به گزارش خبرآنلاین، این کتاب حاوی قصه هایی از فرماندهان دفاع مقدس است که رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، علی اکبر خاوری نژاد، حسن گلچین، هادی جمشیدیان و عباس پاسیار و... به نگارش درآورده اند. «من روز عاشورا برمی گردم، شب هور، رمز یا زهرا (س)، فسیتوال انفجار و گلوله، مثل گل سرخ، عقد آسمانی و مسیح کردستان» عناوین قصه های این مجموعه را تشکیل میدهند.
در قسمتی از کتاب آمده است:
«آدم های کوچک اندام ولی بزرگ منش را دوست دارم. وقتی شیفته شان می شوم سعی می کنم به هر طریقی با آنها رفاقت کنم. امروز بخت با من یار شده که ساعتی در ماشین فرمانده گردان باشم و با هم به «کرخه کور» برویم و ...»
کتاب « فرمانده من »که چاپ اول آن در سال 69 صورت پذیرفته٬ جزو کتاب های نقره ای سوره مهر است. کتابهای نقرهای سوره مهر همواره یکی از پرفروش ترین کتابهای انتشارات محسوب می شود.
چاپ پنجاه و هفتم کتاب «فرمانده من» با قیمت دو هزار و نهصد تومان منتشر شده است.
همچنین کتاب «نورالدین پسر ایران» که این روزها جزء پرفروش ترین کتاب حوزه دفاع مقدس است، بازهم تجدید چاپ شد تا در کمتر از شش ماه چاپ بیست و چهارم را رد کرده باشد. این کتاب از هجده فصل و عکسهای ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. رهبر انقلاب نیز بعد از مطالعه این کتاب یادداشتی برای آن نوشتند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
این نیز یکی از زیباترین نقاشیهای صفحهی پُرکار و اعجاز گونهی هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشتهاند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرینزبانی که از قریحهی ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازکاندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشههائی که عادتاً در بیان خاطرهها نگفته میماند، از ویژگیهای برجستهی این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانهی همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهئی یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است.
ساعات خوش و با صفائی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله
90/10/20»
سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد میشود. خانواده او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیماییها و فعالیتهای انقلابی شرکت میکند. با شروع جنگ ایران و عراق میخواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمیپذیرند. بارها و بارها اقدام میکند و بالاخره موفق میشود. در پاییز سال 1359 دورة آموزش نظامی میبیند و راهی مناطق غرب کشور میشود و در سپاه مهاباد به فعالیت میپردازد. در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان میشود و پانزده ماه آنجا میماند؛ ولی مدام در اندیشة راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقة جنگ ایران و عراق عازم میشود، برادر کوچکتر صادق هم به همراهش میرود و در یک بمباران حملة هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید میشود.
بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت میکند و او در بیمارستانهای کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار میگیرد؛ ولی چون از قسمت شکم و صورت و چشم و بینی آسیبهای جدی دیده، حتی با این عملها، به طور کامل بهبود نمییابد. به تبریز میرود و بعد از شش ماه به جبهه برمیگردد.
در مرخصیهایی که در تبریز میگذراند به فعالیتهای مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانواده شهدا و مجروحان بیمارستانها میپردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمیگردد. در عملیاتهای زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و ... شرکت میکند و بارها بهشدت مجروح میشود و با وجودی که جانباز 70 درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه برمیگردد. در هجده سالگی چهرهاش در اثر جراحتهای شدید و جراحیهای زیاد کاملاً شکل خود را از دست میدهد. در سال 1363 با دختری شانزده ساله به نام معصومه عقد میکند. در 1366 ازدواج میکند و در سال 1367 اولین فرزندش، که دختر است، متولد میشود.
در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیاتهای زیادی شرکت میکند. پس از قبول قطعنامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان میرود و باز هم تحت عمل جراحی قرار میگیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمیگردد.نورالدین هنوز دردها و ناراحتیهای جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
«پاهایم را روی زمین کشیدم و در حالی که دستم به دیوار بود، آهسته به دستشویی رسیدم و به آینه نگاه کردم؛ خشکم زد! خدایا چه میدیدم. «تو کی هستی... نورالدین؟!» صورتم کاملاً عوض شده بود؛ یک چهرة درب و داغان، لاغر و زخمی، بینیام تقریباً از بین رفته، چشم راستم به خاطر زخم عمیق گونهای تغییر حالت داده و چانهام هم زخمهای بدی داشت. حالا داشتم میفهمیدم چرا مادرم مرا نشناخته بود. خدا میداند با چه مشقتی و چه حالی سرم را به جستوجوی برادرم بلند کردم. او را درست کنار خودم دیدم. اول نگاهم روی پاهایش رفت که زخمی و خونی بود و بعد نگاهم را تا صورتش کشاندم؛ جوی کوچک خونی که ازدهانش جاری بود. امیدم را ناامید کرد. انگار همهچیز متوقف شد! صادق آرام بود و من یقین پیدا کردم شهید شده است. از حال رفتم.»
این کتاب خواندنی هم 14هزار تومان قیمت دارد.
ساکنان تهران برای تهیه این دو کتاب که سوره مهر منتشر کرده، کافی است با شماره 20- 88557016 تماس بگیرند و سفارش خود را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. هموطنان سایر شهرها نیز با پرداخت هزینه پستی ارسال، میتوانند تلفنی سفارش خرید بدهند.
6060
نظر شما