۱ نفر
۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۷
دام ایدۀ حکمرانی خوبِ نهادهای بین‌المللی

مبانی خداشناسی و انسان‌شناختی حکمرانی خوبِ نهادهای بین‌المللی حکمرانی با نظام دانایی، گفتمان فکری و اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی مطابقت ندارد و نباید در دام آن گرفتار شویم.

کشورهای غربی حکمرانی خوب را برای جهان مطرح و برای آن شاخص‌هایی تعریف کردند که ظاهر خوبی دارند و مطلوب هر جامعه‌ای هست و ما هم ظاهر آنها را قبول داریم اما وقتی به مبانی و پیش‌فرض‌ها و ذهنیت‌های حاکم بر این شاخصه‌ها توجه می‌کنیم؛ می‌بینیم که با نظام دانایی حاکم براین شاخصه‌ها مشکل داریم و به راحتی قابل قبول نیستند.

یکی از ویژگی‌های این حکمرانی این است که دولت به یک شورای سه نفره تبدیل می شود که دولت هم عضو آن هست. دو عضو دیگر هم به نام بخش خصوصی و جامعه مدنی داردکه باید پاسخگو باشند. ظاهر آن خیلی دموکراتیک و مردم‌سالارانه هست. ما هم در جمهوری اسلامی می‌گوییم که دولت باید در قبال وظایف خود پاسخگو باشد.

مشکل این است که همۀ حوزه پاسخگویی این نوع دولت در عرصه مسائل توسعه، اقتصاد و مسائل مادی هست. در حوزه معنویت اصلاً پاسخگویی مطرح نیست، این پاسخگویی با بهشت و جهنم انسان کاری ندارد. آیا ما در جمهوری اسلامی می‌توانیم این شاخصه را به این شکل قبول کنیم؟

شاخصه بعدی که برای حکمرانی خوب نهادهای بین‌المللی تعریف کردند شفافیت است. همه جریان اطلاعات، رفتارها و مسئولیت‌ها شفاف و در دید مردم باشد. مردم بدانند چه تصمیم‌هایی در کشور گرفته می‌شود، مخصوصاً با وجود دنیای رسانه و مجازی، همه چیز شفاف می‌شود. این هم ظاهر زیبایی دارد، اما شفافیت در نظام دانایی آنها؛ در نظامی که سکولار و در جنگ با خدا هست، نظامی که دین، اخلاق و معنویت را حذف می کند، چه معنا دارد؟

معنای شفافیت آنها سند ۲۰۳۰ است. یکی از بندهای این سند که ما به آن حساس بودیم این است که می‌گویند باید در مدرسه به بچه‌های ابتدایی و کودکستان همه چیز حتی مسائل جنسی را یاد بدهید، یعنی اخلاق و معنویت را کنار بگذارید. این شفاف‌سازی به چه درد ما می‌خورد؟ با این نسخه نتنها شفا پیدا نمی‌کنیم و به توسعه نمی‌رسیم بلکه عقبگرد می‌کنیم.

در مملکت باید معیار و ملاک رفتارها، گفتارها، کردارها، تصمیم‌گیری‌ها و همه چیز قانون باشد. ظاهر آن این است و ما همین را می‌گوییم. اما قانون آنها قانون بی‌طرفانه و خنثی است. یعنی قانونی که بین اخلاق و غیر اخلاق فرق نگذارد، بین دین و معنویت و دنیا و مادیات و شهوات و کفر و شرک و نفاق و... تفاوت قائل نشود. قانونی که می‌گوید همه ما شهروند هستیم و آزاد هستیم که هر کاری دلمان می‌خواهد انجام دهیم.

مورد بعدی که مطرح کرده اند مبارزه با فساد آن هم طبق قانون است. این هم از آموزه‌های دینی ماست، هم در قانون اساسی و در بسیاری از قوانین ما این مبارزه با فساد آمده است. اما مبارزه با فسادی آنها یعنی طبق همان قانون سکولار. قانونی که دین و غیر دین برای آن فرق نمی‌کند. ولی مبارزه فساد ما یعنی فسادی که آموزه‌های دینی و قرآن به ما می‌گوید.

حقوق شهروندی یکی دیگر از شاخصه‌های حکمرانی خوب است. حقوق شهروندان آنها یعنی حقوقی که سکولار هست. حقوقی که خنثی، ضد فطرت، ضد اخلاق، ضد دین وضد آزادی هست. حقوق شهروندی آنها یعنی آزادی همجنس‌بازی.

می‌گویند این حکمرانی کارآمد است و رشد و ترقی ایجاد می‌کند. اما دقیقاً این هم در همان نظام دانایی هست که به نفی خدا رأی دادند. در این نظام، کارآیی و اثربخشی یعنی چه؟

نکته بعدی بالا بردن مشارکت عمومی مردم است. در این حکمرانی می‌گویند ما حکومت را مردمی کردیم و این باعث می‌شود که مشارکت بالا می‌رود. ظاهر آن درست هست. چون در یک نظام مردم سالار و دموکراتیک باید نقش مشارکت بالا برود. ولی الان در کشورهای غربی از آمریکا و انگلیس و فرانسه و اینهایی که این ایده را داده اند مردم چقدر نقش دارند؟ طبق گزارش‌های مختلف و آماری که گرفتند به لحاظ آگاهی و بینش و حضور در صحنه، هیچ کدام از این کشورها با ایران قابل مقایسه نیستند.

آخرین نکته‌ و شاخصه‌ای که برای حکمرانی خوب مطرح کردند اجماع ملی هست. می‌گویند ما اگر به سمت حکمرانی خوب برویم به نوعی یک اجماع ایجاد می‌شود یعنی همه این سیستم را می‌پذیرند. اما اولاً این طور نیست؛ یعنی در هیچ کدام از این کشورها که پیاده کردند تجربه نشان نداده است که چنین اتفاقی افتاده باشد. حالا فرض کنیم هم که انجام شده باشد. آیا این درست است که مردم را از اخلاق و معنویت و دین و فطرت خالی کنیم و بعد بگوییم برای پیشرفت، اجماع ملی داشته باشیم؟

خلاصه این شد که شاخصه‌هایی که برای حکمرانی در دنیا مطرح کرده اند که اجمالاً ظاهر آنها خوب هست و جنبه‌های مثبت هم دارند اما اینها در نظام فکری و در گفتمان و پارادایم فکری غرب قرار دارند و با ادبیات ما، نظام فکری و مبانی توحیدی و اخلاقی و فطری ما همخوانی ندارند.

شما چطور می‌توانید در یک نظام اسلامی و حکمرانی دینی که مبتنی بر ولایت‌فقیه و احکام خدا هست، برای آن حکمرانی که مبنایش سکولار و بی‌دینی هست، مشروعیت درست کنید؟ هر نظامی منشأ و پایگاه مشروعیت و مقبولیتی دارد. شما وقتی نمی‌توانید آن را اسلامی کنید چگونه می‌خواهید برای آن مشروعیت دینی درست کنید؟

وقتی یک تفکری در دنیا مطرح می‌شود نباید به راحتی برویم و مثل یک گل آن را بگیریم و بو کنیم. متأسفانه در کشور ما این کار درحال انجام است. این که ما اولویت را به این بحث دادیم، واقعاً این یک مشکل جدی هست که الان وجود دارد. خیلی راحت دربارۀ حکمرانی خوب همایش می‌گذاریم «حکمرانی اسلامی» هم نمی‌گوییم، یعنی دقیقاً چیزی که ما هنوز اطلاعات پشت صحنه آن را نداریم ولی راحت می‌خواهیم از آن استفاده کنیم.

حکمرانی خوب با این ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی که عرض کردم در جهان‌بینی مادی شکل گرفته است. همه مبنای آن رسیدن به توسعه است. توسعه آنها دقیقاً ابعاد و زوایای مادی دارد و بر مدار ثروت و سرمایه جامعه است. در این توسعه معنویت، اخلاق، دین، خدا و پیامبر هیچ جایی ندارد. اصلاً حکمرانی خوب مشکل و مسئله آنها هست، الان مسئله و دغدغه ما حکمرانی نیست ولی عده ای به صورت ناخودآگاه این را دارند به مسئله ما تبدیل می کنند و درحال تولید ادبیات برای آن هستند.

نکته بعدی تجربۀ حکمرانی خوبی هست که در دنیا اتفاق افتاده است. بدون استثناء همه کشورهایی که این را عمل کردند همه سکولار شدند. این اولین چیزی که ما با آن نمی‌توانیم کنار بیاییم. بسیاری از اینها اصلاً در مسائل مادی هم موفق نشدند. در کشورهای اروپایی یک بخشی از آنها پیشرفت کرده است خیلی از کشورها که همین نسخه را عمل کردند پیشرفت هم نکردند. لذا به لحاظ تجربی هم این حکمرانی خوب، موفقیت صد درصدی به دنبال نداشته است.

بحث اول این حکمرانی اقتصادی بود ولی بعد برای تحقیر دولت ها وارد حوزه سیاسیت شدند. اینها می‌خواستند دولت را کوچک و تحقیر کنند. هر جایی دولت آن ضعیف باشد عملاً وابسته و زیر سلطه رفته است، چون دولت نمی‌تواند از منافع ملی دفاع کند و توسعه ایجاد کند لذا مجبور هست وابستگی را بیشتر کند.

به لحاظ سیاسی در همین مسائل اخیر غزه می‌بینید که آزاده‌ترین کشور دنیا که راحت این جنایات را محکوم می‌کند و می‌گوید ما با ظلم، با تبیعض، با آپارتاید، با نسل‌کشی، با کشتار مردم بی‌پناه مخالف هستیم و رسماً آمریکا راشریک جرم جنایت صهیونیست‌ها می‌داند، جمهوری اسلامی است، چون نظام دانایی و مبنای انقلاب اسلامی این را به ما می‌گوید.

مبانی این حکمرانی با نظام دانایی و گفتمان فکری و اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی مطابقت ندارد و نباید در دام آن گرفتار شویم و انصافاً با همه کاستی‌هایی که داریم اگر ما مبتنی بر مبانی و افکار و زیرساخت‌های انقلاب اسلامی حرکت کنیم، یک کشور برجسته خواهیم شد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1833814

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =