تشریفات ثبت نام در بازداشتگاه که تمام شد نوبت به تعویض لباس رسید.پیشتر از برخی موکل هایم شنیده بودم که سخت ترین مرحله ی ورود به زندان وبازداشتگاه همین مرحله است،پس از کَندن لباس ها ،نوبت به درآوردن لباس زیر و نشستن وبرخواستن می رسد که خدای ناکرده چیزی در جایی که نباید، جاساز نکرده باشی.گرچه خیلی تند و سریع از این مرحله گذر کردم اما حس ناخوشایند چنین حرکتی آنهم مقابل چشمان دانشجوی سابقم تا خود صبح همراهم بود طوری که تا صبح طول و عرض بازداشتگاه را قدم آهسته رفتم تا اینکه چشمم به جمال افسر نگهبان روشن شد.
در بازداشتگاه ساعت و زمان را با وعده های غذا و آمارگرفتن افسر نگهبان ، تشخیص میدهی،مثلا زمان دادن تکه ای نان و حلوا که نامش صبحانه است یعنی ساعت شش صبح یا زمانی که افسر نگهبان لیست بازداشتی ها را چک می کند یعنی زمان تعویض شیفت و ساعت ۸صبح و حوالی ساعت ۱۱زمان هواخوری است که در حیاطی مسقف ، فرصت دیدار خورشید از پس شیشه های مشجر برای دقایقی مهیا ست.
اولین هواخوری ایام بازداشت یعنی روبه رو شدن با جماعتی از دهه ها و نسل های متفاوت از نوجوان ۱۷-۱۸ساله تا پیرمرد ۷۰ساله، یکی بابت بوق زدن متهم شده بود به اخلال در نظم و آن یکی متهم به اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به دلیل نوشتن شعار مرگ بر دیکتاتور!در همان دقایق ابتدایی هواخوری بساط مشاوره حقوقی و گفتگوی دوستان همبند با همکاران به پا شد و هریک از همکاران گوشه ای مشغول پاسخ به پرسش ها بودند. در این بین مسن ترین فرد حاضر در هواخوری گوشه ی حیاط طوری مغموم سر در گریبان فرو برده بود که توجه ام را جلب کرد با رخصت از سایر دوستان به قصد گفتگو خدمتش رسیدم .سلامی دادم و عرض ارادتی کردم به احترام به پایم بلند شد ،همزمان آهی جگر سوز از سینه اش روانه کرد ،آه وحسرتش طوری داغ و سوزناک بود که سوزش جگرم را حس کردم، به رسم مالوف حرفه ام که دلداری دادن و دعوت به صبوری بخشی از آن است شروع کردم به صحبت که کلامم را قطع کرد و گفت:زنده باشی باباجان،آه و حسرتم بابت خودم نیست که آفتاب لب بوم هستم وسرد و گرم روزگار را از زندان ساواک تا به امروز چشیده ام!نگرانی ام بابت اخبار و حواشی است که راجع به برخی بازداشتی ها می شنوم...
پیرمرد ،معلم بازنشسته بود و مبارز سیاسی پیش از انقلاب،کتابخانه ای بود در هیبت انسان،برای هر عبارت و جمله ای که به زبان جاری می کرد ده ها مثال و منبع ارائه می کرد تا اینکه رسید به اصل مطلب و دغدغه ای که سبب آه جگر سوز شده بود...صدور حکم محاربه برای برخی بازداشتی های حوادث اخیر!
فرصت و زمان مناسبی برای تحلیل و تشریح مفاد ماده۲۷۹قانون مجازات و قواعد فقهی در باب تعریف محاربه نداشتم لذا باید مختصر و سریع عبارات و کلماتی برای پیرمرد می آفریدم بلکه تا هواخوری آتی اندکی از دغدغه اش بکاهم ... پس از شرح مختصر ارکان تشکیل دهنده ی جرم به تجزیه و تحلیل شرایط وقوع جرم محاربه خاصه در باب ایجاد ناامنی پرداخته با طرح پرسشی سعی کردم ذهن آقا معلم را به مهم ترین رکن شکل گیری بزه محاربه مشغول کنم!*
فقه و قانون در باب تعریف محاربه مقرر می کند:محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد*در باب محاربه دو شرط لازم است یکی کشیدن سلاح و دیگری ترساندن مردم وماده۲۷۹قانون مجازات اسلامی مقرر می کند:کشیدن سلاح به قصد جان و مال و ناموس مردم یا ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی شود...
همین که عبارت موجب ناامنی شود از دهانم خارج شد ،چشمان پیرمرد همزمان با سوت پایان هواخوری برقی زد و گفت:منظور از موجب ناامنی شود چیست؟آیا محیط و فضایی که عده ای در خیابان با ماموران درگیر شده اند و ماموران با پرتاب گاز اشک آور درصدد متفرق کردن جماعت هستند ... حضور زندانبان مانع تمام شدن جمله اش شد وادامه ی گفتگو ماند برای نوبت بعدی هواخوری!
به محض ورود به بند تمام تمرکزم را معطوف به تحلیل و تطبیق همان عبارت موجب ناامنی شود با شرایطی بود که برخی بازداشتی ها و متهمین به محاربه در آن موقعیت بازداشت شده بودند.
نکات حقوقی
*تعریف محاربه در شرایع الاسلام محقق حلی و مسالک الافهام شهید ثانی:محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد....
در شناسایی ارکان شکل گیری جرم پس از عنصر قانونی که منظور از این عنصر همان متن قانون و ماده استنادی است نوبت به تحلیل عنصر مادی یعنی رفتار ارتکابی متهم است فی المثل در باب شناسایی رکن مادی سرقت ،فعل ربودن مال دیگری و یا در جرم قتل رفتار منجر به سلب حیات مقتول را عنصر مادی می گویندو اما رکن نهایی وقوع جرم سوء نیت یا همان عنصر روانی است که از آن به قصد ارتکاب جرم یاد می کنند.
در حقوق جزا جرایم از منظرهای مختلف تقسیم بندی می شود مانند جرم مقید و مطلق،مثلا جرم سرقت جرمی است مقید که ربایش و بردن مال دیگری قید و شرط تحقق آن است لذا چنانچه سارق زمانی که مال دیگری دستش هست دستگیر شود چون رکن ربایش به طور کامل انجام نشده،جرم سرقت رخ نداده ،طرف مرتکب شروع به سرقت شده است *با چنین تحلیلی، ساده ترین نکته ای که به ذهنم رسید تا در نوبت هواخوری بعدی با آقا معلم مطرح کنم تاکید بر این امر بود که جرم محاربه نیز جرمی است مقید که نتیجه و شرط اصلی تحقق آن ایجاد ناامنی است لذا ضروری ترین شرط وقوع این جرم موقعیت و مکانی است امن که متهم به محاربه با رفتار ارتکابی اش سبب ناامنی آن شده است.*
تذکر:نگارنده سعی کرده فارغ از تحلیل های دانشگاهی و...که در چندین ترم دانشگاهی بیان می شود ،در باب ارکان تشکیل دهنده ی جرم و تقسیم بندی جرایم و...توضیحاتی مختصر و انشاالله مفید ارائه دهد.
وکیل دادگستری-شیراز
۶۵۶۵
نظر شما