بيش از همه به سالهايي كه او اجازه فعاليت در سينما نداشته اشاره ميكنند. هم از قول آن مرحوم و هم از قول دوستانش. مخاطبان هم كه اغلب مردهپرست و بدتر از من احساسيند از تهدل لعن و نفرين ميفرستند بر كساني كه باعث و باني بيكاري آن بنده خدا بودهاند. نميخواهم در چنين هنگامهاي كه خانواده و بستگان و دوستان آن زندهياد داغدارند درباره جايگاه هنري او حرفي بزنم. يك بار كه درباره مرحوم فريدون مشيري چنين كردم بلايي به سرم آمد كه تا حشر از ياد نخواهم برد. اتفاقا ميخواهم درباره همان چيزي بگويم كه اين روزها شايع است يعني سالهاي بيكاري آن مرحوم. ايرج قادري از آن دسته سينماگراني بود كه خيلي زود خود را با فضاي سينماي پس از انقلاب وفق داد. فيلمهايي ساخت درباره ظلم فئودالها، قاچاقچيان مواد مخدر و تحركات مرزي اوايل انقلاب. مردم هم از فيلمهايش استقبال ميكردند. اما ناگهان و بيهيچ دليل آشكاري از ادامه فعاليت در سينما منع شد تا اينكه در زمان وزارت آقاي لاريجاني در فرهنگ و ارشاد اسلامي بار ديگر اجازه كار در سينما گرفت. با آمدن مجدد او به سينما هيچ اتفاق تازهاي رخ نداد. او هم مثل خيليهاي ديگر فيلمهايي ساخت كه بعضيهايش در گيشه موفق بود و بعضيهايش هم ناموفق. بعضيهايش را مردم دوست داشتند و بعضيهايش را نه. درست عين همين اتفاق براي سعيد راد- كه خدايش حفظ كناد- رخ داد. اگر اشتباه نكنم در اواسط دهه 60 ناگهان از سينما كنار گذاشته شد تا اينكه با فيلم دوئل احمدرضا درويش به سينما بازگشت. با بازگشت ايرج قادري، سعيد راد و فيالمثل سعيد كنگراني به سينما، نه ابتذال به سينما بازگشت، نه مردم از خدا پيغمبر بازگشتند و نه ارزشهاي اسلامي و انساني دچار مشكل شد. آنها كه فكر ميكردند با حضور ايرج قادري در سينما فرهنگ و هنر اين سرزمين دچار آسيبهايي جدي خواهد شد حالا كه آن بنده خدا به ديار باقي شتافته با تأمل و دقت بيشتري اتفاقات اين سالها را رصد كنند و ببينند اگر واقعا ابتذال و مشكلي در سينماي ايران وجود دارد سهم ايرج قادري در آن چقدر است؟ اميدوارم اين حرفها را به معناي دفاع از سينماي قادري تلقي نكنيد. عرض من چيز ديگريست. ميخواهم بگويم عالم فرهنگ و هنر خيلي پيچيدهتر از آني است كه برخي از دوستان دلسوز ما گمان ميكنند. با حذف چند چهره به زعم ما مبتذل و ميدان دادن به چهرههاي بازهم به زعم ما مقدس و ارزشي كار خاصي نميتوان از پيش برد. در همان سالهايي كه ايرج قادري ممنوعالكار بود امكانات بيحد و حصر را در اختيار كساني قرار داديم كه امروزه از مخالفان نامدار نظام جمهوري اسلامي ايران بهشمار ميآيند.
آيا بازهم ايرج قادري در اين ميان مقصر بود؟! اين كوتاهانديشيها فقط منحصر به حوزه سينما نماند. در حوزه موسيقي هم فلان خواننده را بهدلايل واهي حذف كرديم اما مقلدان خوانندههاي لسآنجلسي را بر صدر نشانديم و قدر داديم. فكر كرديم همين كه آن صدا را حذف كنيم محيط فرهنگ و هنر سلامت و پاكيزه خواهد شد.
آن صدا را خاموش كرديم اما فكر نكرديم بالاخره گوشها هم سهم خودشان را ميخواهند و اگر ما نتوانيم چيز درست و درماني براي گوشهاي سرگردان تدارك ببينيم ساسي مانكن و همگنان او موسيقي را به گند خواهند كشيد و چيزهايي را به اسم موسيقي به خورد خلقالله ميدهند كه صداي خاموش در مقابل آن برترين هنرها باشد. ميتوان از نقاشي و تئاتر و شعر و داستان هم مثال آورد اما گمان ميكنم همين اشارات كافيست. در عالم فرهنگ و هنر هيچكس جاي ديگري را تنگ نميكند. چه بخواهيم و چه نخواهيم: متاع كفر و دين بيمشتري نيست
گروهي آن گروهي اين پسندد
اين طبيعت عالم است. اگر متاع قابل عرضهاي در بساط داريم آن را در معرض تماشاي خلق بگذاريم تا بازار آنكه ما حريف و رقيبش ميدانيم كساد شود و اگر نه با تخريب و آتش زدن دكان ديگران، كاسبي ما رونق نخواهد يافت.
والسلام
نظر شما