تفریح ما تو دوره خدمت چند تا چیز بود.من به عنوان یه همدانی تو یه شهر دور سرباز بودم و عمیقا معنی غربت و اون موقع احساس میکردم.یه به اصطلاح سینما داشتیم که چند ردیف صندلی چیده بودن و بیشتر هم فیلمهای جنگی و هندی پخش میکرد.من خیلی دوست داشتم فیلم دیدن تو اون شرایط در کنار بقیه سربازها رو.یه باشگاه بدنسازی هم داشتیم که امکانات زیادی نداشت ولی بالاخره از هیچی بهتر بود.اینا که میگم مربوط میشه به سال ۸۲ تیپ ۴۰ مستقل سراب. یادش بخیر.
نظر شما