ایسنا نوشت:

«همیشه دوست داشتم شوهرم در زندگی مشترک تصمیم نهایی را بگیرد اما او هیچ‌گاه نتوانست با حمایتش از من به عنوان یک مرد، مرا راضی نگه دارد و این مساله همیشه باعث ناراحتی من بوده است.» این جملات از زبان زنی بود که به همراه همسرش در دادگاه خانواده حضور یافت تا با صدور حکم طلاق توافقی، زندگی مشترکشان پایان یابد.

این زن 32 ساله با شروع جلسه دادرسی خطاب به رییس دادگاه گفت: متاسفانه همسرم زمانی که به خواستگاری من آمد، هیچ علاقه‌ای به او نداشتم زیرا به نظرم او از همان ابتدا بی‌عرضه بود اما نتوانستم پدر و مادرم را قانع کنم و به اجبار به عقد او در آمدم. مشکل دیگری که من را راضی به ازدواج با همسرم نمی‌کرد، تفاوت سنی‌مان بود زیرا همسرم دو سال از من کوچک‌تر است اما او عقیده داشت که سن نمی‌تواند مانع خوشبختی شود؛ در حالی که تفاوت سن در ازدواج مساله بسیار مهمی است.

زن جوان با بیان اینکه هیچ‌گاه احساس نکردم که همسرم به عنوان یک مرد، پناهگاه من است، افزود: همسرم هیچ‌وقت نتوانست از من حمایت کند. هیچ‌گاه احساس نکردم که در زندگی مشترک پناهگاهی دارم و می‌توانم به کسی تکیه کنم و همیشه این موضوع باعث رنجش من بوده است. او حتی قدرت تصمیم‌گیری در زندگی‌مان را ندارد و من همیشه حرف آخر را می‌زنم.

در ادامه،‌ شوهر این زن با بیان اینکه همسرم به جای یک شوهر نیازمند یک «جلاد» است، گفت: چهار سال از زندگی‌مان می‌گذرد و در این مدت همسرم از من توقع داشته که خشن و بداخلاق باشم زیرا فقط در این صورت است که می‌توانم از او حمایت کنم.

این مرد 30 ساله اظهار کرد: همسرم چندین بار مرا کتک زده است و تا به امروز این مساله را برای هیچ‌کس بازگو نکرده‌ام. او از من می‌خواهد که در مواقع عصبانیت او را کتک بزنم؛ در حالی‌ که من همیشه سعی می‌کنم در این مواقع منزل را برای ساعاتی ترک کنم.

وی ادامه داد: زمانی که حقوق دریافت می‌کنم، از من می‌خواهد که تمام مبلغ دریافتی‌ام را به او بدهم زیرا از نظر او من بی‌عرضه هستم و نمی‌توانم کاری را به درستی انجام دهم. چهار سال با علاقه با او زندگی کردم ولی دیگر نمی‌خواهم به زندگی مشترکمان ادامه دهم. زیرا تنها منطق همسرم برای خوشبختی، بداخلاقی است.

قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زوج جوان سعی کرد آنان را به ادامه زندگی مشترک دعوت کند اما زوج جوان تصمیم خود را برای جدایی گرفته بودند و قاضی دادگاه حکم طلاق توافقی آنان را صادر کرد.

45282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 198530

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام DE ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    13 1
    زندگی مشترکه و باید طرفین به هم تکیه کنند نه فقط یکی به دیگری زن ضد زن یعنی این حیف این مرد نازنین
  • بدون نام IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    9 11
    خاك بر سرت راست مي گه... بي عرضه اي ديگه
  • بدون نام IR ۱۴:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    10 13
    خاک بر سر زن ذلیلت کنن که چند بار کتک زده و دم بالا نیاوردی. تو ننه می خواستی جای زن. منتها ننتم دیگه تحمل توی خرس گنده رو نداشته.
  • بدون نام IR ۱۴:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    26 1
    ان شاء الله خداوند یه عقلی به اینا بده یه پولی به ما !
  • بدون نام IR ۱۶:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    17 9
    حالا بیا با این خانمها خوب باش. ما بالاخره نفهمیدیم این خانمها چه موجوداتی هستند.
  • reza RU ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
    7 8
    یک خبر میزنید که خانمی تو دادگاه ادعا کرده که مردش توانائی جنسی نداره، اینجا هم که خانمه همسرش را کتک میرنه!!! خاک بر سر آن اولی و خاک بر سر این دومی.اینها از اون دسته مرد نماهائی هستند که اگر جامعه اجازه میداد زیر ابرو بر میداشتن و آرایش و ................ مرد هم اگر بود مردهای قدیم.والله مادر ما بعد از بیست سال که از فوت پدرمان میگذرد، هرگاه اسم ایشان را میاورد از آقای کمتر نمیگوید.
  • حميد IR ۰۸:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۶
    9 2
    اينها به خاطر تناقض گفتار ما با واقعيت است. از يك طرف به ما ياد داده اند كه با خانمها مهربان باشيم و كسي كه با زنها بد رفتاري كنه بي فرهنگه، اما در اصل زنها احتياج به كمي خشونت دارند. به ما گفته اند كه در زندگي مشترك نظر فرد مقابل را بخواهيد و سعي در انجام آن داشته باشيد اما در واقعيت خانم ها دوست دارند مردشان بعضي اوقات مستبد باشد و در مقابل آنها بايستد.
  • بدون نام IR ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۷
    4 1
    آهان آقا من مستبد و زورگو و بداخلاق.طوری که همیشه ننه هه از دستمون می ناله ولی چارهای نداره بنده خدا باید بسوزد و بسازد آخه مشکل ما بی پولیه که اولین و مهمترین مانع ازدواجه.اگه کسی مرد زورگو ی بی پول میخواد والله ما حاضریم.
  • بدون نام IR ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۲
    4 0
    مشکل اصلی این خانم اینه که از اول راضی به این ازدواج نبوده و به این آقا علاقه ای نداشته ولی به اصرار خانواده مجبور به ازدواج شده و بعد از ازدواج هم همچنان ناراضی بوده وگرنه باقی قضایا بهانه است.