در ماههای اخیر حضور تعداد بیشتری از «دختران شیکحجابِ» چادرپوش در کافههای شهر که در نوشتهای ( اینجا) آنان را «نسلِ تری این وان» نامیدم توجه مرا جلب کرده است. گمان جامعه شناختیام آن است که حضور آنان در کافههای شیک و مدرن بیشتر از قبل شده است و بیشتر هم خواهد شد.
آنان با دوستان متفاوتپوش خود در کافهها حاضر میشوند و بسیار امروزین رفتار میکنند. آنان آسان یا سخت، با دیگریِ متفاوت که یا دوست آنان است یا کنار آنان نشسته است کنار آمدهاند. گویی این سنخ جدید از دختران چادری مدرن تلاش میکنند تا به عمد و اصرار، خودشان را از سنخ یا مقوله دیگری از دختران چادرپوش متمایز کنند و بگویند«من جزو آنها نیستم».
قبلا در مقالهای (اینجا) نشان دادیم که با توجه به سیاستهای سختگیرانه برخی نهادهای رسمی درباره حجاب، بخشی از «دختران چادرپوشِ شیکحجاب» قصد دارند تا با حضور در مکانهای مدرن نظیر کافهها، کتابفروشیهای شیک و سالنهای تئاتر، به جامعه این پیام را بدهند که افرادی متمایزند، با اقتصائات جهان جدید پیش میروند، جزو گروه دیگر نیستند و حجاب برای آنان انتخابی فردی است و هیچ ارتباطی با سیاستهای حاکمیت درباره حجاب ندارند. آنان نسبت به تنوعات و تفاوتهای فرهنگی با مدارا رفتار میکنند.
سیاستهای سختگیرانه برخی نهادهای رسمی درباره حجاب پیامدهای مختلفی دربرخواهد داشت که یکی از آنها اصرار بخشی از دختران چادری مدرن بر فاصله خود از این نوع سیاستهاست. این سیاستها نه تنها در کلیت جامعه موجب قطبیسازی فرسایشی شده است بلکه در بین خود دختران متدین هم چنین وضعیتی به وجود آورده است. حالا موضوع «ما» و «دیگری» نهتنها در کلیت جامعه بلکه در بین خود دختران باحجاب هم بهوجود آمده است. «دیگری» از نگاه آنان نه سایر دختران متفاوتپوش در جامعه، بلکه دختران باحجابی هستند که میانهای با دگرپذیری اجتماعی ندارند. در واقع ما در بین این گروه از دختران متدین هم شاهد فاصله گیری عمودی(نسبت به سیاستهای نهادهای رسمی) و هم فاصلهگیری افقی(نسبت به همتایان دگرناپذیر) هستیم.
عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
۲۳۳۲۳۳
نظر شما