفروش ترین کتاب های سال 91 است.

 

سومین کتاب کامران نجف زاده که پشت صحنه برخی وقایع خبری سالهای اخیر و نکات جالبی از تجربیات وی در عرصه رسانه و ارتباطات را شامل می شود و دربردارنده یادداشت‌ها و برداشت‌های شخصی نویسنده از رویدادهای مهم 10 سال اخیر و نکاتی از پشت صحنه حوادث مهمی است که نویسنده در آن‌ها حضور داشته است. کتاب نجف‌زاده، در 148 صفحه سرفصل‌های مختلفی دارد که از آن جمله می‌توان به «آسو دختر کردستان»، «مصاحبه با لری کینگ»، «نرگسی‌ها»، «خاطرات عاشقانه»، «تلخه نارنج»، «نامه خبرنگار ژنرال دوگل» و «چطور زنده بمانیم» اشاره کرد.

 

 دو بخش از کتاب را در ادامه می خوانید:

 

«مدیر مدرسه ام زنگ زد.
یادم رفت بپرسم شما همانی که ربع قرن پیش ترکه ای بدستت بود و در چشم هایت عطوفتی خونین؟!

گفت بیایم به مدرسه کودکی ام.
مدرسه "حائری".
داشتم فکر می کردم که من برای بچه های امروز چه حرفی دارم؟
اصلا یادم آمد آن روزها که یکی مهمان می آوردند سر صف چه حوصله ای از من سر می رفت و هرچقدر زنگ ورزش زود تمام می شد این سرصف بودن کش دار و ملال انگیز بود. (این زیاد صحبت کردن و عاشق میکروفن بودن درد تاریخی است انگار).
مرور می کردم...
اینکه سلامی کنم و خداحافظی یا حرفی بزنم که خنده ای به لبی بنشیند ...
و والسلام شاید بهتر باشد.
می خواستم همین ها را اینجا بنویسم که دیدم هک شدم.

«این همه سوژه برای هک کردن، چرا خفت ما را گرفتی پدر آمرزیده...» بعد دیدم انگار سرمایه ای که جمع کردم هک شده... همین چهارخط را هم با رعایت هزار و یک چهارچوب دیگر نمی شود بنویسم. همکارم گفت: "من که گفتم کاغذ کاهی شرف دارد".

گفتم اگر این وبلاگ نباشد چه کسی با من دشنام‌هایش را، گلایه هایش را، عشق‌هایش را و آرپی‌جی هایش را تقسیم کند تا این که احسان زنگ زد و گفت درست شد.


*

آنها که سالها بعد از ما روی نیمکت های زهواردررفته مدرسه حائری می نشینند، قصه ما باز می گویند و داوری می کنند که جهان نیست جز فسانه و باد.

*


آقای هکر امروز (یکشنبه) این پیغام رو به جای این که تو قسمت نظرات وارد کنه صفحه اول سایت واسم نوشته:

هک؟

نه این بار اسمشو نمی ذارم هک! چون هدفم جواب به پست شماست:)

عرض شود که من در پست شما به صورت کامنت جواب خودم رو دادم و گفتم که دلیل از هک کردن همیشه اون چیزی نیست که شما فکر می کنید.

اولا من چند جا کار می کنم که خدا رو شکر احتیاج مالی ندارم و هک می کنم تا خودم رو آپدیت نگه دارم. دوما در اوقات بیکاری سرگرمی داشته باشم:)

مثلا خود شما و سایت شما معروف است پس می شود سوژه هک!

 

با تشکر مدیریت تیم آی بی اچ»

 

*

 

«گاهی منبع خبر نمی‌خواهد نامش فاش شود. در چنین مواقعی باید از یک «منبع آگاه» یا «یک مسئول که نمی‌خواست نامش فاش شود» استفاده کرد. از نظر اخلاقی و حرفه‌ای نباید نامی از منبع مگر در شرایط فوق العاده اضطراری و برای برخی شواهد دادگاهی برد. یک اصل نانوشته ارتباطی می‌گوید:«خبر بسوزد اما منبع خبر نسوزد.»...یادم هست مدتی سردبیر یک روزنامه ورزشی بودم؛ بزرگترین مشکل ما در رقابت با روزنامه‌های دیگر داشتن یک «منبع آگاه» در پرسپولیس و استقلال بود.
یادم هست لابی کردیم با توپ جمع‌کن‌های این دو تیم سرخابی…ما هر از چندی عکسشان را می‌زدیم و زیرش می‌نوشتیم این توپ جمع کن زحمت کش فلان تیم است و آنها هم در عوض خبر درگیری مثلا مربی و ستاره تیم را برای ما می‌فرستادند. سرپرست تیم دربدر دنبال «منبع آگاه» بود و خبر نداشت همان موقع که کنار زمین دارد بعضی‌ها را تهدید می‌کند که بو برده ام خبرها از اینجا بیرون می‌رود...توپ جمع کن پیر در هوس عکسی از خودش در صفحه آخر روزنامه می سوخت.»



این کتاب با قیمت 6هزار تومان روانه بازار نشر شده است.


ساکنان تهران برای تهیه این کتاب کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.

6060

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 220010

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 15 =