۸ نفر
۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۵
در تاکسی شیرازی چه گذشت؟ / یک ماجرای غم انگیز

این داستان واقعی، فیلمِ کوتاهِ مستندِ زنده ای بود که دیروز عصر در تاکسی دیدم.

با موبایل حرف می زد و می گفت:«باید زیر قیمت بفروشی،اجرت ساخت داره» و فلان.

صدای پشت خط -هرچند به سختی- اما شنیده می شد طوری که اضطراب از آهنگ صدایش معلوم بود:«فقط بفروش،فقط بفروش،عمل قلب همسرم باید هرچه زودتر انجام بشه».

و این مکالمه راننده تاکسی بود با مردی در آن سوی خط؛او که آشنای طلافروشی داشت و باید گردنبند طلای زنانه زن بیمار را زیر قیمت می فروخت تا بلکه انسانی با پول آن نجات یابد.

این داستان واقعی، فیلمِ کوتاهِ مستندِ زنده ای بود که دیروز عصر در تاکسی دیدم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1842435

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناشناس IR ۱۰:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
    22 2
    این داستان زندگی همه مردم ایران هست . یکی از دوستانم در مخابرات میگفت سازمان حق بیمه شون را پرداخت نکرده بود . حقوقشون را هم نداده بودن . همسرش که بیماری قلبی داشت را نتونستن بستری کنند و ظرف یکی دو روز تا پول جور کنند فوت کرد.
  • IR ۱۰:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
    2 18
    فیلم هندی