روزگار خفقان، مرگ آرمانها، شکستن قلمها و محدود کردن اندیشهها، بازداشت روزنامهنگاران، توقیف روزنامهها، دستگیری شاعران و نویسندگان با افکاری معترض و... اخوان با زبانی نمادین با توصیف روزهایی که در آن«هوا بس ناجوانمردانه سرد است»
در دل زمستانی تاریک که «نگه جز پیش پا را دید، نتواند» شرایط عصر خود را به تصویر میکشد و به تنهایی و نا امیدی در اوج خفقان اشاره میکند وقتی میگوید «و گر دست محبت سوی کس یازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است...» اخوان شعر زمستان را دو سال بعد از کودتا در دی ماه 1334 سرود و یک سال بعد «دفتر شعر زمستان» را منتشر کرد.
تأثیر کودتا بر ادبیات ایران را میتوان در اشعار شعرای شاخصی از جمله نیما، شاملو، نصرت رحمانی و اخوان دنبال کرد؛ در این دوره خفقان، شاعران را بهسمت و سوی استعاره و کنایه و تشبیه و سمبلیسم برد که تا حدی آنها را از تیغ سانسور نجات میداد. نیما در اشعارش «شب» و «آتش» را بهعنوان نماد برای توصیف شرایط انتخاب میکند و اخوان از «زمستان» و «باغ بیبرگی» میگوید. اخوان بعد از حصر دکتر مصدق، قصیده «تسلی و سلام» را سرود. او بعدها گفت از آنجا که نام بردن از مصدق ممنوع بود، شعری که در بخشی از آن گفته: «ای شیر پیر بسته به زنجیر/ کز بندت ایچ عار نیامد» را خطاب به مرد محصور احمدآباد سروده و آن را به «پیر محمد احمدآبادی» تقدیم کرده است.
«چاووشی»، «کتیبه»، «قصه شهر سنگستان»، «مرد و مرکب»، «آخر شاهنامه» و... اشعاری است که او در سالهای انزوا و اسارت متفکران و فعالان سیاسی سروده است؛ بهزعم بعضی، اشعار اخوان در این مقطع رگههایی از نا امیدی و یأس دارد او اما این اعتقاد را ندارد و بر گلایه و نارضایتی خود از شرایط تأکید میکند و در شعری پاسخ انتقادها را با اشاره به تخلص خود (م.امید) میدهد «گویند که: امید و چه نومید! ندانند/ من مرثیه گوی وطن مرده خویشم»
۲۴۱۲۴۱
نظر شما