محمد هیراد حاتمی:
چهار سال پیش برای اولین بار یک واژه وارد ادبیات فرهنگی ایران شد. آثار سینمایی که با تحلیل منتقدان سینمایی فاخر نبودند به صفت «دریانی»خوانده میشدند. سینماروهای حرفهای میگفتند:« فلان فیلم را باید از همان دریانی گرفت و دید.» دریانیها اینگونه برای اولین بار وارد ادبیات فرهنگی ایران شدند ولی آنها خیلی پیش تر به ادبیات اقتصادی و حتی سیاسی ایران راه یافتهبودند. فروشگاههای عرضه کالاهای خوراکی دریانی درتمامی شهرتهران همچون شبکه اینترنت گسترش یافتهبودند. در شمال شهر مجللتر بودند و درجنوب شهر کوچکتر ولی همگی «دریانی» بودند.
اول سوال اصلی این بود دریانیها کیستند که قلب توزیع پایتخت را برعهده گرفتهاند؟
در ستایس مهاجرت
اینجا دریان است. روستای دریان از توابع شبستر از استان آذربایجان شرقی است. این روستا براساس سرشماری سال 1385 دارای 2231 نفر جمعیت و 691 خانوار است. دریان در 25 کیلومتری شبستر واقع شدهاست. اولین دریانیها بین سالهای 1310 تا 1315 وارد تهران شدند. اولین دریانیهای تاثیرگذار در تهران خانواده ابراهیمیها بودند. مهدی ابراهیمیدریانی،اولین بنیانگذار سوپرمارکتهای دریانیها در تهران بود.
مهدی دریانی یکی از نام آوران تهران هم شد. او پس از مهاجرت به تهران به سرعت واردبازار شد. در بازار هم شهرت و ثروتی کسب کرد و موفق شد یکی از معتمدین بازار شود. حاج مهدی در مدتی پس از تاسیس اولین فروشگاه دریانی، وارد فعالیتهای ساختمانی شد. او در منطقه شهرآرا ساختمانسازی کرد. برخی منابع تاریخی روایت میکنند که ساختمانهای مهدی در شهرآراء اولین شیوه ساختمانسازی مدرن در ایران بودهاست.
او مدتی پس از موفقیت در ساخت منطقه مسکونی شهرآراء،سرمایههای خود را به بخش ساختمان منتقل کرد و مناطق دریان نو، تهران ویلا، آریاشهر و ستارخان را نیز ایجاد کرد. در میان این مناطق «دریان نو» به پاس علاقه او به روستایی زادگاهش به نام دریان ملقب شد. مهدی پس از این موفقیت بیشترین توان و تمرکز خود را صرف فعالیتهای ساختمانی کرد. به موازات این جریان دیگر همشهریان هم به توصیه او به تهران سرازیر شدند و فعالیتهای خود را آغاز کردند.
از روسیه تا تهران
دریانیها پیش از آنکه راهی تهران شوند، بخت خود را در ترکیه آزموده بودند. تجار روستای دریان جملگی به روسیه مهاجرت کرده بودند و در این کشور تجارت میکردند ولی وقوع انقلاب کمونیستی سرنوشت آنان را دگرگون کرد. دولت انقلابی وکمونیستی روسیه به دریانیها ابلاغ کرد همگی به ایران بازگردند. گروهی از دریانیها راهی ترکیه شدند ولی شکست تجارت در ترکیه سبب شد تا آنان بازهم به روستایی در 25 کیلومتری شبستر بازگردند. شرایط بد اقتصادی روستا آنان را ودار کرد تا بخت خود را در تهران بیازمایند. اولین دریانی اینگونه راهی تهران شد. براساس گفتههای احمدپور دریانی وقوع انقلاب سفید سبب شده بود تا وضعیت اقتصادی در ایران بیش از ترکیه رونق گیرد و همین جریان دریانیها را مجاب کردهبود تهران را گزینه مناسبتری از ترکیه برای تجارت بدانند.
نهنگ در تهران
روایت میکنند که علیاکبر دریانی یکی از بنکداران معروف ارومیه برای خرید کالاهای مورد نیاز خود راهی تهران میشود و همچون بسیاری دیگر از همنسلان خود، شیفته پایتخت میشود. علیاکبر دریانی برای اولین بار در زندگی خود سراز خیابان لالهزار تهران در میآورد. او دربازگشت به دریان به همشهریهای خود میگوید:« نهنگ در دریاست.برای شکار نهنگ باید به دریا بروید.»
دریای او تهران بود. علیاکبر به سرعت تمامی سرمایههای مالی خود را به تهران منتقل میکند و اولین فروشگاه دریانی راتاسیس میکند.برادر کوچکتراو مهدی ابراهیمی دریانی هم به همراه علی اکبر راهی تهران میشود. در تهران مهدی واردبازار چای میشود و علی اکبر همان بنکداری را ادامه میدهد. از تیزهوشیهای علی اکبر نقلهای بسیاری شدهاست ولی یک روایت چنین است:« دوبرادردریانی در تهران و در سرای حاجیهای بازار یک چای فروشی راه انداخته بودند. بخت با آنها یار بود.روزی یک تاجر چای به حجره آنها میاید و پیشنهادی مناسب ارائه میدهد ولی مهدی و علیاکبر به دلیل کمبود سرمایه و منابع مالی توان همکاری با او را نداشتند. آنها به سراغ فردی به نام قزلباش میروند. قزلباش با آنان دراین معامله شریک میشود.»
نقطه اوج گیری دریانیها همین دوره بود.
اولین حضور
اولین دریانی علیاکبر بود. برادر دیگر او در ارومیه با سرمایه 6 تومانی که ازعلی اکبر قرض گرفته بود، کسب وکاری برای خود راهاندازی کردهبود. پس ازمدتی مهدی ورشکسته میشود. این اتفاق او را هم ودار میکند تا راهی تهران شود. حضور اودر تهران به معنای شراکت با علیاکبر بود. اینگونه دوبرادر در کنار هم قرار میگیرند. پس از مدتی کسب و کار آنان در تهران رونق میگیرد و شرایط برای ورود دیگر دریانیها نیز مهیا میشود.
مهاجران نسل اول و چای زنبور عسل
دریانیهای نسل اول تجار چای درتهران بودند. آنها از شمال کشور چای را به قیمت پایین خریداری میکردند وبرای فروش به تهران میآوردند. مهدی ابراهیمی دریانی هم تجارت خود را چنین آغاز کرد. او هنگامی که به تهران آمد تنها یک دوچرخه داشت. حاج مهدی با همین دوچرخه در بازار تهران میگشت و چای مورد نیاز قهوه خانهها را تامین میکرد. چای که مهدی به قهوه خانهها میفروخت « زنبور عسل نشان» نام داشت.
شیوه او در عرضه چای هم بسیار جالب بود. او درمواجه با قهوه خانههای ناآشنا سعی می کرد به گونه ای باب گفتوگو را با آنان باز کند. ابتدایترین روش هم خرید یک قوطی کبریت بود.دریانیها پس ازمدتی به توصیه مهدی و علی اکبر راهی تهران میشوند. این اتفاق با رونق تجارت در تهران همراه بودهاست. در این دوره علی اکبر ومهدی به دلیل تمکن مالی بالا وارد حوزههای دیگر فعالیتهای اقتصادی شدهبودند. آنان بیش از گذشته ساختمان سازی میکردند ولی با این حال به همشهریهای خود توصیه میکردند تا حضور در صنف توزیعکنندگان کالاهای خوراکی راادامه دهند.
شکبه فعالیتهای اقتصادی دریانیها در تهران رونقی عجیب میگیرد.آنان به مدد فعالیتهای اجتماعی وخیریه خود نامی معتبر در تهران کسب میکنند. روایت میکنند نسل اول خاندان دریانیها به دیگران توصیه میکنند تا در تهران تجارت را تجربه کنند. در پایان دهه 50 بسیاری از فروشگاههای عرضه کننده مواد غذایی در تهران به نام دریانیها شناخته شدهبود.
در سالهای بعدی آنان همچنان تجارت خود را گسترش میدهند. براساس آمارهای موجود در تهران 2 هزار و 500 سوپرمارکت با مجوز فعالیت میکنند که ازمیان آنها 700 فروشگاه با نام دریانی فعال هستند.
در پایان دهه 50 دریانیها فعالیتهای خیریه بسیاری هم صورت دادند. آنها از بیش از ده میلیارد تومان در دراییهای خود را به دریان انتقال دادند تا بخشی از ثروت به زادگاه رسیدهباشد. همزمان در تهران انجمنی تاسیس کردند که 30 عضو شورای مرکزی دریانیها را درخود جای میدهد. این انجمن به عنوان یکی از فعالترین نهادهای صنفی و شهروندی تهران شناخته میشود. دریانیها اکنون در دهه 90 به یکی از شاخصترین شبکههای توزیع پایتخت بدل شدهاند.
/39/39
نظر شما